قسط یا سقوط ؟ ( 45 ) - گناه کبیره بیستم روحانیت ادیان : فساد روحانیت در قوه قضائیه و کشور
قسط یا سقوط ؟ ( 45 )
کتاب علمی – تحقیقاتی چرا روحانیت ضد قرآن و حکمت عمل کرده است ؟ چرا روحانیت ادیان صلاحیت حکومتداری و مشروعیت دینداری ندارد ؟
گناه کبیره بیستم روحانیت ادیان : فساد روحانیت در قوه قضائیه و کشور : وجود پانزده میلیون پرونده قضائی نشان دهنده انحراف بزرگ در مدیریت جامعه است . این در حالی است که در بعضی از کشورها در هر سال پانزده پرونده قضائی نیز وجود ندارد ! ! وقتی نظام مدیریت جامعه بر اساس شرک ، فردمحوری و استبداد دینی و جلوگیری از تفکر ، تعقل ، تحقیق گروهی و همگانی مردم بنا شود نه تنها مشکلات جامعه حل نمی شود بلکه روز به روز بر تعداد درگیری های اقتصادی و اجتماعی مردم افزوده می شود . با توجه به رشوه و فساد حاکم بر ادارات دولتی و دستگاه های قضائی نه تنها مسائل حل نمی شود بلکه مشکلات بیشتری تولید شده و بر روی هم انباشته می شود .
روحانیت درک این مطلب را دارد که از ابتدای انقلاب کبیر اسلامی مردم ایران به انحراف رفته است اما وقتی بنیان انقلاب کج گذاشته شود دیگر راه بازگشتی نیست . هنگامی که قسط : مساوات و اخوت در جامعه زیر پا نهاده شود و فرهنگ سرمایه داری ، حرص ، طمع ، جمع آوری مال و ثروت بر جامعه حاکم گردد ، اقلیت طماع و دنیاپرست در سبقت گرفتن در تکاثر تا لب گور ، چاپیدن دیگران و اختلاس اموال عمومی و املاک نجومی از یکدیگر سبقت و پیشی می گیرند زیرا می دانند که در چنین جامعه ای ثروت عامل قدرت و تسلط بر جامعه است . در این صورت همه افراد قیمت پیدا می کنند و رشوه دهی و رشوه گیری در جامعه ترویج یافته ، به یک فرهنگ متداول و عرف جامعه تبدیل می شود . بر این اساس حاکمیت آنقدر به راه کج خود ادامه می دهد تا به شورش فقرا و گرسنگان برخورد می کند . اما سرکوب خونین مستضعفان کار را بدتر کرده و فاصله حکومتگران و مردم بیشتر می شود .
در کشورهایی که مشارکت مردم و نظام پیشنهاددهی همگانی به عنوان اصل مسلم اداره جامعه پذیرفته شده ، تعداد پرونده های قضائی به سرعت کاهش می یابد . به طوری که سال تا سال درب دادگاه باز نمی شود . اگر مردم در حل مسائل جامعه مشارکت داده شوند ، خصوصاً گروه های محقق داوطلب جهت تحقیق و حل مشکلات جامعه تشکیل گردد ، در این صورت مردم خود راهکارهای عقلانی حل مسائل را کشف کرده و اصولاً مشکلی تولید نمی شود که به دادگاه کشانیده شود . مشکل آن است که روحانیت نا آگاه به مدیریت الاهی و مدیریت پیشرفته جهانی ، خود را عقل کل و مرجع حل تمام مشکلات جامعه دانسته و مردم را شایسته شورا و مشارکت و پیشنهاددهی نمی داند ! !