تبریک عید مبارک غدیر ، افتخار ایرانیان : برگزیدن امام علی ع ، امام حسین ع ، محمد پیامبر رحمت و حکمت

 

تبریک عید مبارک غدیر ، افتخار ایرانیان : برگزیدن امام علی ع ، امام حسین ع ، محمد پیامبر رحمت و حکمت ص ، کوروش : ذوالقرنین پیامبر قسط گستر 

Farivar Batmanghelich, [20.08.19 01:21]
با سلام مجدد و تبریک عید مبارک غدیر به همه برادران گرامی و دوستان عزیز ، این افتخار ایرانیان است که علی را برگزیده اند ، مدیر مومنان امام علی ( ع ) همان کسی که به   گنج های پنهان مغزهای مردم ( دفائن العقول )  ایمان داشت و این افتخار ایرانیان است که حسین را برگزیده اند ، امام حسین ( ع ) که برای احیای دین جدش و اقامه و اجرای اصل مقدس « معروف شناسی » ، قانون اساسی قرآنی امر به معروف و نهی از منکر در مقابل یزیدیان تاریخ قیام کرده و تا پای جان ایستادگی  نمود . این افتخار ایرانیان است که تا صدای اقامه قسط : مساوات و اخوت ( برابری و برادری همگانی ) توسط محمد  ( ص ) ، رسول نبی امی ، پیامبری که از مادر برای امتش و تمام مردم دنیا مهربان تر بود ، شنیدند او را انتخاب کرده و از دین پاک و مطهر او ، اسلام واقعی ، اسلام ناب محمدی ، اسلام رحمانی ، اسلام یکتاپرستی : شرک زدایی و ارباب زدایی  و فرعون زدایی و سلطان زدایی و امپراتور زدایی ، پیروی کردند . و این افتخار ایرانیان بوده که از عمر بن خطاب که قسط را زیرپا نهاد پیروی نکردند و خون هایشان بر زمین ریخت لیکن زیر بار ظلم قاسطین نرفتند . و این  افتخار ایرانیان است که 2500 سال قبل کوروش را برگزیدند ، پیامبری که قرآن دانا و حکیم وی  را « ذوالقرنین » نامیده و در آیات متعدد رفتار و عملکردهای او را بر شمرده است . ما به او در روی زمین مکنت ( قدرت ، توانایی و حکومت ) دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم ( سوره  کهف آیه 83 - ۹۹ )  . 🍇🍊🍎🍐🍋🍑🍒🍈🍓🍏🍇

ابوالكلام آزاد ( سیاست‌مدار و مفسر بزرگ قرآن ، او مدتی رهبری حزب کنگره ملی هند را به عهده داشت 1888 – 1958 ) ، متفكر هندوستانی در كتاب « ذوالقرنین یا كوروش بزرگ » ، و شماری از مفسرین معاصر مانند علامه طباطبایی ، مفسر قرآن صاحب المیزان ، ج 13 ص 388 )  ، حكایت از آن دارند كه مشخصات ذكر شده از ذوالقرنین در قرآن كریم و تاریخ ها ، با کردار و منش تاریخی كوروش بزرگ همسویی دارد و وی را همان كوروش می دانند .

در این روز مبارک جا دارد که جهانیان با روح پاک ایرانیان آشنا شوند . ایرانیانی که در طول تاریخ همیشه حق را برگزیده اند و از حق پیروی کرده اند . قرآن دانا و حکیم می فرماید : ذوالقرنین گفت : « تمکن و ثروتی که خداوند به من عطا فرموده ( از هزینه کردن شما ) بهتر است ؛ شما ( فقط ) با قدرت بازوی تان به من کمک کنید ( هزینه را خودم بر عهده خواهم گرفت ) تا سدی محکم برای شما بسازم ( که مانع دستبرد آنها شود ) . برایم قطعات آهن بیاورید » ( آنگاه فرمود که زمین را تا هنگام رسیدن به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند ) . زمانی که میان آن دو کوه را برابر ساخت ، گفت : « در آتش بدمید » تا هنگامی که آهن را به سان آتش گداخت ، گفت : « برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم » .

کوروش 1100 سال قبل از محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت زیسته است . اعراب تا کنون کوروش را به عنوان « ذوالقرنین » نپذیرفته اند . و با این که یقین دارند قرآن علیم تاریخ و شرح حال پیامبران الاهی را بیان می دارد لیکن برخی از مفسران او را فردی صالح شمرده اند و تا کنون کسی همچون « ذوالقرنین » را که نجات بخش اقوام و ملت های متعدد از شر پادشاهان ظالم و خونریز خودشان بوده ، کشف و شناسایی و معرفی نکرده اند . ذوالقرنین ستمگران را مجازات کرد و اما کسانی که بر اساس شناخت و معرفت ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند پاداش نیکو داد . ذوالقرنین مدیریت الاهی را  در سطح کشور بسیار وسیع ایران زمین به وجود آورد . او نظام پاداش دهی به پیشنهادها و اعمال صالح را به اجرا در آورد . بدین گونه بود که مدیریت و حکومتداری  این کشور بزرگ برای او آسان گردید ( سوره کهف / آیه 88 ) . 
موضوع تاریخی بسیار مهم در مورد ذوالقرنین این است که سدی بزرگ از آهن و مس بین دو کوه برای جلوگیری از تجاوز اقوام وحشی پدید آورده است . می دانیم که کوروش نخستین کسی است که سد ساخته است و از آهن به نحو انبوه استفاده کرده است و این سد در تنگه داریال در گرجستان امروزی قرار دارد . در آثار باستانی ارامنه این دیوار « بهاگ کورایی » به معنی « تنگه کوروش » نامیده می شود .

مورخان یونانی صفاتی را از کوروش یاد می کنند که هر انسان اندیشمندی را در حیرت فرو می برد . اگر چه می دانیم یونانیان سال ها با ایرانیان در جنگ بوده و غیر یونانیان را بربر می شمرده اند . مورخان یونانی مانند هرودوت ، گزنفون ، پلوتارک ، کنت کورث ، دیودور ... و تاریخ نگاران یهودی در زمان کوروش و مورخان مسلمان بعد از اسلام .
سقراط افتخار می کند که سرباز کوروش بوده است ( کتاب پایدیا ) .
افلاطون فلسفه سیاسی « فیلسوف شاه » را صد سال پس از کوروش از رفتار و کردار محبت آمیز و مساوات گستر او با ملل ایران زمین اخذ کرده است . ولی با توجه به این که وی به خدایان یونان اعتقاد داشت

Farivar Batmanghelich, [20.08.19 01:21]
ه و هنوز به درک فلسفه توحید و وحدانیت نرسیده بود ، نمی توانسته است به پیامبر بودن کوروش اعتقاد داشته باشد . البته لازم است ذکر گردد که امام خمینی ( ره ) نیز تحت تاثیر این فلسفه سیاسی قرار داشته و کتاب « ولایت فقیه » را نوشته است . و باز باید این امر ذکر شود که هر دو سخت در اشتباه بوده اند زیرا فلسفه سیاسی الاهی اسلام بر اساس « حکمت » و خرد جمعی و همگانی استوار است . و حکمت ساختار حکومتداری حکیمانه و مدیریت خردمندانه مبتنی بر خرد جمعی و شورا و مشارکت و پیشنهاددهی همگانی مردم و عاری از هر گونه شرک ، فردمحوری ، من سالاری و ارباب سازی فرد ، حتا پیامبر خدا می باشد . این ساختار اخیراً کشف گردیده و نتایج عالی و غیرقابل تصور آن کاملاً روشن و آشکار و غیر قابل انکار می باشد . « حکمت » گشاینده درهای رحمت الاهی جهت دستیابی به نعمات و برکات بیشمار در همین دنیا می باشد .
 ذوالقرنین بر این اساس مدیریت کرده و به همین خاطر مردم ایران زمین در گستره جهانی آن زمان را به رحمت الاهی و نعمات و برکات بیشمار رسانیده لذا مردم از او خوشنود بوده و او را رهبری عادل می دانسته اند . تمدن ایرانشهری بر این اساس به وجود آمده و نظریه فیلسوف شاه در مدینه آرمانی افلاطون برداشتی غلط از اندیشه ایرانشهری می باشد .

تمدن ایرانشهری و تاثیر آن بر اندیشه افلاطون و یونانیان

ارسطو می گوید ایران مهد دموکراسی می باشد . 
خبرنگاری که همراه اسکندر مقدونی برای فتح تخت جمشید آمده بود می نویسد که من در ایران دروغگویی ندیدم ، دزدی ندیدم .
هنگامی که اسکندر از مردم ایران می پرسد که چرا پس از شکست داریوش سوم ، قبل از این که ما به تخت جمشید برسیم به غارت خزانه های آن نپرداختید ؟ ! مردم ایران پاسخ می دهند که ما چنین اخلاق و خوی و خصلت هایی نداریم . 
تربیت کوروش بزرگ و جانشینان او مدت بیش از دویست سال دروغگویی و دزدی را در وجود مردم ایران ریشه کن نمود . این تربیت که قطعاً ثمره یکتاپرستی و راستگویی است در دوران های بعد هم کم و بیش ادامه یافت و بی دلیل نیست که این تربیت برتر در وجود یک ملت نهادینه می شود . 
فرهنگ دوران هخامنشیان و خصوصاً تاثیرات کوروش بر ملل ایران زمین و تاریخ پس از وی ثمره قرن ها و حتا هزاران سال تمدن این مرز و بوم است لذا نیاز به تحقیق و تفقه جامع علمی و همه جانبه و به دور از هر گونه تعصب ملی گرایی و یا یکجانبه گرایی دارد .

قرآن مجید و مجدآفرین می فرماید : « ذوالقرنین » کسی است که « اول به سمت غرب حرکت کرد » . وی اقوام و مردم کشورهای گوناگون را که تحت سلطه پادشاهان ظالم و ستمگر و خونریز قرار داشتند ، آزاد ساخت .قرآن دانا و حکیم یک فرمول عالی و یک قانون اساسی به بشریت ارائه کرده است . مردم باید در هر زمینه تفکر و تدبر و تعقل کنند تا به شناخت کامل دست یابند . این شناخت قلبی ( مغزی ) موجب ایمان قلبی می شود . این ایمان قلبی و آگاهانه و مبتنی بر تحقیق و تفقه علمی است که مردم و جامعه را به عمل صالح ( کارهای درست ، نیکو ، صحیح ، شایسته و خیر ، بی عیب و نقص ، بدون اسراف و تبذیر ) هدایت و راهنمایی می کند . 

قرآن کریم می فرماید سپس کوروش ( ذوالقرنین ) در مرحله دوم « به سمت شرق حرکت کرد » و اقوام و ملت هایی را که اسیر جهل و نادانی و ضلالت رهبران و مدیران خود بودند ، اسیر حاکمان خودپرست ، پول پرست و تکاثرطلب بودند ، رهایی بخشید . 
خیلی از روحانیون و ملایان بی سواد و نادان قرن ها اسکندر مشرک و معتقد به خدایان یونان و دستپرورده خرافات پوچ ایشان و فرزند فیلیپ مقدونی و حریص به مال و ثروت دنیا را به عنوان ذوالقرنین به مردم معرفی نموده اند . بسیاری از مسلمانان تا همین سال های اخیر فریب ایشان را خورده و نام فرزندان خود را اسکندر می گذاشتند . برخی از مسلمانان هنوز هم اسکندر جوانکی جاه طلب ، خودپسند ، می خواره ، سنگدل ، کینه جو و خرافات پرست را با همه کشت و کشتارها و چپاول اموال مردم دنیا ، رهبری دلیر ، کشورگشا و فرزانه می دانند زیرا وی شاگرد ارسطو بوده است ! ! آیا ایشان نمی دانند که همین افلاطون و ارسطو که اندیشه های خوبی را مطرح کرده اند ، اندیشه های احمقانه بسیاری نیز طرح نموده اند ( تاریخ فلسفه غرب  دوره کامل ، برتراند راسل ، ترجمه نجف دریابندری ، ص 220 ، 276 ، 280 ، 297 ، ... ) .

افلاطون ( Plato ) :
هنگام پادشاهی كوروش ، ایرانیان ، آزادی داشتند و همه مردان آزاد بودند و سرور و فرمانروای بسیاری از مردمان دیگر نیز بودند . فرمانروایان رعایای خود را در آزادی سهیم کرده بودند ، چون سربازان و سرداران همه را به یک چشم می دیدند و با همه به برابری    ( قسط : مساوات و اخوت ) رفتار می کردند . اگر در میان ایرانیان مرد خردمندی بود که می توانست اندرزی بدهد ( پیشنهاد بدهد ، موعظه ، نصیحت ) که برای مردمان سودمند باشد ، چنان می کردند که همه مردم از خردمندی او استفاده کنند .

پادشاه بر کسی حسد نمی ورزید اما به همه آزادی می داد تا آنچه می خواهند بگویند و آن کس را که اندرز ( پیشنهاد ، موعظه ، نصیحت ) بهتر می داد و رای بهتر می نهاد ، گرامی تر می داشت . این بود كه كشور از هر لحاظ  پیشرفت كرد و بزرگ شد زیرا افراد ، آزادی داشتند و در میان آنان محبت بود و نسبت بهم حس خویشاوندی می كردند .
( ماخذ : کتاب سوم قوانین – افلاطون )

تذکر و یادآوری مهم : این سخنان بیان دقیق نظام مدیریت الاهی در قرآن مجید است . یک اسلام شناس واقعی با همین شرح کوتاه به وجود « قسط : مساوات و اخوت » و « نظام مشارکت و پیشنهاددهی فراگیر » و « نظام حمد و تشکر و قدردانی فراگیر » در زمان کوروش پی می برد . اگر چه افلاطون نمی دانسته است که با بیان این شرح کوتاه قوانین کلیدی از مهمترین قوانین اساسی ادیان الاهی ارائه می دهد . 
نظام مشارکت و پیشنهاددهی فراگیر مردم اساس حکمت الاهی و اسلامی است و همه پیامبران بر این اساس قسط : مساوات و اخوت را توسط مردم به اجرا در آورده اند . امروزه اثبات شده است هر شرکت ، سازمان یا کشوری که نظام مشارکت و پیشنهاددهی همگانی را به اجرا درآورد به سرعت رشد و پیشرفت نموده و اسراف و تبذیر و خطاها و گناهان در آن مجموعه سریعاً کاهش می یابد .

گزنفون ( Xenophon ) : 
گزنفون گوید : روزی در اندیشه افتادم که راز کامیابی فرمانروایان و دولت ها و علت های فراز و نشیب ملت ها و حکومت ها و چگونگی رفتار رهبران و کردار زیر دستان و مهربانی و جانفشانی کسان نسبت به یکدیگر پی ببرم و بدین نتیجه رسیدم که برای انسان بسیار آسان تر است که بر جانوران فرمان راند تا بر آدمیان .
اما هنگامی که به یاد آوردم که چگونه یک تن یعنی کوروش پارسی بود که بسیاری از آدمیان و شهرها و ملت ها را فرمانبردار خود کرد ، به ناچار گمان خود را دگرگون کردم و برآنم که حکومت بر انسان ها نه کاری ناشدنی است و نه حتی دشوار به شرط آن که بخردانه و با هوشمندی در پی حکومت کردن برآئیم . و ما از آنجا كه این بزرگ مرد را در خور همه گونه ستایش می دانیم ، درباره تبار و خاندانش ، زایش و پرورشش ، و گوهرها و هنرهای خدادادیش و فرهنگ و آموخته هایش كه این همه او را در فرمانروایی كردن بر مردمان كامیابی داده بود ، پژوهش ها كرده ایم ... باری می دانم كه مردمان به دلخواه خود كوروش را فرمان بردند . با آن كه گروهی از آنان از او چندان دور بودند كه مسافت میان شان را چند روز و یا حتی چند ماه می بایست طی كرد و بسیاری از آنان هرگزش ندیده بودند و برای بسیاری امیدی هم نمی رفت كه روزی به دیدارش رسند . با این همه همگان او را از صمیم قلب بندگی می كردند . چون او كسی شایسته فرمانروایی از مادر زائیده نشده است .
( ماخذ : کورش نامه – گزنفون )
از گزنفون نقل است که کوروش نیز دینداری را نه‌تنها نزد خود بلکه اتباع خود مایة خیر و برکت می‌پنداشت و می‌دانست که نزدیکی و تقرب افراد متدین و پرهیزگار کمتر از اشخاص بی‌دین و بدکار به او ضرر می‌رساند . همچنین معتقد بود آن‌ها که خداترسان‌اند ، پی کارهای ناصواب نسبت به یکدیگر و یا در حق او نمی‌روند .
( گزنفون ، 1369 : 312 )

گوبینو ( Gobineau )  : 
او هیچگاه نظیر خود را در این عالم نداشته است ... این یك مسیح بود ، مردی كه در باره اش تقدیر مقرر داشته بود باید برتر از دیگران باشد .
( ماخذ :  تاریخ ایران باستان - حسن پیرنیا )
 
فلویگل (  Floigl ) : 
هنگامی كه اوضاع تاریك و اندوهبار جهان را در اندك روزگاری پیش از كوروش به یاد می آوریم ، اهمیت بی كران آن شاه شكوهمند و بزرگ بهتر نمایان می شود . اگر او را بزرگ می دانند برای آن ست که با وسایلی ناچیز به کامیابی هایی رسید که نمونه اش را کسی نشنیده بود . شاهنشاهی او نخستین شاهنشاهی جهانی بود . او مانند اسکندر ، ژلیوس سزار ، آتیلا ، شارلمانی و یا  چنگیز خان نبود که برای سیر کردن حس آزمندی و جنگ جویی خود بر سر مردمان بیگانه تاخته باشد . از همه این ها بالاتر ، وی یک انسان بود . بر جامه اش لکه خون آلود هیچ فرمان کشتاری ، یا کین جویی و ستمگری یافت نمی شود . او را به حق لقب بزرگ داده اند زیرا بدان گروه انگشت شماری از مردمان تعلق دارد كه انسانیت نمی تواند از دادن لقب بزرگ به آنان دریغ كند .
( ماخذ : V.Floigl, Cyrus und Herodot nach den Neugefundenen Keilinschriften )

این مطالب قسمت های از آخرین تحقیقات و کتاب « آیا کوروش پیامبر بود ؟ » می باشد . عید بر همه شما و همه حق طلبان عالم و اندیشمندان خیراندیش و مسلمانان دوراندیش مبارک باد .🍇🍊🍎🍓🍒🍑🍏🍐🍋🍇

Farivar Batmanghelich, [20.08.19 21:11]
[Forwarded from نظام مشارکت و پیشنهادگیری فراگیر]
سلام و درود بر اندیشمندان خیر اندیش ، این سخنان نشان دهنده آن است که روحانیت اسلام واقعی ، اقتصاد احد ، اسلام رحمانی ، اسلام قرآنی را نمی شناسد . اسلام شناسی قرآنی علمی کاربردی راهکار موفقیت و پیروزی و نجات کشور و مسلمانان جهان است . روحانیت هنوز قوانین اساسی قرآن دانا و حکیم را نمی شناسد . روحانیت قانون اساسی « معروف شناسی » : اصل مقدس امر به معروف و نهی از منکر را نمی شناسد ، روحانیت قانون اساسی « حمد شناسی » : تشکر و قدردانی از کار نیک و پسندیده و عمل صالح مردم را نمی شناسد . روحانیت قانون اساسی شناخت و معرفت ، ایمان قلبی ، عمل صالح و شایسته و بی عیب و نقص را نمی شناسد . روحانیت اقتصاد احد اقتصاد الاهی مبتنی بر قسط مساوات و اخوت ، برابری و برادری همگانی مردم را نیز نمی شناسد . روحانیت سایر قوانین اساسی قرآن را هم نمی شناسد . کسانی که اسلام واقعی را نمی شناسد انقلاب کبیر اسلامی مردم ایران را غصب کرده و به انحراف کشانیده اند . و این امر یک راهکار دارد ، « معروف شناسی فراگیر و همگانی » . باید گروه های دانایی و معرفت ، گروه های داوطلب ده دهی فراگیر از مردم تشکیل شود . باید هشتاد میلیون ایرانی هشت میلیون گروه دانایی و معرفت تشکیل داده و به پیشنهاد دهی فراگیر جهت حل مسائل و مشکلات جامعه و پیشبرد سریع بپردازند . روحانیت نیز حق ندارد خود را در جایگاه برتر قرار داده و پست ها و مقام های جامعه را اشغال کند زیرا که در چهل سال گذشته نشان داده است که به هیچ عنوان شایستگی نداشته و جامعه و انقلاب کبیر اسلامی مردم ایران را به انحراف بزرگ و سقوط کشانیده است .

نقد سخنرانی دکتر مصطفی ملکیان     موضوعات اصلی : قسط شناسی – ایران شناسی   - عشق به خداوند  


 
نقد سخنرانی دکتر مصطفی ملکیان  
 
موضوعات اصلی : قسط شناسی – ایران شناسی   - عشق به خداوند

 
 
فریور باتمانقلیچ
محقق و نویسنده کتاب های مدیریت پیشرفته جهانی
و مدیریت و اقتصاد الاهی ( اسلامی ) ، اسلام واقعی
 
به نام حق تعالا
اسم و علامتش بخشندگی است و مهربانی
قسط شناسی  :
مقدمه :
پسرم ایمان ، خیلی اصرار داشت که حتماً سخنرانی های آقای دکتر ملکیان را گوش کنم و برخی از سخنرانی های این محقق اندیشمند را برای من ارسال نمود . وی می گفت نظرات وی به نظرات تو نزدیک است . البته من قبلاً برخی از آنها را همچون سخنرانی های سایر اندیشمندان ، گوش داده بودم .
به او گفتم که روشنفکران و اندیشمندان کنونی کشور و جهان عرب بیشتر تحت تاثیر فلاسفه غرب می باشند و با قوانین اساسی قرآن دانا و حکیم بیگانه اند . نه تنها اندیشمندان از این قوانین بی خبر اند بلکه علما و فقهای شیعه و اهل سنت هم در این زمینه در غفلت کامل به سر می برند . دلیلش هم این است که قرآن کریم کتاب علمی – کاربردی هدایت است و باید با آن همچون همه قوانین علمی برخورد کرد . باید قوانین اساسی قرآن را تجربه کرد ، امتحان کرد ، اجرا کرد ، سعی و خطا کرد ، تا راهکار صحیح بهره برداری از آنها را کشف نمود . در این صورت است که می توان به نتایج عالی ، خیره کننده ، غیرقابل تصور اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی آنها دست یافت . خود این امتحان کردن یک قانون اساسی قرآنی به نام « شناخت ، ایمان قلبی ، عمل صالح ( درست و شایسته ) » است .    
 
نقد سخنرانی دکتر مصطفی ملکیان 
 
هدف از این مقاله آن است که نظر آقای ملکیان عزیز و سایر محققان ، اندیشمندان و روشنفکران دلسوز و خیراندیش کشور و ملت شریف و حق پرست ایران به موضوع بسیار مهم و نجات بخش « قسط : مساوات و اخوت » ، برابری و برادری همگانی جلب گردد .
قسط موضوعی بسیار ارزشمند است که مسلمانان جهان 1400 سال در مورد شناخت آن غفلت ورزیده اند . این موضوع آنقدر مهم است که اگر همه اندیشمندان جهان اسلام بسیج شوند و در مورد آن و ابعاد عملی و کاربردی ، نتایج و ثمرات آن برای مسلمانان و بشریت کتاب بنویسند باز هم نخواهند توانست حق مطلب را به جای آورده و اداء کنند .
امروز لطف خداوند کریم بر این گرفته است که ملت حق پرست ایران در مسیر شناخت قسط و اقامه و اجرای آن قرار گیرد . بدین ترتیب ملت بزرگ ایران به زودی سرآمد همه مسلمانان جهان و ملت های شرک زده غرب و شرق قرار خواهد گرفت .
با توجه به این که اسلام واقعی با هر گونه ملی گرایی به شدت مخالف است قصد نداشته و ندارم مقاله ام رنگ ملی گرایی بگیرد . اما با توجه به این که سخنرانی دکتر ملکیان  در پاسخ به این پرسش مطرح می گردد که چرا هیچ اجماعی درباره چیستی و  کجایی ایران وجود ندارد ؟ پس یک قسمت از این مقاله به این موضوع اختصاص داده شد تا هم دینم را به این ملت اداء کرده باشم و هم از افتادن اندیشمندان به یک دور باطل ایران پرستی – ایران ستیزی جلوگیری کرده باشم .
امروز اعتقاد راسخ دارم که ملت ایران مورد توجه حق تعالا ست و باید این ملت حق پرست این لطف الاهی و توجه خاص را درک کند و رفتار و عملکرد خود را هر چه زودتر اصلاح نماید تا هم به سرآمدی معنوی و قرآنی و برتری الاهی دست یابد و هم بتواند به اقتصاد احد ، رحمت بی منتهای الاهی و خیر و برکت و نعمات بی شمار دست یابد و هم همه ملل مسلمان و بشریت را از شر شیاطین و اهریمنان نجات بخشد ، شیاطین پول پرست ، خودپرست و قدرت پرست . این لطف و توجه خاص قطعاً شامل هر ملتی نخواهد شد . ای ملت حق شناس ، بیدار و هوشیار شوید !
 
توزیع منصفانه خیرات اجتماعی :
بسیار خوشحال و خرسند شدم که یکی از محققان و اندیشمندان خیراندیش کشور از راه شناخت فلسفی به توزیع منصفانه خیرات اجتماعی : توزیع عادلانه مطلوب های اجتماعی برای افراد بشر ، ثروت ، شهرت ، قدرت سیاسی ، احترام ، آبرو ، رفاه ، آزادی ، محبوبیت ، نظم و غیره رسیده است . و بسیار متاسف شدم که وی در طی سخنرانی خود در این زمینه حتا یک بار هم به کلمه قرآنی « قسط » اشاره ننمود . این امر مرا واداشت تا به شرح کلمه قسط و ثمرات آن بپردازم .
فساد مالی گسترده و اختلاس های کلان در کشور نتیجه غفلت و عدم شناخت « قسط : مساوات و اخوت » توسط ملت خصوصاً اندیشمندان و روشنفکران و عدم مطالبه آن از روحانیون ، حوزه های علمیه ، مدیران عالی کشور و دولتمردان می باشد . مگر روحانیت لباس پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) را به تن نکرده است ؟ پس چرا در 40 سال گذشته بر ضد قسط عمل کرده و روش مدیریت الاهی پیامبر عزیز اسلام ( ص ) و مدیر مومنان امام علی ( ع ) را رها ساخته و به پیروی از عمر بن خطاب و عثمان عمل کرده است ؟  پس چرا در 1400 سال گذشته به دربار سلاطین روی آورده و روش مدیریت استبدادی آنها را تایید نموده یک بار هم به اجرای قسط توسط مردم اقدام نکرده است ؟
خیرات اجتماعی وقتی منصفانه توزیع می شود که شناخت و آگاهی مردم نسبت به قسط و ابعاد اقتصادی و اجتماعی و ثمرات بینهایت ارزشمند آن افزایش یافته و به کمال برسد و بداند که سینه زدن برای امام علی ( ع ) و امام حسین ( ع ) یعنی اقامه قسط : مساوات و اخوت و پیروی عملی از هدف والای ایشان . امروز مهمترین عامل عدم دستیابی ملت به  خیرات اجتماعی ، روحانیت و فریبکاری های ایشان به نام مصلحت  اسلام است . آیا هیچ مصلحتی بالاتر از اقامه و اجرای قسط در قرآن علیم می توان یافت ؟
 
 
قسط شناسی  : موضوع بسیار مهم و کلیدی جهان اسلام و بشریت  
 
اگر بخواهیم همه ابعاد اسلام را در یک کلمه خلاصه کرده و به رحمت بی کران الاهی و نتایج عالی آن دست یابیم آن یک کلمه « قسط » است . ثمرات قسط ( مادی و معنوی ) آنقدر زیاد است که قابل احصاء و شمارش نمی باشد . اگر اقامه و اجرای قسط توسط مردم به درستی انجام شود در این صورت اسلام واقعی به صورت خودکار ، اتوماتیک ، بدون صرف هزینه های هنگفت جهت تبلیغات اسلام ، به اجرا در آمده و چهره زیبا و دوست داشتنی خداوند و اسلام آشکار می گردد . به صورت خودکار جامعه از آلودگی ها ، عیوب ، نواقص ، اسراف ها ، اتلاف ها ، گناهان و سیئات ( بدی ها ) پاک و مطهر و منزه می گردد .
تحقق اسلام به هیچ عنوان نیازمند به هزینه های سرسام آور تبلیغات نمی باشد ، نه جهت تبلیغ توسط حوزه های علمیه و سازمان تبلیغات اسلامی و صدها دارالتبلیغ در داخل و خارج از کشور و نه جهت اجرای آن . بلکه اجرای اسلام همراه با خلاقیت و نوآوری و بهره برداری از مغزهای مردم بوده و ثروت انبوه تولید می کند .
اجرای صحیح قسط انفجار نور است و همه ملت های جهان را جذب می کند و چهره زیبا و ابعاد شگفت انگیز اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی اسلام واقعی را نمایان می سازد . لذا در اینجا لازم است به برخی از آنها اشاره شود :یک محقق با کمی تحقیق و تفقه علمی در قرآن دانا و حکیم موفق به کشف ابعاد گوناگون اسلام واقعی می گردد :
 
اسلام شناسی قرآنی – علمی – کاربردی  :
 – اسلام دین قسط شناسی و قسط گستری در سطح جهان  : اقامه و اجرای مساوات و اخوت ( برابری و برادری همگانی و فراگیر ) توسط مردم برای مردم .  – اسلام دین حکمت شناسی و حکمت زایی و حکمت گستری در سطح جهان . -  اسلام دین خودنگهدار : خودکار ، خودگردان و خودکفا . - اسلام دین خلاق و نوآور ( دین خلاقیت و نوآوری همگانی ) .– اسلام دین خیراندیشی و خیرپردازی و خیرسازی همگانی .– اسلام دین بی نیازساز . – اسلام دین رضایت بخش همگان ( خداوند و مردم ) .– اسلام دین بخشندگی و مهربانی : خداوند یگانه ، دانا و حکیم ، عقل مطلق و عشق و محبت مطلق ، خیر مطلق است و اساس دین خود را بر بخشندگی و مهربانی ( رحمانیت و رحیمیت ) نهاده است . – اسلام دین رحمت شناسی ، اسلام رحمانی : رحمت بی کران الاهی : نعمات و برکات بی شمار مادی و معنوی برای همگان ( مسلمانان و بشریت ) .– اسلام دین تطهیرشناسی : پاک و مطهرساز مردم و جامعه ( از انواع شیاطین ، شرها ، آلودگی ها ، بیماری های فردی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی ) .– اسلام دین توحید شناسی : شرک زدایی ، شرّ زدایی ، شک زدایی و شیطان زدایی . - اسلام دین حمد شناسی : تشکر و قدردانی از کار نیک مردم . – اسلام دین حق پرستی و باطل ستیزی : تحقیق و تفقه علمی اساس دین و زندگی . – اسلام دین با معرفت و معروف شناسی : عقل و عقلانیت شناسی ، علم و دانش شناسی– اسلام دین ایمان شناسی – عمل صالح شناسی : شناخت و معرفت ، ایمان قلبی ، عمل صالح ( شایسته ، بی عیب و نقص ، بدون اسراف و تبذیر ) .  - اسلام دین امامت شناسی و خلافت شناسی : خلافت ، امامت و رهبری همگانی مردم ، توزیع مساوی قدرت سیاسی در جامعه اساس دین خداوند یگانه .– اسلام دین آزادی و انتخاب آزاد دین : اسلام دین لا اکراه فی الدین . اسلام برترین دین جهت انتخاب آزاد .– اسلام دین بت شکنی : پاک سازی ذهن و عقل از خدایان دروغین : پاک سازی جامعه از عوامل انحراف زا و جامعه جهانی از اندیشه های بیماری زا و شیطانی و خشونت طلب . – اسلام دین اقتصاد احد ساز : ایجاد امت مقتصده .– اسلام دین امت واحده ساز : ایجاد همبستگی و اتحاد برادران دینی .
تمام موارد فوق بیان یک اسلام می باشند ، اسلام واقعی که زیربنای آن قسط است .
 
 
 
معجزه قسط  :  معجزه تحقق مساوات و اخوت
معجزه تحقق برابری و برادری همگانی

 - معجزه قسط : هدف تمامی پیامبران الاهی : تحقق عدالت اجتماعی برای همه مسلمانان و مردم جهان .- قسط : یک قانون اساسی قرآنی است ، که تاثیرات کثیر و عظیم و بی نهایت مفید و خیر برای مردم و جامعه و جهان و بشریت داشته و متاسفانه باید گفت که مسلمانان ، چه شیعه و چه سنی ، از تحقیق و تفقعه در این زمینه غفلت کرده اند . - در اینجا بخش کوچکی از نتایج و ثمرات عالی اقامه و اجرای قسط توسط مردم برشمرده می شود :
 – قسط هدف همه پیامبران الاهی بوده و ثمرات آن برای بشر غیرقابل احصاء و شمارش و بی نهایت است . – روحانی ای که قسط : مساوات و اخوت را نشناسد و آن را برای مردم بیان نکند و در جهت تحقق آن به مردم یاری نرساند ، نه روحانی است ، نه اسلام شناس است ، نه فقیه است و نه مجتهد . – انقلابی که قسط  : مساوات و اخوت : برابری و بردری همگانی را نشناسد و در جهت تحقق قسط توسط مردم ، اقدام نکند نه انقلاب اسلامی است ، نه انقلاب نجات بخش مردم  و بشریت است و نه اصلاً انقلاب است .– بسیاری از مفسران « قسط » را به معنای « عدالت اجتماعی » تعریف کرده اند و عدالت را نیز به معنای : « هر چیزی را در جای مناسب خود قرار دادن » ، که این تعاریف در عین حال که ظاهراً درست است اما تعاریفی گنگ و ناقص می باشند . در حالی که خداوند برای مفاهیم قرآنی تعاریفی صریح و روشن و با مصداق عملی و کاربردی ( بر اساس فرمول شناخت ، ایمان قلبی و عمل صالح ) مطرح نموده است . بر این اساس « قسط » در قرآن دانا و حکیم به معنای مساوات و اخوت است و با این تعریف است که عرب بادیه نشین در صدر اسلام معنای واقعی عدالت اجتماعی را درک می کند و مسلمان می شود .

اقامه و اجرای قسط توسط مردم ، در ابتدا در تمام ادیان ابراهیمی وجود داشته و اصلاً نیاز به روحانی و صنف روحانیت و مداح و صنف مداحان و هزینه های سرسام آور برای تبلیغ و یا اجرای دین نبوده است . بر این اساس ، دین حضرت موسا ( ع ) ، یهودیت اصلی ، نیازی به خاخام نداشته و ندارد . همچنین دین حضرت عیسا ( ع ) ، مسحیت اصلی ، هم نیازی به کشیش و اسقف و پاپ نداشته و ندارد . اسلام واقعی نیز اصلاً نیازی به روحانی و مداح و تبلیغ کننده و ارباب دین و آموزش این همه طلاب و مجتهد و شریعت شناسِ دین ناشناس ندارد . وجود روحانیت در همه ادیان نتیجه نگاه انحرافی به واقعیت دین است . اگر روحانیون همه ادیان دین واقعی خداوند را می شناختند و به اجرا در آورده بودند امروز قسط : مساوات و اخوت در جهان به اجرا در آمده بود و فقر و گرسنگی و فحشا و فساد در همه کشورها ریشه کن شده بود .– اسلام دین حکمت شناسی و حکمت زایی و حکمت گستری در سطح جهان : ساختار حکومتداری حکیمانه و مدیریت خردمندانه مبتنی بر خرد جمعی ، شورا ، مردم سالاری دینی ( واقعی ) بر اساس اقامه قسط و توزیع مساوی تمامی خیرات و نعمات در بین مردم ( نعمات دنیوی و معنوی ، ثروت ، قدرت سیاسی ، معرفت ، علم و دانش ، بهداشت و درمان ، سلامتی ، لذات دنیوی و اخروی ، نظم ، تقوا و خودنگهداری ، احترامات اجتماعی ، آبرو ، حمد و تشکر و قدردانی از کار نیک ، عشق و محبت ، کمال گرایی ، سلسله نیازهای انسانی ) است .
مدير مومنان امام علي ( ع ) :
« ای‌ مردم‌ این‌ امر ( حکومت ) امر شما است ؛
هیچ‌کس‌ جز آن‌ که‌ شما  او را  امیر ( مدير ،  رهبر ، پیشوا ، امام ، والی ) خود گردانید ،
 حق‌ حکومت‌ بر شما را ندارد .
 ما دیروز هنگامی‌ از هم‌ جدا شدیم‌ که‌ من‌ پذیرش‌ ولایت‌ شما را  ناخوشایند داشتم ،
ولی‌ شما این‌ را نپذیرفتید و جز این‌ که‌ من‌ تشکیل‌ حکومت‌ دهم ، رضایت‌ ندادید .
آگاه‌ باشید که‌ من‌ کسی‌ جز کلیددار شما نیستم‌
 و نمی‌توانم‌ حتی‌ یک‌ درهم‌ به‌ ناروا از بیت‌المال‌ برگیرم » .

( ابن‌اثیر ، الکامل‌ فی‌التاریخ  ؛ الطبری ، تاریخ‌ الرسل‌ و الملوک  )  

اختصاص بودجه های فزاینده و هزاران میلیاردی دولتی برای حوزه های علمیه ، سازمان تبلیغات اسلامی ، نماز جمعه ، گنکره های نماز ، همایش های بین المللی تبلیغ شیعه و اسلام و دارالتبلیغ های بسیار با نام های متفاوت در سی سال گذشته در داخل و خارج کشور ، نشان دهنده آن است که انقلاب کبیر اسلامی مردم ایران توسط روحانیون به انحراف کشانیده شده است . چندین برابر این هزینه ها توسط حکومت آل سعود درعربستان و جهان انجام می شود . اسلام واقعی نه تنها نیاز به بودجه برای تبلیغ و توسعه ندارد بلکه خود تولید کننده ثروت عظیم برای مردم و کشور و جهان اسلام است . بر این اساس همه ملت ها و مردم دنیا وقتی خیر و برکت و نعمات مادی و معنوی بی شمار دین اسلام را ببینند خود شیفته آن گردیده و به توسعه و اجرای آن در همه جوامع و در سطح جهان همت خواهند گذاشت .

- تهیه 23 برنامه تلویزیونی از ثمرات عالی و خیره کننده اجرای نظام مشارکت ، کیفیت و بهره وری و تشکیل 1400 گروه کیفیت و بهره وری ( گروه دانایی و معرفت ) در مدتی کوتاه در وزارت نفت و پخش مکرر آن از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نشان دهنده آن است که خیانتی بزرگ در صنعت نفت و کشور رخ داده و مردم از ثمرات عالی اسلام واقعی و تحقق قسط محروم گشته اند . انقلاب اسلامی می توانسته است پا به پای کشورهای ژاپن و کره جنوبی و سنگاپور رشد و پیشرفت نماید اما با نابود ساختن ساختار نظام مشارکت ، کیفیت و بهره وری در وزارت نفت از این امر محروم گشته است .  

توزیع کارخانجات و رانت ها در بین برخی روحانیون ، اختصاص واردات کالا به روحانیون و آقازاده های ایشان و دولتمردان حکومت اختلاف شدید طبقاتی در جامعه ایجاد کرده است . سفره های رنگین روحانیون و خانواده های ایشان و سفره های خالی کارگران و محرومان حکایت از انحراف و خیانت به قرآن دانا و حکیم ، اسلام واقعی ، انقلاب کبیر اسلامی مردم ایران و مستضعفان که ولی نعمتان انقلاب بوده و هستند ، می نماید .

– شیخ صدوق در هزار سال پیش معنای واقعی « قسط » را بیان داشته و مصداق عملی آن را ذکر نموده است . شیخ صدوق همچنین بیان داشته که اولین کسی که قسط : مساوات و اخوت را زیرپا نهاد عمربن خطاب بود . عمر در زمان خلافت ابوبکر پیشنهاد زیرپا نهادن قسط را با وی مطرح کرده بود لیکن وی نپذیرفت که این سنت پیامبر گرامی اسلام ( ص ) و هدف تمامی پیامبران الاهی را زیرپا بگذارد . اما وقتی عمر خود قدرت را به دست گرفت قسط را زیرپا نهاد ( الخصال ، الشيخ الصدوق ، ص 171) .

– علی ( ع ) به این عمل ، زیرپا نهادن قسط توسط عمر ، اعتراض نمود اما عمر به او توجه نکرده و اموال بیت المال را به طور نامساوی در بین مسلمانان تقسیم نموده و از اسلام واقعی منحرف گردید . شرح کامل این اقدام عمر در تواریخ شیعه و اهل سنت ارائه شده است ( تاريخ يعقوبي ، مورخ قرن سوم هجری ، ج 2 ، ص 153 و 154) . مسلماً عمر ، همچون اکثریت روحانیون شیعه و اهل سنت در طول تاریخ 1400 ساله اسلام می دانسته است که قسط : مساوات و اخوت چه جایگاه عظیمی در قرآن دانا و حکیم داشته و چرا خداوند آن را هدف همه پیامبران الاهی قرار داده است . همان کسانی که در راه اسلام جهد و جهاد بسیار نموده و یک روز جزء مقسطین بودند ، فریب شیطان درون خود را خورده و به قاسطین ( قاسطون ) تبدیل شدند . مدیر مومنان امام علی ( ع ) در زمان خلافت خود در پاسخ به اعتراض کنندگان به اجرای قسط و مساوات فرمود : (( اگر مال از آن خودم بود آن را مساوی تقسیم می کردم چه رسد به این که مال مال الله است )) : « و لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف و انا المال مال الله » . البته این موضوع در کتاب های بسیاری از روحانیون کشور ارائه شده  و در قانون اساسی کشور ، هم در مقدمه و هم اصول متعدد ، ذکر گردیده است . حال این سوال پیش می آید : پس چرا مدیران عالی و دولتمردان حکومت به این امر بی توجهی نموده و قسط را زیرپا نهاده اند ؟ خدا عالم است .

– ثمرات اقامه و اجرای قسط در جوامع ، بی شمار ، بی نهایت و غیرقابل تصور است . چه اسلامی و چه غیر اسلامی . تا مسلمانان به ارزش واقعی قسط  پی نبرند و همچون پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) در جهت تحقق آن اقدام نکنند اسلام واقعی تحقق نخواهد یافت .

– یکی از ثمرات اجرای قسط آن است که جامعه به صورت خودکار ( اتوماتیک ) پویا و فعال گردیده و همزمان هزاران مساله و مشکل آن به دست خود مردم حل شده و راه های رشد و توسعه جهش وار ایجاد می شود .    

– قرآن دانا و حکیم می فرماید : پیامبران الاهی هیچ سلطه ای بر مردم نداشته اند . سلطه واقعی فقط و فقط از آن خداوند یگانه ( عقل مطلق ، عشق و محبت مطلق ، خیر مطلق و قدرت مطلق ) است که آن را از طریق قوانین الاهی ( ملائکه ) بر جهان آفرینش و جوامع اعمال می کند .– قرآن علیم ِ حکیم هر گونه سلطه ورزی بر مردم ، توسط هر کس یا هر چیز را محکوم می کند . چه سلطه ورزی طاغوت ، چه سلطه ورزی فرعون ، چه سلطه ورزی ملک ، پادشاه ، سلطان یا امپراتور ، و چه سلطه ورزی علمی و فقهی و روحانی . همچنین سلطه ورزی خدایان باطل عهد باستان و یا عهد مدرنیته و پست مدرن . هر کس یا هر چیز که سلطه ورزی کند و یا بخواهد نقش « ارباب » را برعهده گیرد ، ضد اسلام واقعی عمل کرده است . در اسلام واقعی مردم در آزادی کامل به طرح پیشنهادهای خود پرداخته و با تجزیه و تحلیل و ارزیابی آن در گروه خود ، آنها را به پیشنهادهای خیر و مفید و سودمند تبدیل می کنند .– خداوند یگانه ( که عقل مطلق ، عشق و محبت مطلق ، خیر مطلق و قدرت مطلق است ) ، راهکار جلوگیری از سلطه گری فردی و یا صنفی و یا حزبی را تشکیل گروه های دانایی و معرفت ( عرافه ها ) از عموم مردم دانسته است . تشکیل گروه های داوطلب ( ده نفره ) از مردم که هر هفته دور هم جمع شده و عقل ها را روی هم گذاشته و به حل مسائل و مشکلات خود و جامعه می پردازند . – بدین ترتیب پیشنهاد روشن و مشخص برای مردم ایران و مسلمانان جهان این است که هشتاد میلیون ایرانی ، هشت میلیون گروه دانایی و معرفت تشکیل دهند . همچنین دو میلیارد مسلمان در سطح جهان دویست میلیون گروه دانایی و معرفت تشکیل دهند . این گروه ها در قرآن کریم حکیم " امت های دعوت کننده به خیر " نامیده شده اند . این گروه ها هستند که موجب تحقق قسط ، مساوات و اخوت در جامعه و توزیع عادلانه و مساوی ثروت در بین مردم می شوند . این گروه ها پاسدار واقعی اسلام واقعی می باشند .– این حق مسلم مردم است که قسط را به اجرا درآورده و اقامه کنند . زیرا خداوند تمام نعمات و برکات بی شمار الاهی را برای مردم آفریده و تنها با اجرای قسط است که نعمات استخراج و استحصال شده و به دست همگان می رسد . درهای رحمت بی کران الاهی با اجرای قسط : مساوات و اخوت گشوده می شود و همگان از آنها بهره مند می گردند .– با اجرای قسط توسط مردم است که فقر و گرسنگی و درماندگی نابود می شود . انقلاب اسلامی ایران با هدف تحقق قسط ، برابری و برادری همگانی سریعاً به پیروزی رسید ولی متأسفانه بعداً توسط برخی از روحانیون به انحراف کشانیده شد . - با اجرای قسط توسط مردم است که مغزهای همگانی خلاق و نوآور شده و پیشنهادهای گروهی خیر ، مفید و عالی تولید می شود و این پیشنهادهای گروهی است که ثروت انبوه و رشد و پیشرفت عالی و غیرقابل تصور پدید می آورند . اسلام دین خلاق و نوآور است . اسلام دین خلاقیت و نوآوری همگانی است . مغز انسان ها ، بزرگ ترین خیر و برکت الاهی است. این بزرگ ترین ناشکری در حق این نعمت بزرگ خداوند است که مغز انسان ها دست نخورده و بدون بهره برداری عالی از آن به زیر خاک برود . بر این اساس تقلید در ادیان ، فقه شیعه ، اهل سنت و سایر ادیان ، بزرگ ترین خطا و گناه است که در حق پیروان ادیان ، شیعیان ، مسلمانان و بشریت روا داشته شده و قطعاً ضد اسلام واقعی است . با این خطای بزرگ روحانیون ، فقها و علمای ادیان گوناگون هزاران سال است که مغزهای پیروان خود را منجمد کرده ، پوسانیده ، نابود ساخته و بدون بهره برداری به زیر خاک فرستاده اند . بزرگ ترین گناه فرعونیت و استبداد و مستبدان تاریخ نیز همین امر می باشد . 

– اسلام دین خیراندیشی و خیرپردازی و خیرسازی همگانی است و اقامه و اجرای قسط راهکار آن است . همه قوانین اساسی قرآن سرشار از خیر و برکت برای بشریت است و اختصاصی هم به مسلمانان ( اسمی ! ) ندارد . در واقع آن کسی مسلمان است که به این قوانین عمل کند و از آنها بهره لازم ببرد و به همه مردم  جهان ، مسلمان و غیرمسلمان خیر برساند . اگر خودمان را مسلمان بنامیم ولی قسط را اقامه و اجرا نکنیم پس مسلمان واقعی نیستیم . اگر خودمان را مسلمان بنامیم ولی حمد و تشکر و قدردانی از کار نیک دیگران را نشناسیم و نظام حمد و تشکر و قدردانی فراگیر را به اجرا در نیاوریم پس مسلمان نیستیم . اگر خودمان را مسلمان بنامیم ولی توحید : نظام شرک زدایی فراگیر را در جامعه به اجرا در نیاوریم ، نظام مدیریت سازمان ها و جامعه و نظام حکومتداری کشورهای مان آلوده به انواع شرک ، فردپرستی ، پول پرستی ، قدرت پرستی ، مرده پرستی ، زنده پرستی ، ارباب و رعیتی ، آلوده باشد پس در این صورت اصلاً مسلمان نیستیم ... اگر خودمان را مسلمان بنامیم ولی حج مان خیررسانی به همه مسلمانان و غیرمسلمانان و فرزندان آدم ابوالبشر در عالم نباشد پس فلسفه حج را نشناخته و به آن عمل نکرده ایم پس باز هم مسلمان واقعی نیستیم .- مسلمان کسی است که نسبت به مردم جهان با بخشندگی و مهربانی رفتار کند . به راه انداختن جنگ و خونریزی به بهانه گسترش اسلام ، ضد اسلام واقعی است . ضد رحمانیت و رحیمیت خداوند است . اسلام فقط و فقط با بخشندگی و مهربانی توسعه می یابد . و بخشندگی و مهربانی هم با اجرای قسط : مساوات و اخوت ( برابری و برادری همگانی ) تحقق می یابد .  خشم و غضب و خشونت ابزار دست شیطان است . جنگ و خونریزی و کشتن انسان های بی گناه ابزار دست شیاطین قدرت پرست ، پول پرست ، منفعت پرست ، شهرت پرست ، خودپرست ، فرد پرست ، خودمحور ، مستبد ، خودرأی ، سرمایه دار و سرمایه پرست می باشد .- اگر عده ای ادعا کردند که اسلام را می شناسند اما هزاران سال مردم را از دستیابی به رحمت بی کران الاهی و نعمات و برکات بی شمار محروم ساختند پس معلوم می شود که آنها اسلام شناس نیستند . روحانیون ادیان گوناگون چنین ادعایی داشته و دارند و پیوسته مردم را به پیروی و تقلید از خود دعوت می کنند . ادعا دارند به اختیار یا به زور می خواهند مردم را به بهشت ببرند ! در حالی که هیچ  یک از پیامبران مردم را به پیروی از خود دعوت نکرده اند بلکه فقط به پیروی از قوانین الاهی دعوت کرده اند . بر این اساس هیچ یک از روحانیون ادیان ، اسلام واقعی یعنی دین همه پیامبران را نمی شناخته اند و مردم را از دستیابی به بهشت باز داشته اند . « و ازلفت الجنه للمتقین غیر بعید » :  ( بهشت به متقیان ، خودنگهداران ، نزدیک است و اصلا بهشت دور نیست ) .

- با اجرای قسط : مساوات و اخوت توسط مردم است که اخلاق حسنه در جامعه توسعه می یابد ، نظام حمد و تشکر و قدردانی از کارنیک مردم تحقق می یابد ، دروغگویی و ریاکاری نابود می شود ، صداقت در همه امور ترویج می یابد ، حسادت ها در جامعه از بین می رود و حرص و طمع جمع آوری و انباشت مال و ثروت تا لب گور ، نابود می شود و بشر به این عقل و شعور و پختگی می رسد که (( بنی آدم اعضای یکدیگرند - که در آفرینش ز یک گوهرند )) . همان چیزی که تا کنون بدان دست نیافته است .– در جامعه دانا ، با فرهنگ و فرهیخته ، قسط : مساوات و اخوت ( برابری و برادری همگانی ) یک فضیلت است و برتری طلبی ، خودپرستی ، پول پرستی ، خودبرتربینی ، منفعت پرستی و جمع آوری مال و ثروت ( کنز ) ، یک رذیلت . زیرا مردم می دانند و یقین حاصل کرده اند که همه فسادها از اینجا شروع می شود . در جامعه غربی جای این دو عوض شده و سرمایه داری و پول پرستی و چاپیدن اموال مردم دنیا به عنوان یک برتری قلمداد شده و به راه انداختن جنگ ها جهت فروش بیشتر اسلحه را هم حق جلوه می دهند . به همین دلیل است که سعی دارند فرهنگ منحوس لیبرالیسم و اقتصاد سرمایه داری را بر جهان حاکم ساخته و به عنوان تنها راه نجات بشریت به جهانیان معرفی کنند . – قانون اساسی قسط : مساوات و اخوت ، عدالت اجتماعی بر اساس برابری و برادری همگانی ، اولین و مهم ترین درسی است که باید در تمام دانشگاه ها و مدارس و حوزه های علمیه تدریس شود . تمام دانش آموزان ، دانشجویان ، طلاب ، علما ، دانشمندان و اندیشمندان باید تحقیق و تفقه جامع قرآنی – علمی – کاربردی در این زمینه را آغاز نمایند تا به شناخت درست و ایمان راستین از اسلام واقعی دست یابند . - قسط  بر همه ارکان جامعه و اخلاق و رفتار و منش مردم تاثیر می گذارد . قسط زیربناست . اما بر اساس زور و دستور تحقق نمی یابد . بلکه بر اساس عقل و خرد و عقلانیت و تحقیق محقق می شود . باید ارتباط علمی و عملی و کاربردی قسط ( برابری و برادری همگانی ) با همه امور جامعه مورد بررسی و تحقیق جامع قرار گیرد . باید تحقیق شود چگونه قسط فساد سیستماتیک اداری و اجتماعی در ایران و رشوه دهی و رشوه گیری در دستگاه های دولتی را نابود می سازد ؟ باید تحقیق و تفقه شود چگونه قسط دروغگویی ، ریاکاری ، تملق گویی و چاپلوسی را نابود می کند ؟ باید تحقیق و تفقه شود که تشکیل گروه های دانایی و معرفت از عموم مردم ، چگونه نقش اساسی در اصلاح امور جامعه داشته و هدایت مردم به سوی ساختن یک جامعه الاهی و انسانی را بر عهده می گیرد ؟ همچنین باید تحقیق و تفقه شود که چگونه وجود یک نفر مدیر خودمحور یا روحانی خود محور ، همه امور جامعه را به انحراف کشانیده و موجب توسعه فساد و تباهی در همه ارکان سازمان ها و کشور و تباهی اخلاق مردم می گردد .  – اجرا و اقامه قسط راهکار واقعی واگذاری کار مردم به مردم است ، واگذاری قدرت به مردم است ، واگذاری تصمیم سازی و تصمیم گیری به مردم است . - توحید و یگانه پرستی زمانی در جامعه تحقق می یابد و همه جلوه های گوناگون شرک نابود می شود که قانون اساسی قسط : مساوات و اخوت در بین مردم و توسط خود ایشان به اجرا درآید .
 
قسط در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران  : 
 قسط  -  اصل دوم قانون اساسی ، بند ج  : نفی هر گونه ستمگری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری ، قسط  و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و همبستگی ملی را تامین می کند .قسط  - اصل چهاردهم قانون اساسی : به حکم آیه شریفهء « لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین » : (( خدا شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین نجنگیده اند و از سرزمین تان بیرون نرانده اند ، باز نمی دارد خدا کسانی را که به عدالت رفتار می کنند دوست دارد )) ( سوره ممتحنه ، آیه 8 ) ، دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند . این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند .  -  قسط  - اصل 104 قانون اساسی : به منظور تامین قسط اسلامی و همکاری در تهیه برنامه ها و ایجاد هماهنگی در پیشرفت امور در واحد های تولیدی ، صنعتی و کشاورزی ، شوراهایی مرکب از نمایندگان کارگران و دهقانان و دیگر کارکنان و مدیران ، و در واحد های آموزشی ، اداری ، خدماتی و مانند اینها شوراهایی مرکب از نمایندگان  اعضاء این واحد ها تشکیل می شود . چگونگی تشکیل این شورا ها و حدود وظایف و اختیارات آنها را قانون معین می کند .
 
 
ایران شناسی  :  موضوع بسیار مهم دوم  
ایران کجاست و ملت ایران چه مشخصات و ویژگی هایی دارد ؟

 
سوال از آقای ملکیان : چرا هیچ اجماعی درباره چیستی و کجایی ایران میان نخبگان و مدیران فکری و مدیران نهادی حکومت وجود ندارد ؟
خلاصه پاسخ : هر هویتی و ماهیتی برای ایران در نظر بگیریم با مشکلی مواجه خواهیم شد . اگر مفهوم ایران را یک مفهوم نژادی ، مفهوم زبانی ، مفهوم جغرافیایی ، مفهوم فرهنگی بدانیم با مشکل مواجه خواهیم شد . مشکل این است که مفهوم ایران یک مفهوم اعتباری است و شما وقتی می خواهید این مفهوم قراردادی و اعتباری را هر جا بنهید ترجیح به نا مرجح است . باید این قرارداد را به صورتی وضع کنیم که با وضع کنونی ما آشتی بیشتر داشته باشد . ایران یعنی مجموعه انسان هایی که الان تحت حاکمیت واحدی به سر می برند . یک حاکمیت سیاسی واحد .
سوال از آقای ملکیان : چرا جامعه ایران یکپارچه نیست ؟
خلاصه پاسخ : یکپارچگی یک معنای واحد ندارد . لایه های فرهنگی متفاوت و متمایز از یکدیگر ، دین ها و مذاهب متفاوت ، سبک های زندگی متفاوت سنتی و مدرن ، موضع واحد نسبت به حکومت وجود ندارد ، علت عدم یکپارچگی کاهش علقه های اجتماعی نسبت به یکدیگر ، اتمیزم اجتماعی نسبت به یکدیگر ، ... اول کاری که باید کرد باید جلو رشد این اتمیزم اجتماعی را گرفت .
لطفاً جهت دریافت شرح کامل پاسخ های استاد ملکیان به سخنرانی ایشان در این زمینه مراجعه فرمایید . در اینجا جهت نقد سخنرانی دکتر ملکیان و شناخت هویت و ماهیت ایران و ایرانی مطالب زیر با عنوان ایران شناسی : ایران یک واقعیت بزرگ در هفت قسمت تقدیم حضور می گردد :    
 
ایران شناسی (  1 )  : ایران یک واقعیت بزرگ
 
ایران یک واقعیت است زیرا که حدود 2500 سال قبل شخصیتی همچون کوروش را پدید آورد که غربی ها او را « کوروش کبیر » می نامند . این رهبر ثمره هزاران سال رشد جامعه ایران باستان می باشد . این رهبر با هیچ یک از رهبران دیگری که غربی ها یا شرقی ها آنها را « کبیر » دانسته اند قابل قیاس نیست .
قرآن دانا و حکیم کوروش را « ذوالقرنین » نامیده و در آیات متعدد رفتار و عملکردهای او را بر شمرده است . ما به او در روی زمین مکنت ( قدرت ، توانایی و حکومت ) دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش نهادیم ( سوره  کهف آیه 83 - ۹۹ ) . قصه کودکی پیامبران در قرآن کریم خواندی است . تمام پیامبران تحت تربیت الاهی قرار گرفته و در شرایط خاص و غالباً سخت پرورش یافته اند . صبر و شکیبایی و مردم دوستی و ظلم ستیزی اولین درس هایی است که پیامبران را به درجه عالی انسانیت رسانیده است . این گونه است که رفتار پیامبران و اولیاء خدا با فرعون ها و دیکتاتورها و مستبدان خودپرست کاملاً فرق می کند . تنها تربیت الاهی ، مبتنی بر اقامه و اجرای قسط : مساوات و اخوت است که خوی سبوعیت و وحشی گری و خود پرستی را از وجود انسان ها پاک می سازد .
ابوالكلام آزاد ( سیاست‌مدار و مفسر بزرگ قرآن ، او مدتی رهبری حزب کنگره ملی هند را به عهده داشت 1888 – 1958 ) ، متفكر هندوستانی در كتاب « ذوالقرنین یا كوروش بزرگ » ، و شماری از مفسرین معاصر مانند علامه طباطبایی ، مفسر قرآن صاحب المیزان ، ج 13 ص 388 )  ، حكایت از آن دارند كه مشخصات ذكر شده از ذوالقرنین در قرآن كریم و تاریخ ها ، با کردار و منش تاریخی كوروش بزرگ همسویی دارد و وی را همان كوروش می دانند .
 
کوروش 1100 سال قبل از محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت زیسته است . اعراب تا کنون کوروش را به عنوان « ذوالقرنین » نپذیرفته اند . و با این که یقین دارند قرآن علیم تاریخ و شرح حال پیامبران الاهی را بیان می دارد لیکن برخی از مفسران او را فردی صالح شمرده اند و تا کنون کسی همچون « ذوالقرنین » را که نجات بخش اقوام و ملت های متعدد از شر پادشاهان ظالم و خونریز خودشان بوده ، کشف و شناسایی و معرفی نکرده اند . ذوالقرنین ستمگران را مجازات کرد و اما کسانی که بر اساس شناخت و معرفت ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند پاداش نیکو داد . ذوالقرنین مدیریت الاهی را  در سطح کشور بسیار وسیع ایران زمین به وجود آورد . او نظام پاداش دهی به پیشنهادها و اعمال صالح را به اجرا در آورد . بدین گونه بود که مدیریت و حکومتداری  این کشور بزرگ برای او آسان گردید ( سوره کهف / آیه 88 ) .
موضوع تاریخی بسیار مهم در مورد ذوالقرنین این است که سدی بزرگ از آهن و مس بین دو کوه برای جلوگیری از تجاوز اقوام وحشی پدید آورده است . می دانیم که کوروش نخستین کسی است که سد ساخته است و از آهن به نحو انبوه استفاده کرده است و این سد در تنگه داریال در گرجستان امروزی قرار دارد . در آثار باستانی ارامنه این دیوار « بهاگ کورایی » به معنی « تنگه کوروش » نامیده می شود .
قرآن دانا و حکیم می فرماید : ذوالقرنین گفت : « تمکن و ثروتی که خداوند به من عطا فرموده ( از هزینه کردن شما ) بهتر است ؛ شما ( فقط ) با قدرت بازوی تان به من کمک کنید ( هزینه را خودم بر عهده خواهم گرفت ) تا سدی محکم برای شما بسازم ( که مانع دستبرد آنها شود ) . برایم قطعات آهن بیاورید » ( آنگاه فرمود که زمین را تا هنگام رسیدن به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند ) . زمانی که میان آن دو کوه را برابر ساخت ، گفت : « در آتش بدمید » تا هنگامی که آهن را به سان آتش گداخت ، گفت : « برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم » .
 
شناخت جهانیان از شخصیت کوروش  :
 
مورخان یونانی صفاتی را از کوروش یاد می کنند که هر انسان اندیشمندی را در حیرت فرو می برد . اگر چه می دانیم یونانیان سال ها با ایرانیان در جنگ بوده و غیر یونانیان را بربر می شمرده اند . مورخان یونانی مانند هرودوت ، گزنفون ، پلوتارک ، کنت کورث ، دیودور ... و تاریخ نگاران یهودی در زمان کوروش و مورخان مسلمان بعد از اسلام .
سقراط افتخار می کند که سرباز کوروش بوده است .
افلاطون فلسفه سیاسی « فیلسوف شاه » را صد سال پس از کوروش از رفتار و کردار محبت آمیز و مساوات گستر او با ملل ایران زمین اخذ کرده است . ولی با توجه به این که وی به خدایان یونان اعتقاد داشته و هنوز به درک فلسفه توحید و وحدانیت نرسیده بود ، نمی توانسته است به پیامبر بودن کوروش اعتقاد داشته باشد . البته لازم است ذکر گردد که امام خمینی ( ره ) نیز تحت تاثیر این فلسفه سیاسی قرار داشته و کتاب « ولایت فقیه » را نوشته است . و باز باید این امر ذکر شود که هر دو سخت در اشتباه بوده اند زیرا فلسفه سیاسی الاهی اسلام بر اساس « حکمت » و خرد جمعی و همگانی استوار است . و حکمت ساختار حکومتداری حکیمانه و مدیریت خردمندانه مبتنی بر خرد جمعی و شورا و مشارکت و پیشنهاددهی همگانی مردم و عاری از هر گونه شرک ، فردمحوری ، من سالاری و ارباب سازی فرد ، حتا پیامبر خدا می باشد . این ساختار اخیراً کشف گردیده و نتایج عالی و غیرقابل تصور آن کاملاً روشن و آشکار و غیر قابل انکار می باشد . « حکمت » گشاینده درهای رحمت الاهی جهت دستیابی به نعمات و برکات بیشمار در همین دنیا می باشد .
 ذوالقرنین بر این اساس مدیریت کرده و به همین خاطر مردم ایران زمین در گستره جهانی آن زمان را به رحمت الاهی و نعمات و برکات بیشمار رسانیده لذا مردم از او خوشنود بوده و او را رهبری عادل می دانسته اند . تمدن ایرانشهری بر این اساس به وجود آمده و نظریه فیلسوف شاه در مدینه آرمانی افلاطون از اندیشه ایرانشهری اخذ شده است .
 
تمدن ایرانشهری و تاثیر آن بر اندیشه افلاطون و یونانیان
 
ارسطو می گوید ایران مهد دموکراسی می باشد .
خبرنگاری که همراه اسکندر مقدونی برای فتح تخت جمشید آمده بود می نویسد که من در ایران دروغگویی ندیدم ، دزدی ندیدم .
هنگامی که اسکندر از مردم ایران می پرسد که چرا پس از شکست داریوش سوم ، قبل از این که ما به تخت جمشید برسیم به غارت خزانه های آن نپرداختید ؟ ! مردم ایران پاسخ می دهند که ما چنین اخلاق و خوی و خصلت هایی نداریم .
تربیت کوروش بزرگ و جانشینان او مدت بیش از دویست سال دروغگویی و دزدی را در وجود مردم ایران ریشه کن نمود . این تربیت که ثمره یکتاپرستی و راستگویی است در دوران های بعد هم کم و بیش ادامه یافت و بی دلیل نیست که این تربیت برتر در وجود یک ملت نهادینه می شود .
فرهنگ دوران هخامنشیان و خصوصاً تاثیرات کوروش بر ملل ایران زمین و تاریخ پس از وی ثمره قرن ها و حتا هزاران سال تمدن این مرز و بوم است لذا نیاز به تحقیق و تفقه جامع علمی و همه جانبه و به دور از هر گونه تعصب ملی گرایی و یا یکجانبه گرایی دارد .
 
ذوالقرنین در قرآن مجید  :
 
قرآن مجید و مجدآفرین می فرماید : « ذوالقرنین » کسی است که « اول به سمت غرب حرکت کرد » . وی اقوام و مردم کشورهای گوناگون را که تحت سلطه پادشاهان ظالم و ستمگر و خونریز قرار داشتند ، آزاد ساخت . البته برخی از فرمانرویان را مجدداً به فرمانروایی همان کشور خودشان ابقاء نمود به شرط آن که بر طبق روش پیامبرگونه مدیریت کوروش  مبتنی بر قسط : مساوات و اخوت ، به اداره کشور خود به پردازند .
 
کوروش با آن که خود یکتاپرست و دست پرورده دایی و مادر یکتاپرست خود بود اما اقوام و مردم کشورهای آزاد شده را آزاد گذاشت تا دین خود را خود برگزینند . زیرا با زور نمی توان ایمان و اعتقاد را در مغز افراد فرو کرد . دینی که بر اساس زور و دستور و اجبار و اکراه و تقلید و یا فریب مصلحت طلبی ایجاد شود دین نیست بلکه یک فریب بزرگ است و نجات بخش بشریت نمی باشد . مردم باید از لحاظ فکری و عقلی و فرهنگی و عقلانیت همگانی رشد و پیشرفت کنند تا به دین و روش صحیح زندگی دست یابند .
 
اسلام واقعی هم همچون همه ادیان الاهی با دین اجباری شدیداً مخالف است . قرآن کریم یک قانون مهم و اساسی را مطرح فرموده است به نام « لا اکراه فی الدین » ( سوره بقره / آیه 256 ) : « در دین هیچ اجبار و حتا اکراهی نیست » . محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت به مشرکان می فرماید : « لکم دینکم ولی دین » ( سوره کافرون / آیه 6 ) : « دین و آیین شما برای خودتان و دین و آیین من برای من » .
دین اسلام واقعی دین شناخت و معرفت ، ایمان قلبی ( تبلور شناخت ، تفکر ، تعقل ، تحقیق و تفقه علمی ) و عمل صالح ( تبلور ایمان و یقین و شناخت کامل ) است . دین اجباری عامل سقوط و انحطاط مردم و جامعه و شکست است .
قرآن دانا و حکیم یک فرمول عالی و یک قانون اساسی به بشریت ارائه کرده است . مردم باید در هر زمینه تفکر و تدبر و تعقل کنند تا به شناخت کامل دست یابند . این شناخت قلبی ( مغزی ) موجب ایمان قلبی می شود . این ایمان قلبی و آگاهانه و مبتنی بر تحقیق و تفقه علمی است که مردم و جامعه را به عمل صالح ( کارهای درست ، نیکو ، صحیح ، شایسته و خیر ، بی عیب و نقص ، بدون اسراف و تبذیر ) هدایت و راهنمایی می کند .
 
قرآن کریم می فرماید سپس کوروش ( ذوالقرنین ) در مرحله دوم « به سمت شرق حرکت کرد » و اقوام و ملت هایی را که اسیر جهل و نادانی و ضلالت رهبران و مدیران خود بودند ، اسیر حاکمان خودپرست ، پول پرست ، تکاثرطلب ، رهایی بخشید .
خیلی از روحانیون و ملایان بی سواد و نادان قرن ها اسکندر مشرک و معتقد به خدایان یونان و دستپرورده خرافات پوچ ایشان و فرزند فیلیپ مقدونی و حریص به مال و ثروت دنیا را به عنوان ذوالقرنین به مردم معرفی نموده اند . تا همین سال های اخیر بسیاری از مسلمانان نام فرزندان خود را اسکندر می گذاشتند . برخی از مسلمانان هنوز هم اسکندر را با همه کشت و کشتارها و چپاول اموال مردم دنیا ، رهبری دلیر ، کشورگشا و فرزانه می دانند زیرا وی شاگرد ارسطو بوده است !  
البته بعضی از اعراب یکی از شاهان یمن را به عنوان ذوالقرنین معرفی کرده اند . در هر صورت تاریخ گواهی می دهد که اسکندر از غرب به سمت شرق حرکت کرد و تا هندوستان پیش رفت و به غارت ثروت ملل پرداخته و آنها را با کاروان های بسیار به یونان منتقل نمود . اما دنیا به او وفا نکرد و همه آن ثروت ها را گذاشت و رفت و در سن جوانی در اثر بیماری درگذشت .      
سقراط ( Socrates ) افتخار غربیان در فلسفه و استاد افلاطون :
سقراط افتخار می کند که سرباز کوروش بوده است ؟
( ماخذ : کتاب پایدیا )
افلاطون ( Plato ) :
هنگام پادشاهی كوروش ، ایرانیان ، آزادی داشتند و همه مردان آزاد بودند و سرور و فرمانروای بسیاری از مردمان دیگر نیز بودند . فرمانروایان رعایای خود را در آزادی سهیم کرده بودند ، چون سربازان و سرداران همه را به یک چشم می دیدند و با همه به برابری ( قسط : مساوات و اخوت ) رفتار می کردند . اگر در میان ایرانیان مرد خردمندی بود که می توانست اندرزی بدهد ( پیشنهاد بدهد ) که برای مردمان سودمند باشد ، چنان می کردند که همه مردم از خردمندی او استفاده کنند .
پادشاه بر کسی حسد نمی ورزید اما به همه آزادی می داد تا آنچه می خواهند بگویند و آن کس را که اندرز ( پیشنهاد ، موعظه ، نصیحت ) بهتر می داد و رای بهتر می نهاد ، گرامی تر می داشت . این بود كه كشور از هر لحاظ  پیشرفت كرد و بزرگ شد زیرا افراد ، آزادی داشتند و در میان آنان محبت بود و نسبت بهم حس خویشاوندی می كردند .

( ماخذ : کتاب سوم قوانین – افلاطون )
 
تذکر و یادآوری مهم : این سخنان بیان دقیق نظام مدیریت الاهی در قرآن مجید است . یک اسلام شناس واقعی با همین شرح کوتاه به وجود « قسط : مساوات و اخوت » و « نظام حمد و تشکر و قدردانی فراگیر » در زمان کوروش پی می برد . اگر چه افلاطون نمی دانسته است که با بیان این شرح کوتاه دو قانون کلیدی از مهمترین قوانین اساسی ادیان الاهی ارائه می دهد .
نظام مشارکت و پیشنهاددهی فراگیر مردم اساس حکمت الاهی و اسلامی است و همه پیامبران بر این اساس قسط : مساوات و اخوت را توسط مردم به اجرا در آورده اند .

الگو گیری افلاطون از شاه‌آرمانی ایران باستان  :
افلاطون در رساله اَلکبیادس اول درباره تربیت شاهزادگان ایرانی از قول سقراط چنین می‌نویسد : پس از آن که فرزندی در خاندان شاهی زاده شد او را به دست دایگان ناشایست نمی‌سپارند ، بلکه بهترین خواجگان و پرورشگران را به تربیت او می‌گمارند تا در پرورش اندام‌های او مواظبت شایسته بجای آورد و پیکر او به بهترین شکل پرورده شود . این پرورشگران به سبب مهارتی که در کار خود یافته‌اند ، دارای مقامی بزرگ‌اند . فرزند خاندان شاهی چون به هفت‌سالگی رسید او را بر اسب می‌نشانند و به نزد استادان سوارکاری می‌برند و شکارگری می‌آموزند . در چهارده‌سالگی او را به کسانی که آموزگاران شاهی خوانده می‌شوند می‌سپارند . اینان چهار مرد برگزیده‌اند که در میان مردم پارس به برتری بر دیگران معروف‌اند . اولی فرزانه‌ترین ، دیگری دادورزترین ، سیمی پرهیزگارترین و چهارمی دلیرترین آن مردم است . نخستین آموزگار ، آئین زردشت اهورا مزدایی را که پرستش ایزدان است به وی می‌آموزد و کارهای بایسته شاهی را بدو تعلیم می‌دهد . آموزگار دوم که دادورزترین کسی است که به او می‌آموزد که همواره راست بگوید . آموزگار سیم که پرهیزگارترین مردم است نمی‌گذارد که وی مغلوب و دستخوش شهوات خود گردد ، و بدو می‌آموزد که به‌راستی شاه و آزاده باشد ، بر نفس خویش حاکم شود و بنده خواسته‌های خود نگردد . آموزگار چهارم که دلیرترین مردم است دلیری و بی‌ترسی را بدو تعلیم می‌دهد و می‌گوید که اگر وی ترسنده باشد ، باید خود را بنده بداند .
( مجتبایی ، 1352 : 25 - 26 )
 
آشیلوس ( Aeschylus )   :
كوروش ، قهرمان بختیار ، چون به قدرت رسید ، میان اقوام برادر ، صلح برقرار كرد ، و سپس لیدیه و فریگیه را مسخر خود ساخت و بر نیروی سراسر ایونی تسلط یافت . آسمان با او سر كین نداشت چون فرزانه بود .
( ماخذ : یونانیان و بربرها )
تورات (  Torah )  :
كتاب مقدس یهودیان و مسیحیان ، از كوروش با احترام فراوان یاد می كند . در آیاتی از تورات چنین آمده است : خداوند می گوید ... درباره كوروش ... كه او شبان من است و تمامی مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید ... خداوند به مسیح خویش ، یعنی كوروش ، ... چنین می گوید : من پیش روی تو خواهم خرامید و جای های ناهموار را هموار خواهم ساخت ، و گنج های ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید ... من کمر ترا بستم هنگامی که مرا نشناختی تا از مشرق آفتاب و مغرب آن بدانند که سوای من احدی نیست .
( ماخذ : کتاب اشعیاء نبی )
 
هرودوت ( Herodotus ) :
هرودوت در میان نوشته های خود ، كوروش را چون پهلوان بی مانندی نمایان می کند كه پارسیان را از باجگذاری رهایی می دهد و بزرگ ترین قوم فرمانروای جهان می سازد . بنا بر عقیده  هرودوت ، کوروش اندیشه های خردمندانه و هنرهای شاهانه دارد و از این روی برای پارسیان نیرومند ترین شاهنشاهی ها را بنیاد می ریزد . پایه و ارجش چنان است كه ایرانیان حتی فرزندان خود را در برابر وی ارزشی نمی نهند . هرودت کوروش را جنگاوری دوراندیش و پهلوان و نبرده و بی باک می نماید و او را دوستی وفادار و برازنده و شاهنشاهی پاکدل و آزاده و نرمخوی و شایسته ستایش تصویر می کند .
( ماخذ : سرگذشت کوروش – هرودوت )
گزنفون ( Xenophon ) :
گزنفون گوید : روزی در اندیشه افتادم که راز کامیابی فرمانروایان و دولت ها و علت های فراز و نشیب ملت ها و حکومت ها و چگونگی رفتار رهبران و کردار زیر دستان و مهربانی و جانفشانی کسان نسبت به یکدیگر پی ببرم و بدین نتیجه رسیدم که برای انسان بسیار آسان تر است که بر جانوران فرمان راند تا بر آدمیان .
اما هنگامی که به یاد آوردم که چگونه یک تن یعنی کوروش پارسی بود که بسیاری از آدمیان و شهرها و ملت ها را فرمانبردار خود کرد ، به ناچار گمان خود را دگرگون کردم و برآنم که حکومت بر انسان ها نه کاری ناشدنی است و نه حتی دشوار به شرط آن که بخردانه و با هوشمندی در پی حکومت کردن برآئیم . و ما از آنجا كه این بزرگ مرد را در خور همه گونه ستایش می دانیم ، درباره تبار و خاندانش ، زایش و پرورشش ، و گوهرها و هنرهای خدادادیش و فرهنگ و آموخته هایش كه این همه او را در فرمانروایی كردن بر مردمان كامیابی داده بود ، پژوهش ها كرده ایم ... باری می دانم كه مردمان به دلخواه خود كوروش را فرمان بردند . با آن كه گروهی از آنان از او چندان دور بودند كه مسافت میان شان را چند روز و یا حتی چند ماه می بایست طی كرد و بسیاری از آنان هرگزش ندیده بودند و برای بسیاری امیدی هم نمی رفت كه روزی به دیدارش رسند . با این همه همگان او را از صمیم قلب بندگی می كردند . چون او كسی شایسته فرمانروایی از مادر زائیده نشده است .

( ماخذ : کورش نامه – گزنفون )
از گزنفون نقل است که کوروش نیز دینداری را نه‌تنها نزد خود بلکه اتباع خود مایة خیر و برکت می‌پنداشت و می‌دانست که نزدیکی و تقرب افراد متدین و پرهیزگار کمتر از اشخاص بی‌دین و بدکار به او ضرر می‌رساند . همچنین معتقد بود آن‌ها که خداترسان‌اند ، پی کارهای ناصواب نسبت به یکدیگر و یا در حق او نمی‌روند .
( گزنفون ، 1369 : 312 )
دیودور ( Diodorus ) :
کوروش پسر کمبوجیه و ماندانا دختر پادشاه ماد ، در دلاوری و کارآئی خردمندانه و در دیگر فرزانگی ها سرآمد مردم روزگار خود گشت ، زیرا پدرش او را شاهانه پرورده بود و برای رسیدن به بزرگ ترین هدف ها و دست یابی به بهترین پایگاه ها تشویق کرده بود . از همان آغاز کارش پیدا بود که به انجام کارهای بزرگ کامیاب خواهد گشت زیرا فرزانگی و کارآئیش برای کسی چنان جوان و تازه پای به میدان نهاده ، شگفت آور می نمود . همه گفته اند كه كوروش نه تنها در جنگ دلاور و بی باك بود ، بلكه در رفتار با زیردستانش میانه رو و پاك اندیش و انسان دوست بود و از این جهت ایرانیان او را پدر می خواندند .
( ماخذ : Diodorus Siculus )
 گوبینو ( Gobineau )  :
او هیچگاه نظیر خود را در این عالم نداشته است ... این یك مسیح بود ، مردی كه در باره اش تقدیر مقرر داشته بود باید برتر از دیگران باشد .
( ماخذ :  تاریخ ایران باستان - حسن پیرنیا )
 فلویگل (  Floigl ) :
هنگامی كه اوضاع تاریك و اندوهبار جهان را در اندك روزگاری پیش از كوروش به یاد می آوریم ، اهمیت بی كران آن شاه شكوهمند و بزرگ بهتر نمایان می شود . اگر او را بزرگ می دانند برای آن ست که با وسایلی ناچیز به کامیابی هایی رسید که نمونه اش را کسی نشنیده بود . شاهنشاهی او نخستین شاهنشاهی جهانی بود . او مانند اسکندر ، ژلیوس سزار ، آتیلا ، شارلمانی و یا  چنگیز خان نبود که برای سیر کردن حس آزمندی و جنگ جویی خود بر سر مردمان بیگانه تاخته باشد . از همه این ها بالاتر ، وی یک انسان بود . بر جامه اش لکه خون آلود هیچ فرمان کشتاری ، یا کین جویی و ستمگری یافت نمی شود . او را به حق لقب بزرگ داده اند زیرا بدان گروه انگشت شماری از مردمان تعلق دارد كه انسانیت نمی تواند از دادن لقب بزرگ به آنان دریغ كند .

( ماخذ : V.Floigl, Cyrus und Herodot nach den Neugefundenen Keilinschriften )
ویل دورانت ( Durant )  :
ویلیام دورانت مورخ و فیلسوف نامی آمریكایی كوروش را بدین گونه می ستاید : كوروش یكی از كسانی بود كه گویا برای فرمانروایی آفریده شده اند ، و به گفته امرسون همه مردم از تاجگذاری ایشان شاد می شوند. روح شاهانه داشت و شاهانه به كار برمی خاست . در اداره امور به همان گونه شایستگی داشت كه در كشور گشایی های حیرت انگیز خود چنین بود . با شكست خوردگان به بزرگواری رفتار می كرد و نسبت به دشمنان سابق خود مهربانی می كرد .
( ماخذ : تاریخ تمدن - ویلیام دورانت )
گیرشمن ( Ghirshman )  :
ر. گیرشمن باستانشناس فرانسوی سخنان گیرایی در ستایش كوروش دارد : نسیمی جدید بر سراسر جهان وزیدن گرفت ، شهرها را از قربانی ها و قتل های به ناحق نجات بخشید ، حریق شهرهای غارت شده را خاموش نمود و اقوام را از اسارت و بردگی آزاد كرد . ایرانیان كوروش را پدر و یونانیان كه وی ممالك ایشان را تسخیر كرده بود ، او را « سرور  و قانونگزار » می نامیدند و یهودیان این پادشاه را بمنزله « ممسوح پروردگار » محسوب می داشتند .
( ماخذ : ایران از آغاز تا اسلام  -  ر. گیرشمن )


ایران شناسی ( 2 )  :  ایران یک واقعیت بزرگ
 
ایران یک واقعیتی است که وقتی صدای قسط : مساوات و اخوت محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت را شنید به اسلام واقعی روی آورد و به شدت از آن استقبال نمود . اما هنگامی که عمر بن خطاب و عثمان بن عفان قسط  : مساوات و اخوت را زیر پا نهادند ملت ایران آنقدر آگاهی داشت که از آنها روی برگردانیده و آنها را به رهبری و امامت و خلافت ( جانشینی خداوند بر روی زمین ) و همچنین جانشینی پیامبر نپذیرند ، زیرا جانشینی پیامبر یعنی جانشینی خداوند . و را ه رهبر عارفان و مدیر مومنان امام علی ( ع ) را برگزینند زیرا که او همچون محمد رسول نبی امی ( فرستاده پیغامبر مهربان همچون مادر ، پیامبر مهربانی ها ) به قسط ، برابری و برادری همگانی اعتقاد داشت و عمل می کرد .
عظمت مردم ایران آن زمان آشکار می شود که پس از 1400 سال مشاهده می کنیم که اکثریت اعراب ( شاید به دلیل تعصب عربیت ! ) و اکثریت مسلمانان ( شاید به دلیل جهل و نادانی نسبت به آیات قسط ، مقسطین ، قاسطین و قاسطون در قرآن کریم ! ) هنوز به شناخت و معرفت هدف عالی محمد ( ص ) یعنی قسط : مساوات و اخوت نرسیده اند و کسانی را که خود اقرار کرده اند که قسط را زیرپا گذاشته اند و در ضدیت با قرآن دانا و حکیم عمل کرده اند ، به عنوان رهبر و خلیفه و جانشین پیامبر عظیم الشأن می شناسند ! !  
 
ایران شناسی ( 3 )  :  ایران یک واقعیت بزرگ
 
عظمت مردم ایران آن زمان آشکار می شود که هم صلح امام حسن ( ع ) برای حفظ اسلام واقعی را برگزیدند و هم قیام امام حسین ( ع ) را انتخاب کردند ، به دلیل دفاع از دین جدم ( اقامه و اجرای قسط : مساوات و اخوت در بین مسلمانان و بشریت ) و احیاء امر به معروف و نهی از منکر . زیرا که  این اصل مقدس ( معروف شناسی : تبلور معرفت ، علم و دانش ) تداوم بخش حرکت انبیاء در جامعه بشری است ، بر ضد فرعونیت و استبداد یزید فرزند معاویه ( قاسط بزرگ اعراب تازه مسلمان شده ) و بیعت نکردن با وی تا پای جان .
مردم ایران در مقابل اعراب تازه مسلمان شده ، که زیرپا نهادن قسط ( هدف همه پیامبران الاهی ! ) توسط رهبران شان را گردن نهادند ، ایستادند و حاضر نشدند این انحراف بزرگ از اسلام واقعی را بپذیرند و دوباره قدم در راه گمراهی و ضلالت و حماقت تاریخی فرعون ها ، پادشاهان و استبدایان تاریخ بگذارند زیرا که این تجربه تلخ را پشت سر نهاده بودند .
امروز پس از گذشت 1400 سال از انقلاب کبیر اسلامی محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت و اقامه قسط : مساوات و اخوت در مدینه النبی مشاهده می کنیم که بخش زیادی از مسلمانان هنوز این درک را ندارند که بعثت ( برانگیخته شدن ) همه پیامبران برای اجرای قسط بوده و برای به امامت رسانیدن مستضعفان و محرومان و پابرهنگان تاریخ و همچنین جهاد بر ضد ظالمان ، ستمگران و قاسطین ( قاسطون ) تاریخ برای رهایی مردم از چنگال ایشان ، و برای برپایی خلافت همگانی مردم و کوتاه کردن دست خودپرستان و خودمحوران و پول پرستان و سرمایه داران ( مشرکان واقعی ) از سر ایشان .
 
ایران شناسی (4 )  :  ایران یک واقعیت بزرگ
 
ایران واقعیتی است که 1400 سال به دنبال حق دویده است و از حق پرستی دفاع کرده است . اگر چه اکثریت روحانیان و ملایان گمراه ، بی سواد ، درباری ، پول پرست و منفعت پرست به جای آن که راه تحقیق و تفقه قرآنی – علمی – کاربردی  ( اسلام شناسی قرآنی – علمی – کاربردی ) و معروف شناسی را در پیش بگیرند و راه راست ، صراط مستقیم مدیریت خردمندانه مبتنی بر شورا و پیشنهاددهی همگانی ، حکمت : حکومت داری حکیمانه مبتنی بر قسط : مساوات و اخوت را به مردم نشان دهند ، راه مصلحت جویی را در پیش گرفته و پادشاهان را به عنوان ظل الله ، سایه خدا به مردم معرفی نموده و ایشان را اربابان مردم قرار دادند .
و این گونه بود که نظام پادشاهی ، نظام سلطنت ، نظام ارباب و رعیتی قرن ها تداوم یافت تا زمانی که محمد رضا شاه ، توسط انقلاب سفیدش نظام ارباب و رعیتی را ملغا ( ملغی ، لغو شده ، بی اثرشده ) اعلام نمود تا وی تنها ارباب بزرگ ، ارباب کشور ایران باشد و همه فقط به او تعظیم کنند و فقط دست او را ببوسند . بدین ترتیب او با نابود کردن فئودالیسم در ایران ، کشور را به سوی سرمایه داری هدایت نمود تا اربابانش در انگلیس و امریکا از وی خوشنود شوند . اما نمی دانست که اربابان دنیا بی وفا ترین افراد هستند .
این در حالی است که قرآن دانا و حکیم فقط خداوند ، یعنی عقل مطلق ، عشق و محبت مطلق ، خیر مطلق و قدرت مطلق را ارباب مردم جهان می داند و هیچ کس یا هیچ چیزی را ارباب مردم قرار نداده است چون شایستگی و صلاحیت این امر را ندارند .  
اما ملت ایران همچنان در طول تاریخ برای حقانیت امام حسین ( ع ) سینه می زند و حاضر نیست خلیفه مسلط و ظالم و فاسد و خونریز را به عنوان رهبر و امام بر حق به رسمیت بشناسد و وی را قلباً نفی می کند . و اگر بتواند او را یدی هم نفی می نماید و اگر نتواند او را زبانی  نفی می کند تا زمان مناسب فرا رسد . و این گونه بوده است که مسلمانان به ویژه اعراب به انحراف رفته اند .
 
ایران شناسی ( 5 )  :  ایران یک واقعیت بزرگ
 
ایران واقعیتی است که وقتی نسیم آگاهی و شناخت علمی در جهان وزیدن گرفت ، اگر چه کمی با تأخیر ، یک گام بزرگ همچون انقلاب مشروطیت را برداشت و با این انقلاب خود تأثیر بزرگی بر کشورهای منطقه و اسلامی و عرب بر جای گذاشت . کتاب ارزشمند تنبیه الامه و تنزیه المله توسط یکی از رهبران آن انقلاب ، جهت هدایت ملت ایران و امت اسلامی به نگارش در آمده است که نفی کننده استبداد از جانب یک محقق است . یک محقق حوزوی که یکی از استثناء ها است بر قاعده اکثریت حوزویان در هزار سال گذشته . اما دست استعمار خارجی و خیانت و جهالت برخی روحانیان و ملایان و غفلت روشنفکران از توطئه های بین المللی ، نگذاشت این حرکت آگاهی بخش به ثمر برسد . انقلابی که می رفت نجات بخش ملت ایران و مسلمانان جهان باشد و راهکار مساوات و اخوت را کشف کرده و به اجرا در آورد .
(( نام کامل کتاب « تَنبیهُ الْاُمَّة و تَنْزیهُ المِلَّة فی لُزومِ مَشروطِیـةِ الدُولَةِ الْمُنتَخَبَةِ لِتَقْلیلِ الظُّلْمِ عَلَی اَفرادِ الاُمَّةِ و تَرْقِیـَةِ الْمُجْتَمَع' است ، نوشتار اصلی:  محمد حسین غروی نائینی تاریخ نگارش 1327 هدف از نگارش این کتاب ، چنان که نائینی  به صراحت بیان کرده ، تنبیه امت به ضروریات شریعت و مبرّا کردن ساحَت دین ( ملت ) از زندقه و الحاد و بدعت ( ظلم و استبداد ) است . هدف اصلی کتاب ، نفی استبداد و اقامه دلیل بر درستی حکومت مشروطه ، بر اساس مکتب تشیع ، و پاسخ به اشکالات و شبهات مخالفان مشروطه است . نویسنده در سراسر کتاب ، با دیدگاهی که اسلام را توجیه کننده استبداد و حاکمیت استبدادی می‌داند ، به شدت مخالفت می‌کند.  به عقیده او منکران و مخالفان آزادی ، مساوات ، شورا و قانون از قوای استبدادند ، از این میان به ویژه افرادی را که در زی روحانیت‌اند و از جهل مردم به سود خویش سوء استفاده می‌کنند ، « ‌شعبه استبداد دینی ‌» در کنار « شعبه استبداد سیاسی ‌» می‌داند . به عقیده مؤلف ، استبداد دینی و قوای نفرین شده آن ، از تمام جنبه‌های استبداد ، برای جامعه خطرناکتر و مقابله با آن نیز مشکل تر و « ‌در حدود امتناع است » . 
مرتضی مطهری  این کتاب «‌ ذی قیمت‌ » را تفسیری دقیق از توحید عملی ، اجتماعی و سیاسی اسلام دانسته که با استدلال ها و استشهادهای متقن ، از قرآن و نهج البلاغه توأم است )) .
 
ایران شناسی ( 6 )  :  ایران یک واقعیت بزرگ
 
ایران واقعیتی است برتر که انقلاب کبیر اسلامی مردم ایران را در چهل سال پیش با هدف برقراری « قسط : مساوات و اخوت » به ثمر رسانید و این امر در زندگی رهبرش امام خمینی ( ره ) و رئیس جمهورش ، شهید رجایی ، تجلی یافت . ایران واقعیتی است که هشت سال در مقابل  صدام و استبداد حاکم بر حزب بعث و لشگریان مکانیزه و مجهزش ، همچنین در مقابل تمام قدرت های شرقی و غربی که با تکنولوژی پیشرفته و سلاح های مخرب مجاز و غیرمجازشان وی را پشتیبانی می کردند ، ایستادگی نموده و از آرمان هایش دفاع کرد و با شهادت فرزندانش جهاد و جانفشانی نمود .
 انحراف از قسط زمانی آغاز شد که شهید مطهری ، شهید بهشتی و شهید رجایی و اکثر کسانی که به قسط اعتقاد راسخ داشتند ، به شهادت رسیدند و شاید هم عمداً توسط  شیاطین حذف شدند و پول پرستان و توطئه چینان داخلی و خارجی یک بار دیگر با هم متحد شدند تا جلو اقامه قسط : مساوات و اخوت در این کشور را بگیرند .
نمایندگان اقشار نوکیسه و باندهای لیبرال وطنی در مجلس شورای اسلامی و روحانیونی که تا دیروز دست شاه را می بوسیدند و بعد از انقلاب رنگ عوض کرده بودند ،  بر خلاف قانون اساسی انقلاب اسلامی ، حقوق های نجومی برای مدیران عالی کشور و نمایندگان مجلس به تصویب رسانیدند که همین امر موجب بنیان گذاری اختلاف شدید طبقاتی در جامعه و انحراف انقلاب اسلامی مردم ایران گردید . حوزه های علمیه  و علما و فقها که باید در مقابل این انحراف بزرگ از قسط : مساوات و اخوت اعتراض شدید می نمودند کوچک ترین اعتراضی نکردند و خاموش نشستند ! ! گویا که خداوند یگانه و دانا و حکیم اصلاً از هدف والایی به نام قسط : مساوات و اخوت در قرآن کریم یاد نکرده و آن را هدف همه پیامبران الاهی قرار نداده است !
 
ایران شناسی ( 7 )  : ایران یک واقعیت بزرگ
 
ایران واقعیتی است برتر که پس از پیروزی انقلاب کبیر مردم در چهل سال گذشته اندیشمندان و روشنفکرانی را همچون مصطفی ملکیان پرورش داده که راه نجات کشور را در توزیع عادلانه خیرات اجتماعی می دانند . وی می گوید اتمیزم اجتماعی بزرگ ترین مصیبت است . جلو آن را باید گرفت . وی پیشنهاد مولوکول شدن را مطرح می نماید . آن چیزی که  همبستگی اجتماعی در بین مردم ایران یا جهان به وجود می آورد توزیع منصفانه خیرات اجتماعی : توزیع عادلانه مطلوب های اجتماعی برای افراد بشر ، ثروت ، شهرت ، قدرت سیاسی ، احترام ، آبرو ، رفاه ، آزادی ، محبوبیت ، نظم وغیره است .   
رعایت قسط و مساوات در همه امور جامعه ، مستثنی از دین و مذهب و ایدئولوژی یک قاعده مبتنی بر فطرت و طبیعت بشر است . هر چه انانیت در وجود افراد بیشتر باشد افراد جامعه از هم دورتر می شوند و هر کس به دنبال منافع خود می دود . در این صورت است که حرص و طمع بر جامعه حاکم می شود .
سلامت روانی برای افراد یک جامعه وقتی به دست می آید و مردم شادتر زندگی می کنند که رهبران و مدیران جامعه بپذیرند همچون پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) و امام علی ( ع ) قسط : مساوات و اخوت و انصاف را بر جامعه حاکم کنند و خیرات اجتماعی منصفانه توزیع شود . بر این اساس رهبران و مدیران جامعه باید در سطح مردم عادی زندگی کنند و دست از کاخ نشینی و اشرافی گری و  خودروها و خانه های تجملاتی بردارند . این مهمترین عامل اقتصادی و اجتماعی است که جوامع را به سوی سعادت و نیک بختی هدایت می کند و از این پس دیگر هیچ کس در رنج و سختی معیشت و گرسنگی قرار نمی گیرد و از بیچارگی در کپر یا گوشه خیابان یا قبرستان زندگی نمی کند .
هنگامی که شرایط مساوی برای رشد و پیشرفت همه مردم فراهم شود در این صورت استعدادهای افراد نمایان شده و خلاقیت و نوآوری در جامعه شکوفا می گردد و زمینه های شایسته سالاری علمی و تخصصی فراهم می شود . در این جامعه همه برنده می شوند ، و نه این که اقلیتی ناچیز برنده شوند ، آقازاده های دارای ژن برتر ! و اکثریت مردم بازنده روابط غلط اجتماعی و اقتصادی حاکم که حوزه های علمیه  ایجاد کرده اند ، گردند .
با این که دکتر ملکیان اصرار بر این دارد که همه خیرات اجتماعی به انصاف در بین مردم تقسیم شود اما در تعجب ام چرا وی که در حوزه تحصیل کرده و رشد یافته است حتا یک بار هم از کلمه « قسط » یادی نمی کند ! گله ای در کار نیست . مقصود آن است که اهمیت این موضوع مهم بیان گردد . همان طور که شرح داده شد قسط سرنوشت جوامع را تغییر داده و آنها را به سوی خیرات و نعمات و رحمت بی کران الاهی هدایت می نماید ، همچنین سرنوشت یکایک افراد را نیز تغییر داده به سوی شناخت و معرفت برتر ، ایمان قلبی برتر و عمل صالح برتر هدایت می کند .
 
عشق مردم به خداوند و عشق خداوند به مردم  :  موضوع بسیار مهم سوم
 
آقای ملکیان در یکی از سخنرانی های خود می فرماید من نفهمیدم این عشق به خداوند یعنی چه ؟
در پاسخ به این امر به یاد آن بغض آقای دکتر ملکیان برای امام علی ( ع ) و گرسنگی فرزندان امام ، به خاطرمساوات با محرومان و مستضعفان پابرهنه ، و هق هق گریه وی برای فقرا و دردمندان در پشت تریبون سخنرانی افتادم . از خود پرسیدم آیا این امر همان عشق به خداوند نیست ؟
 
آیا همان سخنرانی های استاد و سایر محققان و اندیشمندان حق طلب ، برای رهایی ملت مظلوم از چنگال ظلم و ستم استبداد و فریبکاری های منحرفان از انقلاب اسلامی ، عشق به خداوند نیست ؟
 
آیا عشق به خداوند همان تا پای جان ایستادن برای اقامه حق و نپذیرفتن باطل نیست ؟  هم ایستادگی امام حسین ( ع ) ، و هم ایستادگی همه محققان و دانشمندان حق طلب ؟
 
 آیا 23 سال تلاش و کوشش محمد ( ص ) برای نجات بشریت از شر جهل و نادانی و ضلالت ، و از شر خشم و غضب و خشونت ، بدون چشمداشت دریافت کوچک ترین مزد از مردم ، و به ثمر رسانیدن و تحقق قسط : مساوات واخوت در بین اعراب تازه مسلمان شده و بنیان گذاری بهشت برای ایشان ، مسلمانان و بشریت ، عشق به خداوند نبود ؟
 
آیا خوابیدن علی ( ع ) در بستر پیامبر برای نجات جان وی از شر مشرکان مکه ، عشق وی به پیامبر و خداوند یگانه نیست ؟
 
آیا شکستن همه بت های مکه ، بت های جاهلیت اعراب ، در عین آگاهی از تعصبات کور آنها بر آیین پدران شان و جنگ های متعددی که بر پیامبر و اصحابش تحمیل کردند ، برای نجات ایشان از شر شرک آشکار و از آن مهمتر شرک پنهان ، تکبر و خودبرتربینی و تعصب جاهلی ایشان ، عشق به خداوند نبود ؟
 
آیا پذیرش 25 سال سکوت توسط علی ( ع ) ، کسی که امامتش توسط خداوند و پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) تایید شده ، برای جلوگیری از خونریزی در بین مسلمانان و کشتار مردم بی گناه ، عشق به اسلام واقعی و عشق به خداوند نیست ؟
 
آیا بت شکنی ابراهیم ( ع ) و پذیرش افتادن به آتش خشم مشرکان ، عشق به خداوند نیست ؟
عشق خداوند به مردم  :
و متقابلاً ، فرستادن پیامبری مهربان تر از مادر برای نجات بشریت ، محمد ( ص ) ، رسول نبی اُمّیّ : ( فرستاده ای با رسالت اعظم ) برای نجات مردم از چنگال فرعون ها ، پادشاهان ظالم ، مستبدان ستمگر و خونریز ، پیغمبری با پیغام بسیار مهم و نجات بخش ،  هشداردهنده ای بیدارکننده و آگاه کننده بشر از شر ( شرک ،  شک و شیاطین آشکار و پنهان ، جهل و نادانی و ضلالت ، خشم و غضب و خشونت ) ، همراه با پیام اکبر اقامه قسط : مساوات و اخوت ، و بشارت دهنده به نجات و پیروزی و فلاح در همه ابعاد و زمینه های زندگی بشر ، عشق خداوند به مردم نیست ؟
 
آیا نزول قرآن دانا و حکیم و ارسال برترین نظام مدیریت برای مسلمانان و بشریت ، حکمت : حکومتداری حکیمانه و مدیریت خردمندانه مبتنی بر شورا و پیشنهاددهی همگانی مردم ، به منظور ایجاد رشد و پیشرفت عالی در همه زمینه ها برای مسلمانان و بشریت ،  عشق خداوند به مردم نیست ؟  
 
آیا معرفی قوانین اساسی قرآنی – علمی – کاربردی همچون « معروف شناسی » ، « حمد شناسی » ، « معرفت و شناخت ، ایمان قلبی ، عمل صالح شناسی » ، « توحید و شرک شناسی » و غیره توسط خداوند دانا و حکیم و هدایت مردم به صراط مستقیم یعنی پیروی از معروف ( تبلور معرفت ، علم و دانش ) ، و معرفی نماز به منظور عدم پیروی محققان از جاهلان و نادانان و ضلالت پیشگان و همچنین عدم پیروی از خشم و غضب و خشونت پیشگان ، عشق به خداوند به مردم نیست ؟
و تا شناخت این عشق پاک نباشد بشر از شر جهل و نادانی نجات نمی یابد .
 
آیا قصه موسی ( ع ) و شبان ، عشق خداوند به مردم را آشکار نمی سازد ؟ چرا باید  خداوند پیامبر اولوالعزم خود را به خاطر سخنان نابخردانه یک شبان آن گونه مورد عتاب قرار دهد ؟ با کمی تفکر و تعقل معلوم می شود که حق با خداوند است . مگر اکثریت مردم در طول تاریخ را همین شبانان تشکیل نمی دهند ؟ مگر برانگیخته شدن انبیاء برای وجود همین مردم ناآگاه نبوده است ؟ مگر این عشق نیست که قدم به قدم مردم را از جهالت ها و نادانی های شان رها ساخته و به راه راست هدایت می نماید ؟
 
و همچنین آیا حکایت محمد ( ص ) پیامبر رحمت و فرد سائل کور ( نابینا ، اعما ) عشق خداوند به مردم را بیان نمی دارد ؟ هر موقع سوره عبس و تولی را می خوانم دلم به شدت برای رسول مهربانی ها ، پیامبر هزار بار مهربان تر از مادر ، می سوزد . چرا باید خداوند پیامبر خود را آن گونه مورد عتاب قرار دهد ؟ مگر پیامبر در حال انجام وظیفه هدایت و ارشاد سران اعراب مشرک نبوده است ؟ باز با کمی تفکر و تعقل و تدبر معلوم می شود که حق با خداوند است .
 
قصه آن است که همه اسلام همان عشق خداوند به مردم است و عشق متقابل مردم به خداوند . اسلام رحمانی با همین عشق ، ایثار و فداکاری است که توسعه می یابد و جهان گیر می شود ، و نه با جنگ و خونریزی . عشق پیامبر و امام به مردم ، فقرا ، مستمندان ، مستضعفان و محرومان و اقامه قسط : مساوات و اخوت . و عشق مسلمانان به پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) و امام . و در دنباله آن عشق به « معروف شناسی » ، عشق محققان و اندیشمندان به حق ، حق طلبی ، حقیقت ، علم ، دانش ، معرفت و معروف .
باید ایمان بیاوریم که  تنها « معروف شناسی » است که دنباله راه انبیاء الاهی است .
 
امیدواریم با همفکری و همیاری همه اندیشمندان و فرزانگان و روشنفکران خیراندیش و اتحاد و همبستگی شما مومنان راستین ، قرن پانزدهم هجری شمسی را با استقرار « اسلام واقعی » در کشور آغاز نماییم و هر چه خیر و نیکی و پیروزی و موفقیت است برای ملت شریف ایران به دست آید و همچنین در شروع همین قرن با اقامه قسط : مساوات و اخوت در بین همه مسلمانان ، تشکیل امت بزرگ اسلام تحقق یابد . خداوند قطعاً شما قسط گستران را دوست داشته و قطعاً یار و مددکار شما نیکان خواهد بود .