کتاب علمی تحقیقاتی « آیا کوروش پیامبر بود » » - قسمت پانزدهم : الگوگیری افلاطون از کوروش کبیر : شاه

 

 

کتاب علمی تحقیقاتی « آیا کوروش پیامبر بود » » - قسمت پانزدهم : الگوگیری افلاطون از کوروش کبیر : شاه آرمانی ایران باستان

افلاطون : Plato :

هنگام پادشاهی كوروش ، ایرانیان ، آزادی داشتند و همه مردان آزاد بودند و سرور و فرمانروای بسیاری از مردمان دیگر نیز بودند . فرمانروایان رعایای خود را در آزادی سهیم کرده بودند ، چون سربازان و سرداران همه را به یک چشم می دیدند و با همه به برابری ( قسط : مساوات و اخوت ) رفتار می کردند . اگر در میان ایرانیان مرد خردمندی بود که می توانست اندرزی بدهد ( پیشنهاد بدهد ، موعظه ، نصیحت ) که برای مردمان سودمند باشد ، چنان می کردند که همه مردم از خردمندی او استفاده کنند .

پادشاه بر کسی حسد نمی ورزید اما به همه آزادی می داد تا آنچه می خواهند بگویند و آن کس را که اندرز ( پیشنهاد ، موعظه ، نصیحت ) بهتر می داد و رای بهتر می نهاد ، گرامی تر می داشت . این بود كه كشور از هر لحاظ  پیشرفت كرد و بزرگ شد زیرا افراد ، آزادی داشتند و در میان آنان محبت بود و نسبت بهم حس خویشاوندی می كردند .

( ماخذ : کتاب سوم قوانین – افلاطون )

 

سوالات اساسی در مورد شناخت افلاطون از کوروش بزرگ شاهنشاه ایران زمین

 

1 -   این سخن افلاطون : ( هنگام پادشاهی كوروش ، ایرانیان آزادی داشتند و همه مردان آزاد بودند ) ، به چه معنایی است ؟ آزادی ایشان در چه زمینه هایی بوده است ؟

2 -   ( ایرانیان سرور و فرمانروای بسیاری از مردمان دیگر نیز بودند ) به چه معنایی است ؟ آیا ایرانیان بر اقوام دیگر برتری طلبی و زورگویی می کردند ؟

3 -   آیا این سخن افلاطون : ( فرمانروایان رعایای خود را در آزادی سهیم کرده بودند ، چون سربازان و سرداران همه را به یک چشم می دیدند و با همه به برابری رفتار می کردند ) ، به معنای آن است که کوروش کبیر و به پیروی وی ایرانیان ، همانند همه پیامبران الاهی و محمد پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) ،  قسط : مساوات و اخوت اقامه و برابری و برادری همگانی را به اجرا درآورده بودند ؟ آیا در هیچ یک از ارتش های جهان از قدیم تا جدید چنین پدیده ای رخ داده و سربازان و سرداران همه را به یک چشم دیده و با همه به برابری رفتار می شود ؟

4 -   آیا این سخن افلاطون : (( اگر در میان ایرانیان مرد خردمندی بود که می توانست اندرزی بدهد ( پیشنهاد بدهد ، موعظه ، نصیحت ) که برای مردمان سودمند باشد ، چنان می کردند که همه مردم از خردمندی او استفاده کنند )) ، به معنای آن است که کوروش نظام مشارکت و پیشنهاددهی همگانی مردم را به اجرا در آورده و همه مردم آزاد بودند که پیشنهادها و اندرزهای مفید خود برای مردم و جامعه را مطرح نموده و در صورت تایید به اجرا در آورند ؟

5 -   آیا این سخن افلاطون : (( پادشاه بر کسی حسد نمی ورزید اما به همه آزادی می داد تا آنچه می خواهند بگویند و آن کس را که اندرز ( پیشنهاد ، موعظه ، نصیحت ) بهتر می داد و رای بهتر می نهاد ، گرامی تر می داشت )) ، بدان معناست که کوروش « نظام حمد ، تشکر و قدردانی » از پیشنهادهای مفید افراد ایجاد کرده و به هر کس که پیشنهاد معروف و منطبق بر معرفت می داد پاداشی مناسب و متناسب و درخور می داد ؟

6 -   آیا این سخن افلاطون : (( این بود كه كشور از هر لحاظ  پیشرفت كرد و بزرگ شد زیرا افراد ، آزادی داشتند و در میان آنان محبت بود و نسبت بهم حس خویشاوندی می كردند )) ، به معنای آن بود که افلاطون کلید مدیریت الاهی کوروش بزرگ ، سیاست ایرانشهری ( مدیریت مشارکتی و پیشنهاددهی همگانی ، حکمت : حکومتداری حکیمانه و مدیریتی خردمندانه مبتنی بر خرد جمعی و خصوصاً تشکیل گروه های ده دهی دانایی و معرفت از عموم مردم ) را کشف کرده بود ؟

7 -   اگر افلاطون فیلسوف یونان باستان حکمت کوروش و سیاست ایرانشهری را کشف کرده بود پس چرا نتوانست آن را در یونان به اجرا درآورد ؟ پس چرا غرب نتوانست آن را تا 2500 سال بعد به اجرا درآورد ؟

8 -   پس چرا افلاطون فلسفه سیاسی « فیلسوف شاه » را مطرح کرد و باعث انحراف جوامع بسیار ، خلفای عرب ، پاپ های مسیحیت و از جمله انقلاب کبیر اسلامی مردم ایران توسط روحانیت متاثر از وی گردید ؟

9 -   پس چرا افلاطون قوانین اساسی حکمت و ساختار اساسی حکومتداری حکیمانه و مدیریت مبتنی بر خرد جمعی و همگانی را مطرح نکرد ؟

10 -   آیا نگاه افلاطون به مدیریت کوروش بسیار سطحی ، فردنگر و شاه محور نبوده است ؟ و وی از روش های مدیریت الاهی : پیشنهاددهی گروهی و فردی مردم ، روش تشکیل گروه های ده دهی از مردم و سربازان و فرماندهان ، ، تشکیل شورای پیشوایی ( شورای نقبا ، شورای 12 نفره هدایت و راهبری و امامت ، شورای شرک زدایی از رهبری و مدیریت جامعه ) آگاهی نداشته است ؟

 

11 -   آیا فرهنگ یونان باستان علیرغم ادعاهای کلان دموکراسی  و آزادی بخشی ، توان درک مدیریت الاهی و پیامبرانه کوروش را داشته است ؟ پس چرا تحمل سخنان آگاهی بخش جامعه توسط سقراط را نداشته و وی را مجبور به نوشیدن جام شوکران نمودند ؟ پس چرا افلاطون به همین دلیل از دموکراسی یونان بیزار گردیده و با برداشت غلط از روش مدیریت کوروش و اشتباه فلسفی ایده « فیلسوف شاه » را طرح نموده است ؟

12 -   آیا دموکراسی غربی که ثمره صدها سال خردورزی فلسفی فلاسفه ایشان می باشد ، علی رغم ایجاد انقلابات متعدد ، توانسته است خواسته مردم انقلابی یعنی قسط و عدل : مساوات و اخوت ( برابری و برادری همگانی ) ، رضایت مردم جهان و حتا رضایت اکثریت مردم مغرب زمین را فراهم نماید ؟ 

 

تذکر و یادآوری :

سخنان افلاطون درباره مدیریت کوروش کبیر بیان گر بخشی از نظام مدیریت الاهی است اگر چه خود وی به این امر واقف نبوده است . یک اسلام شناس واقعی که به قوانین اساسی قرآن مجید آشنایی داشته باشد با همین شرح کوتاه به وجود « قسط : مساوات و اخوت » و « نظام مشارکت و پیشنهاددهی فراگیر » و « نظام حمد و تشکر و قدردانی فراگیر » و اصل مقدس « معروف شناسی » : اجرای صحیح « امر به معروف و نهی از منکر » در جامعه و « نظام آزادی بخشی همگانی به مردم » در زمان کوروش پی می برد . البته افلاطون نمی دانسته است که با بیان این شرح کوتاه بخشی از مهمترین قوانین کلیدی و چندین قانون اساسی ادیان الاهی را بیان می نماید .

یکی از این قوانین اساسی « نظام مشارکت و پیشنهاددهی فراگیر مردم » است که اساس حکمت الاهی و اسلامی است و همه پیامبران بر این اساس ، قسط : مساوات و اخوت را توسط مردم به اجرا در آورده اند . امروزه اثبات شده است هر شرکت ، سازمان یا کشوری که نظام مشارکت و پیشنهاددهی همگانی را به اجرا درآورد به سرعت رشد و پیشرفت نموده و اسراف و تبذیر و خطاها و گناهان در آن مجموعه سریعاً کاهش می یابد .

دومین قانون اساسی « نظام حمد و تشکر و قدردانی فراگیر از مردم » بابت پیشنهادهای مفید ایشان است که شرح آن بعداً ارائه خواهد شد .

سومین قانون اساسی « نظام قسط و عدل : اجرای مساوات و اخوت » در جامعه و در بین همه مردم ، فرمانروایان و رعایای ایشان ، سربازان و سرداران ، ملت فاتح پارس و همه ملل مغلوب دیگر ، شاه و مردم است .

چهارمین قانون اساسی « نظام معروف شناسی » و بیان معروف ها ( معروف تبلور معرفت و خردمندی ) و ارائه پیشنهاد های خیر و مفید برای مردم و جامعه است .

پنجمین قانون اساسی « نظام آزادی بخشی به مردم و بشریت » جهت خیررسانی و ارائه پیشنهادها و اندرزها و نصیحت ها توسط مردم عادی است . در چنین جامعه ای میان مردم محبت برقرار می گردد و همه نسبت بهم احساس خویشاوندی می كنند .

ششمین قانون اساسی « نظام پاک سازی مردم و جامعه از حسد ورزیدن » است . در جامعه ای که قسط : مساوات و اخوت ( برابری و برادری همگانی ) حاکم باشد نه پادشاه به هیچ کسی حسد می ورزد و نه مردم نسبت به یکدیگر .

وحانی محقق در عرفان مولانا و شمس تبریزی - اسلام واقعی ، همچون یهودیت واقعی و اولیه ، و مسیحیت واقعی

 

اسلام واقعی ، همچون یهودیت واقعی و اولیه ، و مسیحیت واقعی و اولیه 

جهت اجرا و اقامه قسط مساوات و اخوت بوده اند .

آفرین بر آقا محسن عزیز و گرامی اسلام واقعی ، همچون یهودیت واقعی و اولیه ، و مسیحیت واقعی و اولیه و دین زرتشتی اولیه و همه ادیان ابراهیمی و الاهی فرقی با هم ندارند و همه در جهت اجرا و اقامه قسط مساوات و اخوت بوده اند . همه ادیان الاهی نیز توسط روحانیت به انحراف کشانیده شده اند . استاد فهمیده و دانا و دانشمند ی است . اسلام را بهتر از فقها و مراجع و علمای شیعه و اهل سنت می فهمد . اما هنوز قوانین اساسی قرآن دانا و حکیم و خصوصا روش اجرای آنها را نمی شناسند .

روحانی محقق در عرفان مولانا و شمس تبریزی

فرق پیامبر رحمت و حکمت ص با عرفا و شعرا

سلام عصر بخیر بر آقا محسن عزیز ، سه آفرین بر شما و این روحانی محقق در عرفان مولانا و شمس تبریزی . این شیخ محقق زحمت زیادی درباره عرفان مولانا کشیده و سخنرانی بسیار زیبا و شنیدنی و پر انرژی و پر جاذبه ای نموده است . اما عیوب بزرگی در گفتار ش می باشد که ناشی از شناخت عرفانی و شناخت شعر ی می باشد . شناخت قوانین اساسی قرآنی علمی کاربردی اینجا فرقش با شناخت عرفانی آشکار می شود . فرق پیامبر رحمت و حکمت ص با عرفا و شعرا اینجا مشخص می گردد .

پیامبران الاهی همه برای احیای یک نفر نیامده اند بلکه برای زنده کردن قوم خود و پس از آن

کل اقوام دیگر و بشریت آمده اند . هدف همه ادیان ابراهیمی و الاهی یکی است و آن اقامه

قسط مساوات و اخوت برابری و برادری همگانی فرزندان بشر یعنی برادران عزیز و گرامی

خودشان می باشد . شناخت قوانین اساسی قرآن دانا و حکیم ما را به اسلام واقعی می رساند تا همه مردم جهان را نجات دهند . لا اله الا الله یک قانون اساسی قرآن کریم است که هدایت گر همه مردم جهان است . برای شناخت این قانون اساسی باید به روش شناخت قرآنی علمی کاربردی اقدام نمود . کتاب اسلام واقعی جلد چهارم برای تبیین علمی آن نوشته شده که برایت ارسال می نمایم . دین خداوند یگانه برای احیای همان مردمی آمده است که به قول مولانا کافر شده اند . مردم جهان از اعراب جاهلیت نادان تر نمی باشند . شناخت عرفانی شناختی ابتر و ناقص است و بشر را به هدایت الاهی و اسلام واقعی نمی رساند . از این که زحمت کشیده و سخنرانی بسیار زیبا انتخاب نمودی باز هم تشکر و قدردانی می نمایم . برایت آرزوی موفقیت و پیروزی می کنم .

 

سخنرانی دلیرانه‌ی بهرام پارسایی درباره‌ی ۷ آبان در مجلس"

کوروش فقط برا اینا مصرف خارجی دارد 

❌با دقت به این سخنرانی گوش بدهید و برا تمام کسانی که میشناسید بفرستید این سخنرانی واقعا تاریخی و عالی هست که کمتر کسی جرات این چنین کاری را دارد شیر مادر حلالت باشه 👍

#هفتم_آبان روز کوروش بزرگ گرامی باد🌺