« اسلام واقعی » و عرفان ، آقای سروش  - پاسخ به دوستان

 

 

 

 

 

 

 

  • سر آغاز گفتار نام خداست
  • که رحمتگر و مهربان خلق راست
  • ستایش بود ویژه کردگار
  • که بر عالمین است پروردگار
  • ترا می پرستیم تنها و بس
  • نداریم یاور به غیر از تو کس

 

  • سلام و درود بر همه برادران عزیز و دوستان گرامی ، به ویژه بهنام باوریان عزیز و رضایی عزیز که دغدغه عرفان اسلامی را دارند ، از این که شما و دیگر دوستان با محبت نظرات و نقدهای خود را در مورد « اسلام واقعی » و عرفان ، آقای سروش  مطرح نموده اید ، بسیار خوشحال و سپاسگزارم و تشکر و قدردانی از همت والای شما .

 

  • در ابتدا باید عرض کنم که از دیدگاه قرآن دانا و حکیم ما انواع اسلام نداریم بلکه فقط یک نوع اسلام داریم که آن سلامتی طلبی و صلح خواهی و دوستی با همه فرزندان آدم و بشریت است ، که جنبش بهشت سازی جهانی را به ارمغان آورده و به جنگ و خونریزی و حرص و طمع برای کسب پول و قدرت خاتمه داده و خشم و غضب و جهل و نادانی را نابود می سازد .

 

  • خشم و خشونت کار شیطان است و شیطنت زاده حرص و طمع و جهل و نادانی انسان . پدیده شیطان زمانی به وجود آمد که انسان خلق گردید . و انسان زمانی خلق گردید که جوانه های عقل و شعور در مغز انسان های اولیه پدید آمده ، رشد کرده و تکامل یافت و اختیار انجام کارهای خیر ( نیک ) و شر ( زیان زننده ) به انسان داده شد .

 

  • هر چه معرفت انسان بیشتر شود بیشتر در جستجوی خیر برای خود و دیگران و بشریت برخواهد آمد . عشق در وجود او پدید آمده و توسعه می یابد زیرا هر چه تو بیشتر دیگران را دوست داشته باشی دیگران هم عشق و محبت بیشتری به تو خواهند داشت و زندگی برای همه لذت بخش تر می شود . و زندگی واقعی با عشق پدید می آید . و هر چه جهل و نادانی و ضلالت بر وجود تو بیشتر حاکم شود خودخواهی ، خودپسندی ، خودبرتربینی ، منفعت پرستی و نزدیک بینی در وجود تو ریشه دار تر می شود و تنها خود را می بینی و منافع خود را برتر می دانی . و جهنمی پدید می آید که امروز بخشی از آن را در ایران می چشی و بخشی را در روابط شیطانی غرب با سایر کشورها . امروز وجود ترامپ و امثال او و سرمایه داری غرب سمبل جهل و نادانی و روابط مبتنی بر سلطه است ، زیرا که خودبرتربین است ، پول پرست و منفعت پرست است و جهان را به سوی خودپرستی و سلطه گری و جهنم سرمایه داری هدایت می کند .

 

  • قسط : مساوات و اخوت عالی ترین درجه بینش و دانش و سنجش است . قرآن کریم می فرماید تمام پیامبران یک هدف داشته اند و آن اقامه قسط توسط مردم بوده است . این کلام یعنی تمام پیامبران و امامان بینشی عالی و برتر داشته و خود را به هیچ وجه و در هیچ زمینه ای برتر از دیگران قرار نداده اند . برعکس ایشان تمام مستبدان ، دیکتاتورها ، پادشاهان ، ملک ها ، امرا ، فرعون ها ، طاغوت ها و انسان های خودمحور و زورگو بوده اند که خود را برتر از همه مردم دانسته و عقل کل می شمرده اند . محمد رضا شاه پهلوی در اواخر دوران سلطنتش به همین بیماری دچار گشته بود . حتا اطرافیان و وزرای خود را آدم حساب نمی کرد . سایر انسان های خودخواه و خودمحور نیز همه به این بیماری دچار می گردند .

 

  • بدین ترتیب می بینیم که خداوند کتابی بسیار ساده و آشکار با آیاتی روشن و شفاف به بشریت هدیه نموده است . در حالی که خداوند یگانه قدرت مطلق و پادشاه جهان است اما دین او برای نجات بشریت ، به صورت موعظه ( پیشنهاد ، خیرخواهی ، خیراندیشی ، خیراندیشه ) مطرح گردیده و به پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) صریح و روشن فرموده است تو هیچ سلطه ای بر مردم نداری . هیچ پیامبری بر مردم سلطه نداشته و زورگو و دیکتاتور نبوده است . زیرا همه پیامبران مسلمان بوده اند و دین اسلام دین اجبار و شمشیر نیست . دین اکراه هم نیست . نوح ، ابراهیم ، اسماعیل ، یعقوب ، سلیمان ، ذوالقرنین ، موسا ، عیسا ، محمد ( ص ) و سایر پیامبران . و تو باید با عقل و شعور خودت دین الاهی را انتخاب کنی و از آن پیروی نمایی .

 

  • دین انحرافی بر اساس زور و دستور و اجبار است ( اسلام انحرافی ! ) و عکس شمشیر را بر پرچم خود ترسیم می کند . زیرا فقه و تفقه و درک آنها بر اساس بایدها و نبایدها شکل گرفته است . در حالی که اسلام واقعی ، اسلام رحمانی ، اسلام ناب محمدی عکس « قلب » ( به معنای قرآنی ، یعنی مغز بشر ) را بر پرچم مسلمانان ترسیم می کند .

 

  • پیامبران در طول تاریخ همه با تفکر و تدبر و تعقل به پیامبری رسیده اند . خداوند ایشان را در شرایطی قرار داده است که تفکر و تدبر و تعقل و زمینه های تفقه و تحقیقات علمی – کاربردی در وجودشان رشد یابد . اسلام دین معرفت ، علم ، دانش ، عقلانیت ، شعور ، درک ، معنویت ، دانایی و آگاهی است . قرآن مجید و مجدآفرین داستان زندگی ابراهیم ( ع ) و روش پیامبر شدن او و همه پیامبران را بیان داشته است .

 

  • ابراهیم در کودکی به دلیل استبداد فرعون زمانه ، در تنهایی در غار و کوه  گرفتار آمده است . اما خداوند او را رها نمی کند و به تفکر و تدبر و تعقل می کشاند . انسان تنها چه می کند ؟ به دنبال ناجی و نجات دهنده ای برتر می گردد . روش پیامبر شدن تفکر و تدبر و تعقل و تحقیقات است . تحقیقات علمی و کاربردی و واقعی ، و نه خیال پردازی و پیروی از اهوا و افکار پوچ و بیهوده و خرافات و خداپردازی یونانیان باستان و سایر اقوام .

 

  • حال بر گردیم به تاریخ بشریت و تاریخ ادیان و خدایان . هر دینی که مردم را به تفکر و تعقل و تحقیق و تفقه علمی – کاربردی و علم و دانش و معرفت و معروف دعوت کرده است دین حق است ، دین حقانیت است ، دین دانایی و شناخت است . و هر دین ، مسلک ، فرقه و مذهبی که بشر را به خدایان باطل ، افکار پوچ و بی بنیان و بیهوده و خرافات دعوت کند دین باطل است . راه ضلالت و گمراهی است .

 

  • دین باطل نیازهای بشر را تامین نمی کند . خدایان باطل قدرت تامین نیازهای بشر را ندارند . قرآن دانا و حکیم از مردم دعوت نموده است که همه خدایان خود را با خداوند یگانه مقایسه کنند . ببینند کدام یک نجات دهنده بشریت است . کدام یک نیازهای انسان ها را می شناسد و تامین می کند . هم خدایانی که از سنگ و چوب ساخته اند و هم خدایانی که از انسان ها ارباب می سازند و آنها را الگو و راهنمای خویش قرار می دهند . همان ادیان و مذاهب و مسلک هایی که پادشاهان و ملک ها و فرعون ها را ارباب قرار می دهند و همان روحانیون و کشیشان و پاپ ها و خاخام های فریبکار که در طول تاریخ مردم را به پیروی از ارباب ها و سلاطین دعوت کرده اند .

 

  • اسلام واقعی مردم را به پیروی از خداوند دانا و حکیم دعوت نموده است ، عقل مطلق و عشق مطلق و خیر مطلق . اسلام واقعی مردم را به پیروی از قرآن کریم و سرشار از کرامت و رحمت دعوت نموده و آن را امام بشریت قرار داده است . اسلام واقعی مردم را به پیروی از « پیامبر اُمّیّ : پیامبر مهربان تر از مادر » دعوت نموده است .

 

  •  از شما دعوت می کنم حتماً مقاله « پیامبر اُمّیّ : پیامبر مهربان تر از مادر » را مطالعه فرمایید  . مقاله ای که « اشتباه فاحش مفسران و فقها در تفسیر لغت قرآنی اُمّیّ » را پس از هزار سال آشکار ساخته است . این اشتباه فاحش مانند صدها و هزاران اشتباه فاحش دیگر ایشان باید آشکار شود تا چهره نورانی اسلام واقعی ، اسلام رحمانی ( اسلام عاری از خشم و غضب و خشونت ، اسلام عاری از جهل و نادانی و ضلالت ، همان چیزی که در نمازهایمان از آن یاد می کنیم ! ) ، اسلام ناب محمدی برای همه جهانیان آشکار شود .

 

  •  اگر ما به دنبال معنی و معنای جهان هستی هستیم قطعاً آن را با معرفت و معروف ( تبلور شناخت و معرفت و دانش و علم ) می توانیم کشف کنیم . قرآن دانا و حکیم ( سوره اعراف / آیه 157 ) ما را دعوت به پیروی از رسول و پیامبر امی « مهربان همچون مادر » نموده است ، کسی که صفاتش ( نشانه ها و اوصافش ) را در تورات و انجیل ( موجود ، که نزد مسیحیان و یهودیان می باشد ) می یابند ، و امورزندگی شان را با معروف ( تبلور شناخت و معرفت ) می گذرانند و از منکر ( هر چیز انکار شده ، زشت ، ناپسند ، پلید ، نادرست ، ضد معروف ، ضد علم و دانش ) باز می دارند . با معروف و معرفت و شناخت است که هر چیز پاکیزه ( طیبات ) را می شناسند و برای ایشان حلال ( روا ، جایز ، مباح ، موافق شرع ، موافق دین ) می شود و ناپاکی ها ( خبائث ، چیزهای زیان زننده ) را می شناسند و بر خود تحریم می کنند . بدین ترتیب است که روز به روز روش های نو و خلاق را کشف کرده و به کار می گیرند ، و بارهای سنگین و زنجیرهایی که بر دوش و گردن آنها سنگینی می نماید ( از دوش و گردن شان برداشته می شود ) . بر این اساس ، آنهایی که به رسول و پیامبر امی « مهربان تر ازمادر » ایمان آورند و حمایتش می کنند و یاریش می رسانند و از نوری که با او نازل شده ، پیروی کرده ، موفق ، پیروز ، مفلح ( رستگار ، به نتیجه دست یافته ) می شوند .

 

  •  کشف راه ها و روش های علمی زندگی در صد ساله اخیر و گسترش علم و معرفت و دانش در جهان و اکتشافات و اختراعات بسیار ، بیان کننده این امر می باشد که معرفت و شناخت علمی راه گشای زندگی بشر می باشد و خرافات و افکار پوچ و بیهوده انسان ها را دربند می کشانند .

 

  •  آقای سروش شاگرد مولوی است . و مولوی شاگرد عرفان است . در عین حال که مولوی شاعر بزرگ و گرانقدری است و سخنان نغز بسیار دارد اما اشتباهات زیادی نیز دارد و عرفان او نتوانسته است نجات بخش بشریت باشد . اشعار مولوی و همچنین سایر شعرا ، تا جایی که بر شناخت صحیح آیات قرآن علیم ، شناخت و معرفت جهان آفرینش و علم و دانش استوار است ، هدایت کننده و نجات بخش است . و در جاهایی که اشعار ایشان با علم و دانش و معرفت علمی و « معروف » در تضاد باشد غیرقابل قبول و گمراه کننده می باشند . بت ساختن از انسان ها خلاف عقل است ، شرک است ، گمراه کننده است .

 

  •  اشتباه بزرگ عرفا این بوده است که کشف وجود خداوند ، یعنی عشق مطلق را از طریق عقل و تحقیق و تفقه غیرممکن می دانسته اند در حالی که قرآن دانا و حکیم راهکار شناخت را در تحقیق و تفقه علمی – کاربردی ، معروف شناسی ، معرفت شناسی ، تشکیل گروه های دانایی و معرفت ، تفکر گروهی ، ایمان گروهی و عمل صالح گروهی و در نهایت « تفکر امی » دانسته است .

 

  •  اولین و مهم ترین معرفت و معروف جهان وجود خداوند یگانه و حکمتی است که خداوند به بشریت معرفی کرده است .

 

  • همه پیامبران آمده اند تا به بشریت علم و دانش بیاموزند و برترین علم ، علم هدایت و راهنمایی و مدیریت و حکومتداری الاهی است . حکمت برترین علم است . زیرا این علم است که بشریت را از پیروی از ارباب ها ، انواع استبداد ( سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ) و از شرک ورزیدن و شریک قائل شدن برای خداوند مهربان ، نجات می دهد و به امامت مستضعفان و خلافت همگانی مردم می رساند .

 

  •  دین اسلام پیوسته تمام مردم جهان را به سوی علم و دانش و خداوند یگانه دعوت می کند زیرا خداوند عین علم است هر کس علم بیاموزد یک گام به خدای آفریننده جهان نزدیک تر می شود . تمام دانشمندان چه بخواهند و چه نخواهند به سوی شناخت وجود خداوند گام برداشته و نور و روشنایی و آگاهی و شناخت را در جهان گسترانیده و توسعه می بخشند . بر این اساس سواد آموختن مقدمه گام برداشتن به سوی شناخت علم و معرفت و معروف ها و درک وجود خداوند است . سواد آموختن اولین معروف است و جامعه و مردم را به تحقق قانون اساسی قرآنی « امر به معروف و نهی از منکر » هدایت می نماید .

 

  • این که همه ادیان الاهی در ابتدا به دنبال یک چیز بوده اند حرف حقی است . اما روحانیون ادیان گوناگون این چنین نبوده و نیستند ، بلکه ایشان به اندازه فهم ناقص شان و حرص و طمع های شان به ادیان شاخ و برگ افزوده و می افزایند .

 

  • این روحانیون ، خاخام ها و کشیشان همان کسانی بوده اند که قرآن دانا و حکیم در مورد آنها می فرماید : « پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند : این از طرف خداست . تا آن را به بهای کمی بفروشند . پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند ، و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آوردند » ( بقره / آیه 79 ) .

 

  • قرآن كريم درباره پيغمبر امی  می‏فرمايد :  « و ما ينطق عن الهوی ، ان هو الا وحی يوحی علمه شديد القوی » ( نجم / 5 ) : «  او از  ( روی ) هوا ( چیزهای پوچ و بیهوده و بی ارزش ، هوای نفس ) سخن نمی‏گويد ، آنچه می‏گويد جز وحی كه به او می‏رسد نيست . آن كه دارای نيروهای زيادی است او را تعليم داده است  » .

 

  • نتيجه نهایی تحقیقات  :
  • هیچ فرقی بین پیامبران الاهی نیست . همه ادیان الاهی در اصل بشر را به یک سو و یک هدف راهنمایی می کنند .
  • فرق اسلام واقعی ، اسلام رحمانی ، اسلام ناب محمدی با سایر ادیان در این است که اسلام واقعی دعوت به پیروی از معرفت ، معروف ( تبلور شناخت و معرفت و علم و دانش ) و حکمت می کند و سایر ادیان ، مذاهب ، مسلک ها و فرقه های انحرافی موجود دعوت به اهوا ( افکار پوچ و بیهوده ، خرافات ، منکرات ، خبائث ) می نمایند .

 

  • منظور همه ادیان الاهی در ابتدای تاسیس ، ریشه کنی فقر و تنگدستی و ظلم و ستم در جهان بوده است . منظور هم ادیان در ابتدا امامت مستضعفان و خلافت همگانی مردم بوده است ، و نه استبداد حاکمان از نوع سلاطین جور ، پادشاهی ، فرعونی ، هیتلری و یا سلطه روحانیون و یا مکتب ها و مسلک ها از نوع کمونیزم و یا لیبرالیزم و غیره .

 

  • آیا تا کنون پس از پیامبران الاهی خصوصاً محمد پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) این امر تحقق یافته است ؟  

 

  • باید تمام اشعار و افکار عرفا و فلاسفه و اندیشمندان را به قرآن دانا و حکیم عرضه کنیم  و آنها را با معرفت و معروف ، علم و دانش بسنجیم ، قیاس سنجی قرآنی و الاهی . اگر نجات بخش بشریت بودند آنها را بپذیریم . در غیر این صورت مُهر باطل بر آنها زده و آنها را دور بریزیم .

 

  • پیامبر اسلام انسانی است « اُمّیّ » كه جز مكتب‏ تعليم الاهی مكتب دیگری نديده و جز از حق تعالا دانشی نياموخته است . او در كتاب مقدس خويش به قلم و آثار قلم به عنوان يك امر مقدس سوگند ياد كرده و در اولين پيام آسمانی خود مردم را به « خواندن » فراخواند . خواندن با اسم ها ، نشانه ها و علائم الاهی ، خلقت ، آفرینش خداوند ، آفرینش انسان و نحوه آفرینش او ، خواندن علوم و دانش های طبیعت ، خواندن علمی – کاربردی . 

 

  • کرامت قلم بینهایت است . کرامت قلم توسعه علم و دانش است . کرامت قلم نجات انسان از طغیان و سرکشی است . این قلم است که همه علوم را به انسان می آموزد . این قلم است که درهای رحمت بی کران الاهی را به روی انسان می گشاید و او را از خودشیفتگی ، خودخواهی ، خودپرستی ، پول پرستی و منفعت پرستی ، سرمایه داری رهایی بخشیده و انسان را به سوی خداوند بخشنده و مهربان ، تنها موجودی که هزاران هزار بار مهربان تر از مادر است ، هدایت می کند و چهره زیبای اسلام رحمانی را به بشر نشان می دهد .

 

  • رسول نبی اُمّیّ  بنا بر آیه صریح قرآن کریم اسوه و الگو و مقتدای همه مسلمانان واقعی ( و نه اسمی ! ) جهان است ( لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه » ( احزاب / 21 ) : « برای شما رسول خدا ( زندگی و رفتار پیامبر ) بهترین سرمشق می باشد » . اگر می خواهید پیرو دین اسلام واقعی باشید باید امت های دعوت کننده به خیر در جامعه ( گروه های دانایی و معرفت ، عرافه ها ، گروه های ده نفره تفکر ، تدبر ، تحقیق و تفقه ) را تشکیل داده و به کشف معروف ها ( تبلور شناخت و معرفت و شعور ) در همه زمینه ها ، اقدام نمایید . این معروف ها هستند که جامعه امی و مردمی مهربان تر از مادر را می سازند . مردمی که خیر یکدیگر را می خواهند و به یکدیگر یاری می رسانند . جامعه ای که در آن حرص پول درآوردن و سرمایه پرستی و سرمایه داری وجود ندارد و قسط : مساوات و اخوت به عنوان عالی ترین و والاترین فرهنگ بشری هدایت گر مردم و رهبران آن می باشد .

 

  • امیدواریم اندیشمندان جهان اسلام و بشریت و رهبران و دولت مردان کشور بیدار شوند و راه رسول نبی اُمّیّ ، قسط شناسی و قسط گستری را درپیش گیرند و ما ملت ایران ، تمام مسلمانان جهان و مومنان به معرفت ، علم و دانش بتوانیم قرن پانزدهم هجری شمسی را با تحقق اسلام واقعی ، اسلام رحمانی ، اسلام ناب و اقامه قسط : مساوات و اخوت ( برابری و برادری همگانی ) و نابودسازی اختلاف طبقاتی در جامعه و جهان آغاز نماییم . انشاء الله

 

  • از حق تعالا موفقیت و پیروزی شما و همه حق طلبان جهان را خواستاریم .

 

  • فریور باتمانقلیچ

 

  • 23 / 1 / 1398

 

 

« پیامبر اُمّیّ  :  پیامبر مهربان تر از مادر  » - ثمره 33 سال تحقیق و تفقه قرآنی - اشتباه فاحش مفسرا

 

 

 

سر آغاز گفتار نام خداست

که رحمتگر مهربان خلق راست

خدایا گواهی دهم کاین کتاب

بر احمد فرستاده ای بر صواب


 سلام به برادران عزیز و دوستان گرامی ، سلام به ملت شریف ایران و همه حق طلبان خیراندیش  و اندیشمندان حق شناس ، بسیار خوشحال و سرفراز بودم که سال نو را به شما تبریک عرض نموده و بهترین ها را برای شما از خداوند یگانه آرزو نمایم . آرزوی حکمت ، حکومتی الاهی و مدیریتی نمونه و خدمتگزار برای مردم .

اما شروع سال 1398 با بارندگی شدید و سیل در استان های متعدد مرا بر آن می دارد که تسلیت خود را برای قربانیان بسیار در این حوادث ابراز داشته و کمک رسانی به مردم سیل زده را از دولت و همه نهادها و ارگان های کشور ، بدون درگیری های جناحی و سیاسی با یکدیگر ، طلب نمایم . امروز همه نهادهای دولتی و حکومتی ، کشوری و لشگری ، مکلف اند بر طبق قانون کشور و اسلام رحمانی و انسانی ، بدون تضعیف یکدیگر به داد مردم بی پناه و سیلزده بشتابند و صادقانه و بدون منت خدمتگزار مردم داغدیده و زیاندیده باشند . انشاء الله  

  
 به پیوست مقاله  « پیامبر اُمّیّ  :  پیامبر مهربان تر از مادر  » را که ثمره 33 سال تحقیق و تفقه قرآنی می باشد ، تقدیم حضور می نماید . امیدوار است این مقاله تاثیر خود را در سرنوشت ملت شریف ایران ، تشکیل امت بزرگ اسلام و گسترش سلامتی و صلح و دوستی در جامعه بشری بگذارد .

 

فریور باتمانقلیچ

محقق و نویسنده کتاب های مدیریت و اقتصاد الاهی ( اسلام واقعی )

و مدیریت نوین و پیشرفته جهانی

فروردین ماه 1398
 
 
 به نام حق تعالاکه اسم و علامتش بخشندگی است و مهربانی


 «  پیامبر اُمّیّ  :  پیامبر مهربان تر از مادر  »

یک تفسیر غلط از آیات قرآن علیم آنقدر تاثیر گذار است که ممکن است سرنوشت مسلمانان و حتا بشریت در طول تاریخ را تغییر دهد . متاسفانه 1400 سال است که بسیاری از فقها و مفسران ( چه شیعه و چه اهل سنت ! ) به صورت فردی و به تنهایی ، اقدام به تفسیرهای ناروا از آیات قرآن کریم کرده و مردم را به گمراهی و ضلالت کشانیده و با این تفاسیر باطل ، از اتحاد مسلمانان جلوگیری نموده و زمینه جنگ و ستیز در بین مردم عامی و مقلدان کور خود را فراهم نموده اند . در حالی که قرآن دانا و حکیم صریح و روشن همه مسلمانان را دعوت به « اتحاد » نموده ( آل عمران /  آيه 103 ) و راهکار آن را « امر به معروف و نهی از منکر » بر اساس « گروهی فکر کردن » ، گروهی کار کردن و « عمل صالح گروهی » ، تشکیل « امت های دعوت کننده به خیر » ( آل عمران / آیه 104 ) ( چه در حوزه های علمیه ، چه دانشگاه ها ، چه مدارس ، چه در جامعه ، چه در کشاورزی ، چه در صنعت و چه در بخش خدمات ) معرفی نموده است . و محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت بر این اساس گروه های داوطلب    ( ده نفره ) از مردم تشکیل داده و آنها را گروه های دانایی و معرفت ( عرافه ) نامیده و رهبر این گروه ها را دانا راهبر ( عریف ) نامگذاری فرموده است .


 رسول گرامی اسلام ( ص ) در این باره می فرماید : « امت من تا وقتی امر به معروف و نهی از منکر کند ، همواره در وضع خوبی قرار خواهد داشت ، اما همین که از این دو دست کشد ، همه برکات از او گرفته می شود ، گروهی به استثمار گروه دیگر خواهند پرداخت ، نه در زمین کسی به دادشان خواهد رسید و نه در آسمان » . کدام یک از مفسران و فقها و علمای اسلام تا کنون گروه ده نفره تشکیل داده و مسلمانان را به تشکیل گروه های دانایی و معرفت دعوت کرده اند ؟ ! آیا حوزه های علمیه تا کنون به راه انحراف نرفته و همچنین سد رشد و پیشرفت مسلمانان نبوده اند ؟  


 قرآن علیم و دانا و دانش بنیان ( سوره آل عمران / آیه 110 ) می فرماید : « شما بهترین امت ( بهترین گروه ، بهترین جامعه ) هستید که برای مردم ( جهان ) قیام کرده اند زیرا ( با شناخت و معرفت کامل و ایمان قلبی راسخ عمل می کنید ) ،  امورتان را با شناخت و معرفت ( معروف ها ) اصلاح می نمایید (( امر به معروف می کنید ، کارهای شایسته و پسندیده ، راه ها و روش های عقلانی و منطبق بر شناخت و معرفت را ترویج می کنید ) و جامعه تان را از منکرها ( کارهای ناشایست ، ناپسند ، انکار شده ، غیرعقلانی ، غیرعلمی ، غیرواقعی ، اهوا ، افکار پوچ و بیهوده ، خرافات ) پاک سازی می نمایید و به خداوند ( راه و روشی که عقل مطلق و خیر مطلق ارائه می دهد ) ، ایمان دارید » .


 این آیه کریمه می فرماید که امروز مسلمانان باید به برترین امت ( ملت های متحد ) تبدیل شده باشند . با برترین مدیریت ، برترین حکومتداری ، برترین صنعت ، برترین کشاورزی ، برترین پزشکی و درمان ، برترین خدمات . نه تنها امروز ، بلکه از 1400 سال پیش ، آن زمان که توسط راهنمایی ها و راهبری پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) به برترین امت تبدیل شدند . بر این اساس انحراف بزرگ از اسلام واقعی از زمان خلفای بعد از پیامبر آغاز گردیده است .
 برگردیم به اصل موضوع :

ظلم و ستمی که برخی از مفسران و فقهای ناآگاه بر پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) و اسلام رحمانی نموده اند هیچ کس بر مسلمانان جهان و بشریت روا نداشته است . این مفسران ناآگاه پیامبر رحمت و مهربانی ، مهربان تر از مادر ، رسول نبی اُمّیّ ( منسوب به مادر ) را با تفسیر غلط خود پیامبر بی سواد و نانویسا و ناخوانا معرفی کرده و این بی سوادی را افتخاری برای پیامبر و اسلام معرفی کرده اند ! این تفسیر غلط مسیر اسلام در طول تاریخ را عوض کرده و اسلام رحمانی و خیررسان به همه مسلمانان و دلسوز تمامی انسان ها و بشریت را به ضد اسلام ، یعنی اسلام جنگ طلب و خونریز تبدیل نموده است .
 قرآن دانا و حکیم می فرماید : « پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند : این از طرف خداست . تا آن را به بهای کمی بفروشند . پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند ، و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آوردند » ( بقره / آیه 79 ) .


 برای جلوگیری از هر گونه انحراف و کج روی فقها و مفسران و اندیشمندان و فلاسفه یک راه وجود دارد و آن « گروهی فکر کردن » ، گروهی کار کردن و « عمل صالح گروهی » ، تشکیل « امت های دعوت کننده به خیر » از طلاب و مجتهدان و مفسران و اندیشمندان و فلاسفه می باشد ( نور / 31 ) .


 قرآن علیم در سوره آل عمران آیه 163 می فرماید : « لقد من الله علی المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم‏ آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال‏ مبين » : « خداوند بر مؤمنان منت نهاد آنگاه كه پيامبری در ميان ایشان  برانگيخت‏ كه آيات خدا را بر آنها تلاوت می‏كند و ایشان را تزکیه نموده ( پاكيزه می‏گرداند ، رشد می دهد ) و به‏ آنها كتاب و حكمت می‏آموزد ، و همانا ایشان پيش از آن در گمراهی آشكار ( ضلال مبین ) بودند » .
 آیا شما از این آیه نمی فهمید که پیامبر هم خواندن و هم نوشتن می دانسته است ؟ اگر نمی دانسته است پس چگونه تعلیم می داده است ؟ اگر نمی دانسته است پس چگونه هم کتاب با عظمت الاهی ( قرآن حکیم ) و هم حکمت ( عالی ترین شکل مدیریت و حکومتداری مبتنی بر خرد جمعی ، شورا ، معروف و معرفت ، روشی که هنوز مسلمانان جهان آن را کشف نکرده اند ! ) را به مردم ، خصوصاً اعراب جاهلی تازه مسلمان شده ، آموزش داده است ؟ ! مردمی که در پست ترین درجات ضلالت و گمراهی قرار داشته اند .
 قرآن كريم در كمال صراحت می‏فرمايد :  « يا ايها الذين آمنوا اذا تداينتم بدين الی أجل مسمی فاكتبوه و ليكتب‏ بينكم كاتب بالعدل » ( بقره / 282 ) : « ای اهل ايمان  !هنگامی كه نسبت به يكديگر تعهداتی برای مدت معينی‏ پيدا می‏كنيد آن را بنويسيد . بايد نويسنده ‏ای به درستی و انصاف و عدالت‏ آن را بنويسد » .
 قانون اساسی بخشندگی و مهربانی ( رحمانیت و رحیمیت ) در قرآن دانا و حکیم  :

شرح مهربانی  :  خیررسانی به همه مردم
 محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت در حج وداع خویش فرمود : « مردم در اسلام در مساوات و برابری هستند و هیچ برتری عرب بر عجم ( غیر عرب ) ندارد و هیچ برتری عجم بر عرب ندارد مگر به تقوا ( خودنگهداری ) الاهی  . همچنین فرمود : « اصیکم بالنساء خیراً ... » « به شما وصیت و سفارش می کنم که با زنان به خیر و نیکی ( بهترین روش ) رفتار کنید و حقوق زنان را رعایت کرده و زحمات ایشان را با خدمات متقابل جبران کنید . همچنین حقوق کارگران و خدمتگزاران و زیردستان را محترم شمارید و از همان چیزی که خود می خورید به ایشان بخورانید و از همان چیز که خود می پوشید به ایشان بپوشانید » .  


 شناخت پیامبر اُمّیّ   :
 خداوند در قرآن مجید  حضرت محمد ( ص ) را « رسول نبی امی » معرفی کرده است : «  الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنجِیلِ  » ( اعراف / 157) (( همان کسانی که تبعیت و پیروی می کنند از این رسول و پیامبر امی « منسوب به مادر » که او را نزد خود ( با همه نشانه ها و اوصافش ) در تورات و انجیل نگاشته می یابند )) . قرآن می فرماید از چنین کسی باید پیروی کرد . دنباله رو چنین کسی باید بود .
 همان گونه که ملاحظه می شود قرآن کریم از سه کلمه و توصیف با ارزش و همتراز قرآنی در سوره اعراف ( دو آیه 157 و 158 ) نام برده است تا پیام رسان و فرستاده با کرامت خود را به صورت کامل معرفی نماید : رسول ( فرستاده خدا برای هدایت و راهنمایی مردم جهان ) ، نبی ( پیامبر ، پیام رسان خدا به مردم جهان ) و اُمّیّ ( منسوب به مادر ، پیامبر مادرگونه ، پیامبری که همچون مادر و حتا هزاران بار مهربان تر از مادر ، دلسوز مردم است ، رحمه للعالمین است ) .
 در حالی که کلمه « ام » به معنای « مادر » مکرراً در قرآن مجید به کار رفته است لیکن بسیاری از مفسران کلمه « اُمّیّ » را به معنای درس ناخوانده و ناآشنا به خط و نوشته تفسیر کرده اند ! ! که این اشتباهی بسیار بزرگ و فاحش است . چرا مفسران چنین اشتباه فاحشی کرده اند ؟ ! جای تاسف آن است که برخی از مستشرقان غربی نیز که خود را پیرو علم و دانش و روش تحقیق علمی می دانند و باید تحقیق ریشه ای در این مورد می کردند ، همین اشتباه را تکرار کرده اند .
 کلمات « ام موسی » به معنای « مادر موسی » دو بار در سوره قصص ( آیات 7 و 10 ) و کلمه « امه » در مورد « مادر حضرت عیسی » ، مریم صدیقه در سوره مائده ( آیات 17 و 75 و 50 ) و سوره قصص ( آیه 13 ) و سوره لقمان ( آیه 14 ) و سوره أحقاق ( آیه 15 ) و سوره عبس ( آیه 35 ) و ... در ده ها آیه « ام » و به معنای « مادر » و « امهات » جمع آن ( مادرها ) به کار رفته است . کلمات امت و امام نیز از این کلمه ریشه گرفته اند .
 « امت » در فرهنگ لغات عرب به معنای « جماعت ، گروهی از مردم ، راه و روش » معرفی شده است . اما با توجه به ریشه لغت و توضیحات فوق در مورد « ام » ، « امت » در کلام قرآن کریم « جمعی را می گویند که روابط مادروار و مادرگونه و پر از مهر و محبت » در بین ایشان برقرار است . همان گونه که « امام » در کلام قرآن دانا و حکیم به رهبر و پیشوا و مدیری می گویند هدایت « امت » را بر عهده داشته و رهبری اش بر اساس مهر و محبت فراگیر و بخشندگی و مهربانی استوار است و کوچک ترین ظلمی بر مردم روا نمی دارد . بر این اساس امام  نظام مدیریت الاهی بر اساس تشکیل گروه های دانایی و معرفت از عموم مردم را به خوبی می شناسد و به اقامه و اجرای قسط : مساوات و اخوت اقدام می نماید .
 این تعاریف « امت » و « امام » کشف این محقق حقیر بوده و ثمره 33 سال تحقیق و تفقه علمی – کاربردی در قرآن مجید و مجدآفرین و شناخت رسول نبی اُمّیّ می باشد . البته باید ذکر نمود که امت به معنای کلی ملت نیز در قرآن به کار رفته است .
 اصل هدف بعثت ( برانگیخته شدن ) همه انبیاء و پیامبران الاهی اقامه قسط ( مساوات و اخوت ،  برابری و برادری همگانی و عدالت اجتماعی الاهی ) بوده است . دین اسلام در اصل به دنبال برابری و برادری همگانی و قسط است . یعنی روابط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و مدیریتی مبتنی بر مساوات و به دور از هر گونه برتری طلبی ، تکبر ، خودخواهی و خودپرستی ( فردی ، گروهی ، جناحی ، حزبی و ملی ) .
 پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) در اولین اقدام پس از مهاجرت به مدینه پیمان برادری « اخوت » را در بین مسلمانان ( مهاجران و انصار ) برقرار نمود و خود ، علی ( ع ) را به عنوان برادر خویش برگزید . این اقدام به معنی آن است که اسلام در همیشه تاریخ به دنبال ایجاد روابط اجتماعی بر اساس برادری ، مهر و محبت و دوستی بسیار نزدیک بین مردم است و نه بر اساس گسترش کینه و دشمنی و جنگ و ستیز بین فرقه ها و مذاهب اسلامی .
 به طور کلی مفسران در طول تاریخ کلمه « اُمّیّ » را به معانی گوناگون تفسیر نموده اند . که در اینجا به مختصری از آنها اشاره می شود :
 برخی از مفسران اسلامی کلمه امی را درس ناخوانده و ناآشنا به خط و نوشته تفسیر کرده اند که اكثريت طرفدار اين نظرند و يا لااقل اين نظر را ترجيح داده اند . گویا روش تقلیدی در تفاسیر آنقدر تاثیرگذار بوده است که غالب مفسران را از تفکر و تدبر در سایر آیات قرآن باز داشته است .
 طرفداران اين نظر گفته‏ اند اين كلمه منسوب به " ام " است كه به معنی‏ « مادر » است . اُمّی يعنی كسی كه به حالت مادرزادی از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته‏ ها و معلومات بشری باقی مانده است ، و يا منسوب به « امت » است ، يعنی كسی كه به عادت اكثريت مردم است ، زيرا اكثريت توده ، خط و نوشتن نمی‏دانستند و عده كمی می‏دانستند ، همچنان كه " عامی " نيز يعنی‏ كسی كه مانند عامه مردم است و جاهل است ( مفردات راغب ، ذيل كلمه " ام " و مجمع البيان ، ذيل آيه 78 بقره ) .
 بعضی گفته ‏اند يكی از معانی كلمه " امت " خلقت است و " امی " يعنی كسی كه بر خلقت و حالت اوليه كه بی‏سوادی‏ است باقی است و به شعری از " اعشی " استناد شده است . و به هر حال ، چه مشتق از " ام " باشد و چه از ( امت " ، و " امت " به هر معنی باشد ) ، معنی اين كلمه درس ناخوانده است .
 برخی اين كلمه را منسوب به " ام القری " يعنی مكه‏ دانسته‏اند یعنی اهل ام القری.  طرفداران اين نظر به سوره انعام آيه  93 که در آن از مكه به»  ام القری « تعبير شده است » : و لتنذر ام القری و من حولها « استناد کرده اند . 


 در اینجا لازم است ایرادهای هر سه نظریه را مطرح نمائیم  : کلمه « اُمّیّ » به معنای منسوب به « اُمّ » به معنای « مادر » می باشد . ارتباط دادن این کلمه به بیسوادی و ناخوانا و نانویسا بودن پیامبر یک برداشت انحرافی و خطایی بسیار بزرگ و فاحش است . « اُمّیّ » يعنی كسی كه به حالت مادرزادی بر فطرت و طبیعت انسانی خویش قرار دارد لذا آمادگی آن را دارد که تحت تعلیمات حنیف و پاک الاهی قرار گرفته و رشد کند .
 کسانی که  تحت تاثیر شدید ادیان و مکاتب انحرافی قرار گرفته اند لوح وجودشان آغشته به سیاهی ها و کدری مطالب انحرافی و افکار و عقاید پوچ و بی ارزش ( اهوا ، هوای نفس ، خرافات ، مطالب و ذهنیات پوچ ) (قرآن مجید سوره بقره آیه 145 ، آیه 17 در مورد اهوا ) قرار گرفته و لذا پذیرش مطالب ناب و آیات الاهی برای شان مشکل می باشد مگر این که خود اقدام به پاک کردن آن افکار و عقاید پوچ نمایند ، که این امر نیز بسیار مشکل است زیرا فرد باید اول ملاک و میزان حق را شناخته و خود را با آن بسنجد . دوم به آن ایمان قلبی آورده باشد تا بتواند خود را اصلاح کند و ایمان در وجود وی به اعتقادی راسخ تبدیل گردد .
 همان گونه که در صدر اسلام بسیاری از کافران ( حق پوشان ، حق ستیزان ، منحرفان از حق و حقیقت ) و مشرکان ( بت پرستان ، کسانی که برای خداوند یگانه شریک قرار می دادند و از بت ها کمک می خواسته و یا از ارباب ها پیروی می کردند ) و یهودیان و نصرانیان ( پیروان یهودیت انحرافی و مسحیت انحرافی ) و غیره از پذیرش سخن حق امتناع می ورزیدند و امروز نیز در جهان پیروان همین گروه ها و ادیان و مکاتب انحرافی از پذیرش سخن حق خودداری می کنند . البته به ایشان باید بسیاری از مسلمانان به ظاهر مومن ( چه شیعه و چه سنی ! ) را نیز اضافه کرد زیرا تحقیق و تفقه قرآنی - علمی - کاربردی را رها ساخته و تحت تاثیر ایمان زبانی ( لسانی ) به دنبال احادیث و روایات پوچ و غیرعلمی و تفسیرهای باطل از آیات می روند .


 همچنین در قرن معاصر نیز بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران که با تربیت قرآنی و شناخت قوانین اساسی قرآنی رشد نکرده اند و تحت تاثیر فرهنگ غربی یا شرقی آموزش دیده و پرورش یافته اند ، به طرح نظریات و مطالب انحرافی و افکار و عقاید پوچ و بی ارزش ( اهوا ) ، التقاطی و ضد قرآنی پرداخته اند . در حالی که این روشنفکران و اندیشمندان باید بدانند که طرح این نظریات نه تنها مشکلی از مسلمانان و بشریت را حل نمی کند ،  بلکه سد راه شناخت قرآنی – علمی – کاربردی می باشد .


 قرآن دانا و حکیم می فرماید مردم تحت تاثیر آن چیزهایی که کسب کرده اند می باشند . اگر اکتسابات شما ناصحیح باشد افکار شما تحت تاثیر آنها قرار گرفته و پیوسته به انحراف کشیده خواهید شد ( سوره نساء / آیات 111 و 112 ) . بر این اساس همه روشنفکران و اندیشمندان و علما و فقها باید اول یک قانون اساسی قرآنی را کشف کنند و وقتی درباره آن تحقیق و تفقه کافی نموده و به یقین ، یعنی تبلور ایمان ، دست یافتند ، پس بر آن اساس به عمل صالح اقدام نمایند . به همین ترتیب باید به کشف قوانین اساسی قرآنی دوم و سوم و ... بپردازند . بدین ترتیب ستون های شناخت و معرفت قرآنی یعنی شناخت علمی – کاربردی را کسب کرده و در وجود خویش نهادینه می کنند .
 خداوند در نماز اولین این قوانین اساسی را معرفی فرموده که آن « رحمانیت و رحیمیت خداوند » است . این قانون بینهایت مهم با « حمد : تشکر ، قدردانی ، سپاس ، ستایش از کار نیک مردم » و ایجاد « نظام حمد و تشکر فراگیر » در سازمان ها و جامعه و جهان تحقق عینی می یابد .  


 در قرآن مجید صراط مستقیم ، راه راست ، مخصوص کسانی است که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند . ایمان در اسلام زیربناست ، آن هم نه ایمان زبانی ( لسانی ) بلکه ایمان قلبی ( ایمانی که با به کارگیری مغز ، فکر ، اندیشه ، عقلانیت و خرد جمعی بدست آمده باشد ، ایمان مبتنی بر شناخت و معرفت و شعور و تحقیق و تفقه علمی - کاربردی ) .
 در اینجا لازم و الزامی است فرمول ایمان قلبی ( عقلانی ) و عمل صالح ( شایسته ، درست ، بی عیب و نقص ) را به طور کامل تشریح نمائیم :
 ایمان قلبی خود تبلور شناخت صحیح و معرفت علمی است . و یقین تبلور ایمان قلبی است . قرآن مجید پیوسته مردم را دعوت به شناخت علمی و ایمان قلبی ( ایمان عقلانی ) و دوری از ایمان لسانی ( زبانی ، ایمان کور و بدون شناخت و معرفت ) می نماید . تفکر و تدبر و تحقیق در مورد  شتر ، گاو ، ... ، همه موجودات ، آسمان ها ، زمین و کوه ها ما را به علم و دانش و شناخت واقعیات و جهان آفرینش راهنمایی و هدایت می نماید ( مجادله / 22 ) .
 ایمان زبانی ( لسانی ) تبلور اکتسابات افواهی و شناخت ناصحیح است ، شناختی که از گوش دادن به سخنان دیگران ، مردم ، ملایان بالای منبر ، علما ، فقها ، خاخام ها ، کشیشان ، پاپ ها و راهنمایان ادیان انحرافی و پذیرش آنها ، البته بدون تحقیق و تفقه علمی - کاربردی ، بدست می آید . این شناخت به کفر ( پوشاندن حق ، انحراف از حق و حقیقت ، حق گریزی ، حق ستیزی ، انحراف از واقعیات ) و افتادن در راه باطل و دور باطل منتهی می شود . این ایمان یعنی ایمان زبانی ، بر ضد ایمان قلبی و ایمان حق گرا است .
 ایمان زبانی ( لسانی ، بدون ایمان قلبی ) =» یسارعون فی الکفر ( سرعت بخشیدن و افزایش کفر و حق پوشی و گمراهی ) ( سوره مائده / آیه 41 ) .
 هر چه بشر در طول تاریخ کشیده و هم اکنون می کشد از ایمان زبانی ( لسانی ) است . جنگ و خونریزی های بین ادیان و مذاهب ، جنگ های فرعون ها و مستبدان تاریخ . سلطه سرمایه داری بر کشورها ، درگیری های خیابانی در کوچه و بازار و همه انحرافات جوامع .
 فرمول قرآنی ایمان قلبی ( مختصر ) :  شناخت =» ایمان =» عمل صالح 
 بسط علمی فرمول ایمان قلبی : تفکر مستمر و هدفمند در مورد یک موضوع =» تحقیق و تفقه علمی =» شناخت علمی =» ایمان قلبی ( عقلانی ) =» عمل صالح ( شایسته ، بی عیب و نقص )
 
 بسط کامل  و علمی فرمول ایمان قلبی :  تفکر و تدبر =» تحقیق و تفقه علمی =» شناخت علمی =» ایمان قلبی ( عقلانی ، علمی ) =» گسترش شناخت علمی =» افزایش ایمان =» یقین =» عمل صالح  =» اخلاص ( پاکسازی ذهن و قلب از هر گونه اهوا : افکار پوچ و بیهوده و باطل و غیرعلمی ، خرافات ) .
 فرمول کامل قرآنی ایمان گروهی و عمل صالح گروهی  :  خداوند در قران کریم می فرماید : « و توبوا الی الله جمیعاً ایها المومنون لعلهم تفلحون » ( نور / 31 ) : ( ای مومنان به سوی خدا باز گردید به طور گروهی و جمعی ، تا آن که مفلح شوید ( موفق و پیروز شوید ، نجات یابید ، رستگار شوید ) :تفکر => تدبر = > تعقل = > خرد جمعی => شورا => تشکیل امت های دعوت کننده به خیر => امر به معروف ( شناخت کارهای خوب و خیر و مفید برای فرد و جامعه  و جهان ) = > نهی از منکر ( شناخت کارهای بد ، ناشایست و بازدارنده و مضر برای فرد و جامعه  و جهان ) => شناخت => معرفت متبلور و عالی = > عرفان => عرفان اجتماعی => عرفان جهانی => ایمان گروهی => یقین => ایمان اجتماعی => ایمان جهانی => عمل صالح گروهی( عمل شایسته و درست و بی عیب و نقص ) => عمل صالح اجتماعی => عمل صالح جهانی => اخلاص گروهی ( خالص شدن ، تطهیر و پاک شدن از فکرهای نادرست ، گفتار نادرست ، کردار نادرست ) => اخلاص اجتماعی  => اخلاص جهانی => توحید گروهی  =>  توحید اجتماعی ( دستیابی به جامعه توحیدی و حیات طیبه ، اقتصاد احد ، اجتماع احد ، فرهنگ احد ، سیاست و مدیریت احد ، اعتصام جمعی به ریسمان خداوند ، دعوت از همه مردم جهان به شناخت و علم و معرفت و ساختن امت واحده )=> توحید ناب جهانی .
 گروهی فکر کردن = » گروهی ایمان آوردن = » گروهی عمل کردن ( عمل صالح ) = » موفقیت و پیروزی و فلاح و رستگاری گروهی  .
 فرمول قرآنی ایمان زبانی ( مختصر ) :  شناخت بر اساس گوش دادن به سخنان مردم ، علما و فقهای و کشیشان و پاپ های ادیان و مذاهب انحرافی و پذیرش آنها ، بدون تحقیق و تفقه علمی = » شناخت ناصحیح و باطل ، غیر علمی  =» ایمان زبانی ( ایمان کور و بدون علم و معرفت )  =» عمل ناصالح ( عملی که مبتنی بر علم و دانش و واقعیت نباشد ) .


 متاسفانه شناخت و ایمان اکثریت مردم دنیا در طول تاریخ این گونه شکل گرفته و امروزه نیز به همین گونه شکل می گیرد و همین امر موجب شده است که بشریت به انحرافات بسیار دچار شود .
 حکومت ها در طول تاریخ اکثراً از ایمان کور مردم سوء استفاده کرده و مردم را در تاریکی و بی خبری نگه داشته اند . تقوا و خودنگهداری اساسی آن است که مردم همیشه خود را آگاه ، هوشیار ، خبردار و بیدار نگهدارند . هیچ حکومتی از مردم آگاه ، زنده ، هوشیار و بینا به کارهای مدیران و سیاست مداران خوشش نمی آید . زیرا مردم مستمرا خطاهای ایشان را دیده و اعتراض خواهند کرد .
 راه صحیح حکومتداری آن است که نظام مدیریت جامعه بر اساس خرد جمعی مردم و تشکیل گروه های دانایی و معرفت بنا شود و تصمیم گیری در جامعه بر اساس تفکر گروهی و پیشنهاددهی گروهی مردم ( نور / 31 )  و ارزیابی پیشنهادهای مفید ایشان استوار گردد . تا مردم همیشه آگاه و هوشیار باقی بمانند .
 و البته راه اصولی تر آن است که بچه ها از کودکی با تفکر گروهی و آموزش گروهی بزرگ شوند و خود در ارائه پیشنهادهای مفید و سازنده گروهی برای جامعه مشارکت داشته باشند . همچنین راه صحیح آن است که پدران و مادران در پاسخگویی به پرسش های کودکان و نوجوانان خود تحقیق و تفقه کامل نموده و پاسخ صحیح و علمی به آنها بدهند . والدین نباید  سوالات مکرر کودکان خود را سرسری و بی ارزش تلقی نموده و یا فضولی در کارها برشمرند .
 از این مهم تر آموزش دادن روش تحقیق علمی گروهی به کودکان و نوجوانان است ، چه توسط  پدر و مادر و چه توسط معلمان و اساتید . که متاسفانه امروز هیچ کدام بر این اساس عمل نمی کنند .
 بزرگ ترین اشتباه مسلمانان در 1400 سال گذشته این بوده است که قرآن خود را به خوبی نشناخته و به آن عمل نکرده اند . خصوصاً ایمان خود را گروهی بدست نیاورده اند ، در حالی که قرآن مجید پیوسته مردم و مسلمانان را به گروهی فکر کردن و گروهی ایمان آوردن دعوت می کند . به همین دلیل است که می فرماید مسلمانان باید « امت ها ( گروه های ) دعوت کننده به خیر » را تشکیل دهند تا بهترین امت های جهان شوند . لذا باید در تمام دانشگاه ها ، حوزه ها ، مراکز آموزشی و پرورشی ، مدارس و حتا کودکستان ها و پیش دبستانی ها گروه های پنج تا ده نفره از دانشجویان و طلاب و دانش آموزان تشکیل و اساس علم آموزی بر تحقیق و تفقه گروهی در همه زمینه ها و رشته های تحصیلی قرار گیرد . برای جبران مافات صدور فتوای قرآنی زیر از سوی علمای اسلام واجب است :
 فتوای قرآنی : « بر هر زن و مرد واجب است که به عضویت یک امت دعوت کننده به خیر ( گروه سه تا ده نفره  دانایی و معرفت ) درآید و برای رشد و پیشرفت جامعه خود ، سالی یک پیشنهاد مفید ارائه دهد . در ضمن مستحب موکد است که سالی 49 پیشنهاد مفید نیز برای وحدت و همبستگی و خیررسانی به امت بزرگ اسلام و بشریت ارائه گرداند » .


 بدین ترتیب معلوم می شود که خداوند با امی خواندن پیامبر خاتم خواسته است بشریت را با بهترین راه و روش هدایت آشنا سازد که آن « امی شدن و امی بودن » و « تفکر امی ( مادروار ) » ، تفکر خالص و آکنده از عشق و محبت به مردم و بشریت و پاک از هر گونه کینه ورزی ، ظلم و ستم است ، همچون مادری که به همه فرزندانش عشق می ورزد . اگر چه برخی از فرزندانش ممکن است به یک بیماری دچار گشته باشند و شاید چند بیماری ( جسمی ، روحی ، اجتماعی ، اقتصادی ، مدیریتی ، ... ) ، با این وجود مادر همه آنها را  فرزند خود می داند و جهت نجات آنها با جان و دل تلاش می کند .


 در مورد رسالت و نبوت امی ( مادر وار ، مادرگونه ، امامت الاهی )  باید تحقیقات بسیار به عمل آید . اگر همه دادگاه های عالم بکار گرفته شوند نمی توانند نبوت امی و امامت الاهی را در جهان مستقر سازند زیرا عدالت با قسط ( برابری و برادری همگانی ) تحقق می یابد و قسط با رسالت و نبوت امی و امامت الاهی و مادرگونه . این امامت الاهی و مادروار است که با رحمت بی کران ، و ایجاد نظام بخشندگی و مهربانی فراگیر ، همه ابناء بشر را به راه راست هدایت می نماید .


 حدیث پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) ، مسجد و گنجشک  :

روزی پیامبر گرامی اسلام و گروه زیادی از اصحاب در مسجد نشسته و شور و مشورت و شورا (  پیشنهاد گیری همگانی ) می نمودند . در این حال گنجشکی که در سقف مسجد لانه گذاشته بود چندین بار به بچه هایش سر زد ولی از انبوه جمعیت می ترسید و فرار می کرد . بچه هایش جیک جیک می کردند و غذا می خواستند . لذا گنجشک مجدداً برای آنها غذا می آورد تا در دهان آنها بگذارد . در اینجا بود که پیامبر عزیز ، رحمت وجود خود را به مردم یادآوری نمود و فرمود ای مردم می دانید عشق و محبت من نسبت به شما چقدر می باشد ؟ محبت من نسبت به شما مردم هزار برابر محبت این گنجشک به بچه هایش است . و محبت خداوند رحمان و رحیم نسبت به شما ، هزار برابر محبت من نسبت به شما می باشد .
 بر این اساس نظام مدیریت استبدادی ، من سالاری ، فردسالاری ، دیکتاتوری ، فرعونیت منفورترین و دورترین روش از رسالت امی ، نبوت امی ، امامت و نظام مدیریت الاهی است و هیچ شباهتی و سنخیتی با آن ندارد . بر این اساس همه روحانیون و علما و فقها ( چه شیعه و چه اهل سنت ) و خاخام ها و کشیشان و پاپ ها که در طول تاریخ نظام های استبدادی را تایید کرده اند هم خود در انحراف بوده و هم مردم را به انحراف کشانیده و در پی فریب مردم بوده اند . چه خلفای عرب ، بنی امیه و بنی عباس و چه شاهان صفوی و قاجار و غیره و روحانیون درباری همه مذاهب و ادیان .


 بنا به نص صریح قرآن رحیم پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) هیچ سلطه ای بر مردم نداشته است ( سوره غاشیه آیه های 21 و 22 ) . اصولاً هیچ پیامبری نمی تواند بر بندگان خدا سلطه داشته باشد . زیرا سلطان نامیدن بشر شرک است و پیروی از سلطان ، پادشاه ، امیر، ملک ، ارباب و یا فردی به نام خلیفه ( با همان اختیارات مستبدان و روش تصمیم گیری فردی ) شرک است . ارباب قرار دادن یک فرد عین شرک است . این امر ضد « تفکر امی » و « رسالت امی » و ساختن « جامعه طیبه » ، « جامعه امی و مادروار ، با روابط اجتماعی مادروار » است .


 تفکر امی ، تحقیق و تفقه امی ، شناخت فلسفی امی راهکار دستیابی به حکمت الاهی و جامعه طیبه است . در حالی که خداوند رسول اکرم و نبی خاتم خودش را با افتخار کامل « اُمّیّ » نامیده است ، برخی از فقها و مفسران با طرح یک تفسیر غلط و موضوع انحرافی ، اصل بینهایت مهم و برترین قانون اساسی الاهی و عالی ترین قانون انسانیت یعنی « امی بودن » را ، « تحقیق و تفکر امی » را ، قربانی برداشت غلط خود نموده اند .
 مگر شما نمی بینید که که « مادر » چه جایگاه عالی در همه ادیان ابراهیمی و اسلام عزیز دارد ؟
 مگر شما نمی بینید که تمام مادرهای عالم به فرزندان خود عشق می ورزند و با جان و دل از ایشان نگهداری می کنند ؟
 مگر شما نمی بینید که چگونه تمام حیوانات از بچه های خود محافظت نموده و آنها را بزرگ می کنند ؟ و این رمز بقای آنها می باشد ؟ این غریزه مادری یک پدیده الاهی است که در نهاد همه مادرهای جهان نهاده شده است . این عشق مادری است که جلوه خداوند در وجود انسان ها و طبیعت است . این عشق مادری است که جهان را اداره می کند . عشق مادر برترین پدیده جهان است که همه انسان ها را در بر گرفته و تداوم حیات بشر و همه حیوانات به این عشق بستگی دارد . خداوند از طریق عشق مادر است که عالی ترین شکل رحمانیت و رحیمیت خود را به بشر نشان می دهد . عشق مادر معنای زندگی است . عشق مادر همچون عشق خداوند به بندگانش در دسترس همه بندگان است . بدون عشق مادری ، « اُمّیّ » ، جهان به جهنم تبدیل می شود .


 دومین اساس شناخت « رسول نبی امی » تحقیق و تفقه علمی و فطری است . هم تحقیق در مورد رسالت و جایگاه والای آن در نجات بشریت . هم تحقیق در مورد نبوت و جایگاه برتر پیام رسانی و پیامبری همه پیامبران الاهی در طول تاریخ . و هم تحقیقات جامع علمی و فطری در مورد ایجاد فرهنگ اُمّیّ در جوامع و جهان جهت دستیابی به زیست و محیط زیست برتر و انسانی .
 مگر شما نمی بینید که تمام بچه های عالم ، به صورت فطری به تحقیق و تفقه پرداخته و با پرسش های مکرر خود مادر و پدر و همه اطرافیان را خسته و حتی دیوانه می کنند ؟
 مگر شما قصه قرآن مجید در مورد پرسش های حضرت ابراهیم ( ع ) در دوران کودکی از خود ، و تصورات او در مورد خدا بودن ستاره درخشان ، ماه پر نور شب چهاردهم و خورشید تابنده و روشنی بخش و افول آنها در شب و یا صبح روز بعد را نخوانده اید ؟ ! ( انبیاء / 51 – 54  ، انعام / 76 –79 ) .


 این قصه واقعی راهکار پیامبر شدن همه پیامبران را بیان داشته است . تفکر و تدبر و تعقل مستمر  ، تحقیق و تفقه علمی – کاربردی ، « و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» . پیامبران هیچ اختلافی با هم ندارند . همه پیامبران با روش تفکر مستمر و تدبر پیوسته و مستقل ، تحقیق و تفقه فطری ، طبیعی و فراگیر رشد کرده و پرورش یافته اند . این رب و پروردگار عالمیان است که انسان های برتر را پروش می دهد . این روش آموزش و پرورش برتر است . این روش آموزش عالی است . این روش آموزش صحیح برای دانشگاه ها و حوزه های علمیه است . آموزش طبیعی و فطری که بر تحقیق و تفقه پیوسته علمی - کاربردی استوار است و با هیچ مکتب و مسلک و دین و باور انحرافی آلوده نشده است ، تفکر و تعقل مستقل ، تفکر امی ، تحقیق امی ، ایمان امی ، عمل صالح امی .
 بسیاری از فلاسفه خود را پیرو تفکر مستقل می دانند و تحقیقات فلسفی خود را مستقل از ادیان و مذاهب و مکاتب سیاسی و مسلک های مختلف می شمارند . اما تا کنون هیچ یک به « تفکر امی » ، « تحقیق امی » ، « ایمان امی » ، « عمل صالح امی » و « اخلاص امی » دست نیافته اند .


 کلمه ( اُمّیّ ) در قرآن دانا و حکیم  : 

کلمه ( اُمّیّ ) در قرآن کریم این گونه مطرح گردیده است . « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنجِیلِ یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون » ( اعراف / 157) : « همان کسانی که تبعیت و پیروی می کنند از این رسول و پیامبر امی « مهربان همچون مادر » کسی که صفاتش ( نشانه ها و اوصافش ) را در تورات و انجیلی که نزدشان است می یابند ، امورشان را با معروف ( تبلور شناخت و معرفت ) می گذرانند و از منکر ( هر چیز انکار شده ، زشت ، ناپسند ، پلید ، نادرست ، ضد معروف ، ضد علم و دانش ) باز می دارند ، هر چیز پاکیزه ( طیبات ) را برای ایشان حلال ( روا ، جایز ، مباح ، موافق شرع ، موافق دین ) می شمرد و ناپاکی ها را تحریم می کند ، و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود ( از دوش و گردن شان برمی دارد ) ، آنها که به او ایمان آورند و حمایش کردند و یاریش نمودند و از نوری که با او نازل شده پیروی کردند آنان مفلح ( موفق ، پیروز ، رستگار ، به نتیجه دست یافته ) می باشند » .
 « قل یا ایها الناس انی رسول الله إلیکم جمیعاً الذی له ملک السماوات و الارض لا اله إلا هو یحیی و یمیت فامنو بالله و رسوله النبی الامی الذی یومن بالله و کلماته و اتبعوه لعلکم تهتدون » ( اعراف / 158 ) : « بگو ای مردم من فرستاده خدا به سوی شما هستم ، همان خدایی که حکومت آسمان ها و زمین از آن اوست  ، معبودی جز او نیست زنده می کند و می میراند ، پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده اش ، آن پیامبری که امی است ( مهربان تر از مادر است ) ، آن کسی که به خدا و کلماتش ایمان دارد و از او پیروی ( تبعیت ) کنید تا هدایت ( راهنمایی ) یابید » .
 به همین دلیل است که قرآن کریم پیامبر( ص ) را به « خلق عظیم » می‌ستاید :« وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ » ( سوره قلم / آیه 4 ) .
 پیامبر گرامی اسلام ( ص ) از صمیم قلب و با روح و جان دلسوز مردم بود و تمام آرزویش هدایت مردم بود . « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ » ( سوره توبه / آیه 128 ) « تحقیقاً رسولی از خود شما به سوی تان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤف و مهربان است . در این آیه شریفه نهایت دلسوزی و عشق و محبت پیامبر( ص ) به مردم با واژه‌های ذیل بیان شده است :
 1 - « من انفسکم » : پیامبری برخاسته از بین شما و دارای روح انسانی همانند شما .
 2 - « عزیز علیه ما عنتم » : رنج و گرفتاری شما مایه رنج و تأثر شدید اوست او غمخوار شماست . یعنی او نه تنها از ناراحتی شما خشنود نمی‌شود ، بلکه به شدّت از رنج های شما رنج می‌برد و اگر اصرار بر هدایت شما دارد به دلیل آن است که می خواهد برای نجات شما و رهائی تان از چنگال ظلم و ستم فرعون ها ، مستبدان ، ظالمان و ستمگران تاریخ اقدام کند . به همین دلیل کافران و مشرکان جنگ های طاقت فرسا و پرزحمت بر پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) و ایمان آورندگان تحمیل کردند و مسلمانان در مقابل ایشان ایستادگی و پایداری نمودند .
 3 - « حریص علیکم » : او برای سعادت و سربلندی شما به شدت علاقه مند می باشد . " حرص " در لغت به معنای شدّت علاقه به چیزی است . حریص بر هدایت ، حریص بر ارائه آموزش و پرورش الاهی ، امی ، و تعلیم امامت و رهبری مادروار به مردم ، حریص بر خیررسانی به مردم و سعادت شما .
 « بالمؤمنین رؤف رحیم » : او نسبت به مؤمنان رؤف و مهربان است . مهربانی و رحمتش شامل حال ایمان آورندگان می شود . کسانی که با علم و معرفت و شناخت ایمان بیاورند . ایمان بیاورید تا رحمت بی کران الاهی ، امامت و رهبری مادروار ، را با چشم خود ببینید .
 و باز به همین دلیل است که قرآن دانا و حکیم در مورد وجود مبارک رسول نبی امی می فرماید : « و ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین  » ( سوره انبیاء / آیه 107 ) « ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم » . بشریت و عموم مردم دنیا از مؤمن و کافر از وجود با برکت او بهره می برند . او رحمتی است برای تمام بشریت و نه فقط مسلمانان . آیین اسلام برای گسترش سلامتی و صلح و دوستی در بین همه مردم جهان است . او نشر آئینی را برعهده گرفته است که سبب نجات همگان می شود . آیین او قسط شناسی ، قسط گستری ، آموزش مساوات و اخوت همگانی ، برابری و برادری فراگیر به مردم است . حال اگر گروهی از آن استفاده بردند سودش را خودشان می برند و اگر گروهی استفاده نکردند زیانش را خودشان می بینند و این مربوط به خودشان است و تأثیری در عمومی بودن رحمت وجود پیامبر امی نمی کند .
 تا امی بودن را نشناسید و ثمرات قسط گستری و تاثیر آن بر جوامع و جهان ، فرهنگ قسط بنیان ، اقتصاد قسط بنیان ، اجتماع قسط بنیان ، جهان قسط بنیان ، پس نمی توانید « رسول نبی امی » و رحمت بی کران وجود او را بشناسید .


 اما آیات فوق بشریت را به این امر راهنمایی می کند که اگر می خواهید راه محمد ( ص ) رسول و پیامبر امی « مهربان همچون مادر » را بروید باید معروف ها و منکرها را بشناسید ، باید امور زندگی تان را بر معروف ها استوار سازید . معروف یعنی تبلور معرفت ( شناخت ، درک ، شعور ، علم ، دانش ، شناخت واقعیات ، حق و حقیقت )  ، و نه بر منکرها ( چیزهای انکار شده ، ناشایست ، نادرست ، ناپسند ، اهوا ، چیزهای پوچ و بی ارزش ، هر چیز ضد علم ، ضد دانش ، ضد معرفت ، ضد معروف ، ضد شعور ) . در این صورت کسانی که امورشان را با معروف ( تبلور شناخت و معرفت ) می گذرانند و از منکر ( هر چیز انکار شده ، زشت ، ناپسند ، پلید ، ضد معروف ، ضد علم و دانش ) باز می دارند ، یعنی عقل و معرفت را بر جامعه حاکم می کنند به چیزهای پاکیزه ( طیبات ) دست می یابند که برای ایشان حلال ( روا ، جایز ، مباح ، موافق شرع ) می باشد از ناپاکی ها دور می شوند ، و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که تا کنون بر دوش و گردن شان سنگینی می نموده است ، از آنها برداشته می شود . تمام کارهای شان ، چه فردی و چه اجتماعی و چه اقتصادی ، سهل و ساده می شود .


 خداوند درباره رسول نبی امی و ثمره آموزش و پرورش خود این گونه می‏فرمايد:  « الم يجدك يتيما فاوی و وجدك ضالا فهدی و وجدك عائلا فاغنی » ( ضحی / 6 ) « آيا تو يتيمی نبودی كه خدا به تو پناه داد ؟ گمراه و بی خبر نبودی كه‏ خدا تو را هدایت و راهنمايی كرد و با خبرت ساخت ؟ تهيدست نبودی كه خداوند تو را غنی و بی نياز ساخت ؟ »
 در تعجبم از این همه آیات رحمت و مهربانی و بخشندگی در قرآن کریم و مسلمانانی که همه آنها را رها ساخته 1400 سال به کشت و کشتار یکدیگر و مردم جهان پرداخته اند ! ! اگر اعراب متعصب تازه مسلمان شده جنگ ها به پا ساختند تا به اسم اسلام برتری خود را بر غیرعرب توجیه کنند ، چرا شیعیان که خود را طرفدار عقل و عقلانیت می دانند ، فریب آنها را خورده و از توسعه اسلام رحمانی ، اسلام منهای خشم و غضب و جهل و نادانی و ضلالت ، غفلت ورزیده اند ؟ !


 کلمه ( اُمیُّون ) در قرآن دانا و حکیم  : 

کلمه ( اُمیُّون ) یک بار در سوره بقره ( آیه 78 ) آمده است . « وَ مِنهُم اُمِّیّونَ لَا یَعلَمُونَ الکِتَابَ إِلَّا أَمَانِیَّ وَ إِن هُم إِلَّا یَظُنُّونَ » : « و برخی از آنان اُمِّیّونَ هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی دانند و تنها به پندارهای شان دل بسته اند » . « پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند : این از طرف خداست . تا آن را به بهای کمی بفروشند . پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند ، و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آوردند » ( آیه 79 ) .
 اُمِّیّونَ کسانی بودند که در کتاب الاهی قرآن دانا و حکیم تفکر و تدبر و تعقل نکرده و قوانین اساسی قرآنی را کشف نکرده بودند . امروز نیز برخی از روشنفکران و اندیشمندان غرب گرای جهان اسلام و همچنین  برخی از مستشرقین همچون اُمِّیّونَ کتاب خدا را یک مشت خیالات و آرزوهای 1400 سال پیش می دانند ! در حالی خودشان تنها به پندارهای بی پایه و اساس سوسیالیسم خیالی یا نئولیبرالیسم فریبکار مردم دل بسته اند .  


 کلمه ( اُمِّیِّین ) در قرآن دانا و حکیم  :

  کلمه ( اُمِّیِّین ) سه بار در قرآن در سوره آل عمران ( آیات 20 و 75 ) و سوره جمعه ( آیه 2 ) مطرح گردیده است :
 1 - « فان حاجوک فقل أسلمت وجهی لله و من اتّبعن و قل للّذین أوتو الکتاب و الامّیّین أأسلمتم فان أسلموا فقد اهتدوا و ان تولّوا فانّما علیک البلاغ و الله بصیر بالعباد » ( آل عمران / 20 ) : « اگر با تو ، به گفتگو و ستیز برخیزند ( با آنها مجادله نکن ! و ) بگو : من و پیروانم ، در برابر خداوند ( و هدایت او ) تسلیم شده ایم ( سلامتی خود را از توجه به الله بدست می آوریم ) ، و به آنها که اهل کتاب هستند { یهود و نصاری } و اُمِّیِّین { گروه بی سواد و مشرک در صدر اسلام } بگو : آیا شما هم تسلیم شده اید ؟ ( آیا شما هم سلامتی نفس و جامعه خود را می خواهید ؟ ) اگر ( در برابر راهنمایی و منطق حق ، تسلیم شوند ، هدایت می یابند ، و اگر سرپیچی کنند ، نگران مباش ! زیرا ) تو ، تنها مسئول ابلاغ ( رسالت ) هستی ، و خدا نسبت به ( اعمال و عقاید ) بندگان ، بیناست » .
 در اینجا قرآن از دو گروه از مردم در دوره صدر اسلام نام می برد : یک گروه اهل کتاب هستند که شامل یهودیان و مسیحیان و غیره می شود . گروه دوم اُمِّیِّین هستند که به بحث و جدل با پیامبر اسلام ( دین سلامتی و صلح و دوستی با مردم جهان ) می پرداختند .
 2 - « و من اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک و منهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک ال مادمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون » ( آل عمران / 75 ) : « و در میان اهل کتاب ، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری ، به تو باز می گردانند ، و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری ، به تو باز نمی گردانند ، مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده ( و بر آنها مسلط ) باشی ! این به خاطر آن است که می گویند : ما در برابر امّیّین { غیریهود } ، مسئول نیستیم ، و برخدا دروغ می بندند ، در حالی که می دانند ( این سخن دروغ است ) » .
 در اینجا اهل کتاب به دو دسته تقسیم شده اند : آنهایی که به شدت امانتدار هستند و خود را متعهد می دانند که ثروت شما هر چقدر هم زیاد باشد به شما باز گردانند . و دسته دوم کسانی هستند که خود را متعهد به بازگشت امانت شما نمی دانند و ثروت شما را بالا می کشند . البته این به اعتقاد باطل آن یهودیان  بستگی دارد که امیین را از خود نمی دانند و خوردن مال و ثروت ایشان را جایز می دانند . در حالی که خداوند در هیچ دینی خیانت در امانت را جایز ندانسته است . امروز نیز بسیاری از ایرانیان که خود را شیعه امام علی ( ع ) می دانند معلوم نیست با چه رویی به ایشان خیانت کرده ، به اختلاس های کلان اموال مردم  ( هزاران میلیارد تومانی ) می پردازند ! آیا اسم این خائنان به امام علی ( ع ) ، اسلام ، ملت و پست تر از برخی یهودیان مال مردم خور را می توان شیعه و مسلمان نامید ؟ !
 3 – « هو الّذی بعث فی الامّیّین رسولاً منهم یتلو علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلالٍ مبینٍ » ( جمعه / 2 ) : « او کسی است که در میان جمعیت امیین ( گروه درس ناخوانده ! ، مشرک ! ، عامی و بدون علم و دانش ، ناآشنا با کتاب الاهی قرآن و حکمت ، در ضلالت و گمراهی آشکار ، تزکیه و پاک ناشده و رشدنایافته ، نا آشنا به آیات الاهی و آیات خلقت و آفرینش و طبیعت ) رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند ، و آنها را پاکیزه کند ، و کتاب و حکمت بیاموزد ، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند » .


 آیات فوق نشان دهنده آن اند که در میان اعراب جاهلیت در صدر اسلام گروه هایی به نام « اُمیُّون » و    « اُمّیّین » همچون اعراب یهودی و نصاری زندگی می کرده اند. همان گونه که قرآن دانا و علیم می فرماید این گروه ها افرادی بی سواد و درس ناخوانده بوده و همچون سایر اقوام و گروه ها به گفتگو و محاجه و بحث و جدل با پیامبر می پرداخته اند .
 خداوند و پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) با ایشان بسیار آزاداندیشانه برخورد نموده و آنها را در انتخاب راه خود آزاد می گذاشته اند . هیچ زور و دستوری در کار نبوده است . هیچ اکراهی نیز در بین نبوده است . فقط باید « اُمیُّون » و « اُمّیّین » خود به تفکر و تدبر و تعقل پرداخته و راه سلامت و صلح و دوستی با همگان را کشف می کرده اند .
 پیدایش گروه های اُمیُّون و اُمّیّین در میان اعراب قطعاً سابقه ای طولانی و دراز داشته است . اگر چه خداوند در قرآن کریم محمد پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) را رسول نبی اُمّیّ نامیده است که از میان امیین برانگیخته شده است ، اما وجود اُمیُّون و اُمّیّین در میان اعراب نشان دهنده آن است که این گروه ها سابقه دیرینه داشته اند .
 قرآن دانا و حکیم می فرماید بین پیامبران هیچ فرقی نمی باشد . لذا تمام پیامبرانی که به درجه اعلای علم و حکمت رسیده اند به مقام اُمّیّ نیز دست یافته اند همانند حضرت ابراهیم ( ع ) که به درجه فوق العاده والای خلیل اللهی و امامت ( رهبری و پیشوایی مسلمانان که به درجه عالی مهر و محبت و عشق به خداوند و مردم نائل گردیده ) رسید . در میان پیروان ابراهیم ( ع ) گروهی وجود داشته که خود را اُمّیّ یعنی پیرو خالص ابراهیم ( ع ) نامیده اند . اما اُمّیّ بودن به حرف نیست بلکه به شناخت معروف ، معرفت ، عمل نیک ، عمل درست ، عمل شایسته و صالح و پر از مهر و محبت ( مادروار ) نسبت به مردم است . با جنگ و ستیز و حتا گفتگو و جدل ( با روش نادرست ) نمی توان به مقام عالی اُمّیّ ( پر از مهر و محبت و عشق ورزیدن به بشریت ) دست یافت .
 قرآن دانا و حکیم با معرفی پیامبر گرامی اسلام ( ص ) به عنوان « اُمّیّ » عالی ترین درجه انسانیت را به بشریت معرفی فرموده است . در اینجا لازم است دلیل اشتباه بسیاری از فقها و مفسران را گوشزد کرد . آنها با توجه به آیات اُمیُّون و اُمّیّین تصور کرده اند که قرآن در این آیات صفات پیامبر اُمّیّ را بیان می نماید . در حالی که خداوند در این آیات شرح حال آن گروه ها یا اقوام را بیان داشته است . این مفسران با کمی تفکر و تحقیق دقیق تر و توجه به مفهوم بدیهی « مادر » ، ریشه لغت « امّ » در آیات متعدد قرآن حکیم ، به این نکته پی می برده اند که اُمیُّون و اُمّیّین  گروه هایی از اعراب جاهلیت در صدر اسلام بوده اند . حتا در دین یهودیت و دین مسیحیت و پیروان سایر پیامبران بزرگ نیز کسانی بوده اند که در ابتدا خود را امی ، پیرو خالص پیامبر خویش دانسته و خود را از بسیاری از خاخام ها و کشیشان ، که دین را برای خود وسیله برتری طلبی و دکان کاسبی جهت خالی کردن جیب مردم قرار داده اند ، فاصله گرفته و جدا کرده اند .
 این روحانیون ، خاخام ها و کشیشان همان کسانی بودند که قرآن دانا و حکیم در مورد آنها می فرماید : « پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند : این از طرف خداست . تا آن را به بهای کمی بفروشند . پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند ، و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آوردند » ( بقره / آیه 79 ) .
 البته این پیروان ، اگر چه در ابتدا خالص و مخلص بوده اند ، چون به دنبال شناخت گروهی معروف ( تبلورعلم و دانش و شناخت و معرفت ) نرفته و همچنین به شناخت گروهی منکرات نپرداخته اند پس به ضلالت و گمراهی آشکار و عقب ماندگی و رشد نایافتگی کشانیده شده اند . اما نام اُمیُّون و اُمّیّین بر این گروه ها باقی مانده و در زمان پیامبر گرامی اسلام ( ص ) و نزول قرآن ، همچنان با این نام ها شناخته می شده اند .


 واژه نامه : فرهنگ معانی « ام » و « امت » و « امام » در قرآن علیم

( ام ، اُمُّهُ )  امه ت پنجاه و یک بار در سوره های بقره ( آیات 128 و 134 و 141 و 143 و 213 ) و آل عمران ( 104 و 110 و 113 ) و نساء ( آیه 41 ) و مائده ( 48 و 66 ) و انعام ( 108 ) و اعراف (  34 و 38 و 159 و 164 و 181 ) و یونس ( 19 و 47 و 49  ) و  و هود ( 8 و 118 ) و یوسف ( 45  ) و رعد ( 30  ) و حجر ( 5 ) و نحل ( 36 و 84 و 89 و 92 ( دو بار ) و 93 و120 ) و انبیاء 92 و حج 34 و 67 و مومنون 43 و 44 و 52 و نمل 83 و قصص 23 و 75 و فاطر 24 و غافر 5 و شورا 8 و زخرف 22 و 23 و 33 و جاثیه 28 ( دو بار ) ، امتکم انبیاء 92 و مومنون 52  .
 ( أُمَم )  یازده بار سوره های انعام آیات 38 و 42 و اعراف 38 و هود 48 ( دو بار ) و رعد 30 و نحل 63 و عنکبوت 18 و فاطر 42 و فصلت 25 و احقاف 18 ، ( أُمَما ) اعراف 160 و 168 ( أ َمَامَهُ ) قیامه ت 5 ( إ ِمَامٍ ) حجر 79 و یس 12 و ( أِمَاماً ) بقره 124 و هود 17 و فرقان 74 و احقاف 12 و  ( إِمَامِهِم ) اسراء 71 و ( أَئِمَّه ت ) توبه 12 و انبیاء 73 و قصص 5 و 41 و سجده 24 . 

دین اسلام را باید « نهضت قلم » یا « جنبش رهایی بخش علمی - کاربردی قلم » نامید . زیرا این دین با « اقراء » خواندن آغاز می شود و به قلم سوگند یاد می کند . « ن و القلم و ما يسطرون » ( قلم / 1 ) :  « ن ، سوگند به قلم و آنچه را با قلم می نویسند » .


 دین اسلام پیوسته تمام مردم جهان را به سوی علم و دانش و خداوند یگانه دعوت می کند زیرا خداوند عین علم است هر کس علم بیاموزد یک گام به خدای آفریننده جهان نزدیک تر می شود . تمام دانشمندان چه بخواهند و چه نخواهند به سوی شناخت وجود خداوند گام برداشته و نور و روشنایی و آگاهی و شناخت را در جهان گسترانیده اند . بر این اساس سواد آموختن مقدمه گام برداشتن به سوی شناخت علم و معرفت و معروف ها و درک وجود خداوند است . سواد آموختن اولین معروف است و جامعه و مردم را به تحقق قانون اساسی « امر به معروف و نهی از منکر » هدایت می نماید .
 در صدر اسلام نهضت قلم ، آنچنان حرکتی در جامعه پدید آورد  كه همان اعرابی  كه افراد باسوادشان انگشت شمار بود ، آنچنان  به علم و دانش و خواندن و نوشتن روی آوردند كه با سوادان شان به سرعت زیاد شد و گروهی از آنها در مدينه چند زبان را آموختند و توانستند پيام اسلام را با زبان های گوناگون به سراسر جهان ابلاغ نمايند و در زمانی نه چندان زیاد نهضت ترجمه پدید آمد .
 ارزش سواد آموزی در اسلام آنقدر زیاد است که در تواريخ می‏خوانيم كه اسرای بدر را پيغمبر با گرفتن فديه آزاد كرد . برخی از آنها كه فقير بودند بدون فديه آزاد شدند و برخی كه تعليم خط می‏دانستند با آنها قرارداد كرد كه هر كدام شان ده نفر از كودكان مدينه را خط نوشتن آموزش دهند ، آنگاه آزاد شوند . همچنین در اسلام از حقوق فرزند بر پدر اين است كه نام نيك برايش انتخاب كند ، نوشتن‏ به او بياموزد ، و وقتی كه بالغ شد برايش همسری مناسب انتخاب نماید .
 حال با این اوصاف چگونه ممکن است پیامبری که با خواندن به پیامبری می رسد و همه مردم جهان را به خواندن و نوشتن و علم آموزی و فراگیری دانش دعوت می کند ، خود بی سواد و ناخوانا و نانویسا باشد ؟ !
 « اقرأ باسم رَبِّک الّذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرأ و ربّک الاکرم ، الّذی علّم بالقلم ، علّم الانسان ما لم یعلم ، کلّا انّ الانسان لیطغی ان رآه استغنی انّ الی ربّک الرجعی » ( علق / 1 – 8 )  : « بخوان به نام رب ( پرورش دهنده ، پروردگار ) تو که جهان را آفرید . همان کسی که انسان را از علق ( خون بسته ) ای خلق کرد . بخوان که رب ( پرورش دهنده  ) تو اکرم است (  از همه با کرامت تر است ، کرامتش بینهایت است ) ، همان کسی است که به وسیله قلم  تعلیم نمود . و به انسان آن چه را که نمی دانست آموخت ( یاد داد ) . چنین نیست که انسان حق شناس باشد مسلماً طغیان می کند . به خاطر این که خود را بی نیاز می بیند . مسلماً بازگشت همه به سوی رب ( پرورش دهنده  ) تو است » .


 کرامت قلم بینهایت است . کرامت قلم توسعه علم و دانش است . کرامت قلم نجات انسان از طغیان و سرکشی است . این قلم است که همه علوم را به انسان می آموزد . این قلم است که درهای رحمت بی کران الاهی را به روی انسان می گشاید و او را از خودشیفتگی ، خودخواهی ، خودپرستی ، پول پرستی و منفعت پرستی ، سرمایه داری رهایی بخشیده و انسان را به سوی خداوند بخشنده و مهربان ، تنها موجودی که هزاران هزار بار مهربان تر از مادر است ، هدایت می کند و چهره زیبای اسلام رحمانی را به او نشان می دهد .
 چگونه ممكن است پيغمبر اكرم ( ص ) مردم را به علم‏ و سواد و نوشتن تشويق كند و خودش به خواندن و نوشتن اعتنايی نداشته باشد ، در صورتی كه او هميشه در كارها پيشقدم بوده است . مسلماً پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) کرامت قلم را از هر کسی بهتر می شناسد و خود قلم را بر شمشیر ترجیح داده و اعراب تازه مسلمان شده را به سوی « قلم و و آنچه را با قلم می نویسند » ، هدایت می نماید . مگر قرآن علیم نمی فرماید : « یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون » ( صف / 2 ) : « ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخنی می گویید که ( خود ) عمل نمی کنید ؟ » .
 سواد آموختن برای افراد بشر از آن جهت ارزش فوق العاده دارد كه وسيله‏ استفاده كردن افراد بشر از گنجینه های عقول و معلومات يكديگر است . سواد کلید علم آموزی است و علم آموزی کلید شناخت خداوند و رشد و تعالی بشر است . علم اين است كه انسان به يك حقيقت و يك‏ قانون كه در متن هستی واقعيت دارد آگاه گردد . علوم طبيعی ، علوم پزشکی ، حسابان ( رياضيات ) علم است ، زيرا بشر در اين علوم يك رابطه واقعی و تكوينی و علت و معلولی ميان اشياء خارجی يا ذهنی كشف می‏كند .


 قرآن كريم درباره پيغمبر می‏فرمايد :  « و ما ينطق عن الهوی ، ان هو الا وحی يوحی علمه شديد القوی » ( نجم / 5 ) : «  او از هوا ( چیزهای پوچ و بیهوده و بی ارزش ، هوای نفس ) سخن نمی‏گويد ، آنچه می‏گويد جز وحی كه به او می ‏رسد نيست . آن كه دارای نيروهای زيادی است او را تعليم داده است  » .
 امام علی ( عليه السلام ) درباره رسول نبی امی می‏فرمايد :  « و لقد قرن الله به منذ كان فطيما اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق‏ المكارم و محاسن أخلاق العالم » ( نهج البلاغه / خطبه 190 )  : « از آن زمان كه كودك بود و تازه از شير گرفته شده بود ، خداوند بزرگترين فرشته خويش را مأمور و مراقب او قرار داده ، آن فرشته او را در راه ‏های كرامت اخلاق می ‏برد و به نيكوترين اخلاق جهان سوق می ‏داد » .


 عرفا خیلی تلاش کرده اند بفهمند پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) چگونه به علم و دانش عالی دست یافته است .

عارف  از پرتو می  ‏راز معانی  دانست        گوهر هر كس از اين لعل توانی‏ دانست

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس        كه نه هر كو ورقی خواند معانی‏ دانست

ای  كه از دفتر عقل  آيت عشق  آموزی        ترسم  اين نكته به تحقيق  نتانی‏  دانست

اشتباه بزرگ عرفا این بوده است که کشف وجود خداوند یعنی عشق مطلق را از طریق عقل و تحقیق و تفقه غیرممکن می دانسته اند در حالی که قرآن دانا و حکیم راهکار شناخت را در تحقیق و تفقه علمی – کاربردی ، معروف شناسی ، معرفت شناسی ، تشکیل گروه های دانایی و معرفت ، تفکر گروهی ، ایمان گروهی و عمل صالح گروهی و در نهایت تفکر امی دانسته است .


 ابن خلدون موضوع امی بودن رسول خدا را این گونه مطرح می‏كند : "  پيغمبر امی بود . امی بودن برای او كمال بود ، زيرا او علم خويش را از بالا فرا گرفته بود . اما امی بودن برای ما نقص است ، زيرا مساوی‏ است با جاهل بودن ما " ( مقدمه ابن خلدون / چاپ ابراهیم حلمی ، صفحه 494 ) .
 وی همچنین می‏گويد : " بسيار شگفت انگيز است كه مترجمان و مفسران قرآن به اين آيه كه‏ توصيف حضرت محمد ( ص ) می‏باشد توجه نكرده‏اند كه در آن گفته شده : " « رسول من الله يتلوا صحفا مطهره » " ( بینه / 2 ) يعنی محمد پيغمبر خدا كه صحيفه‏های مقدس و مطهر را قرائت می‏كند . بايد توجه‏ كرد كه در اين آيات گفته نشده است كه پيغمبر صحيفه‏های مقدس را از خاطر خود نقل می‏كند ، بلكه تصريح شده است كه اين صحيفه‏ها را قرائت می‏كند و از رو می‏خواند " .
 صحيفه " به معنی ورق ( برگ ) است و " صحف " جمع صحيفه است . صحیفه به معنای کتاب نیز می باشد . معنی آيه با جمله بعد كه می‏فرمايد : « فيها كتب قيمة » ( بینه / 3 ) : « در آن نوشته های صحیح و پر ارزش باشد » تکمیل می گردد : « پيغمبر برگ های پاك و منزهی را كه در آنها نوشته‏هايی راست و پايدار هست برای مردم می‏خواند  » . مقصود از اين برگ ها همان کتابی است كه آيات قرآن مجيد را بر روی برگ های آن ‏نوشته‏اند . پس مقصود اين است كه پيغمبر قرآن را بر مردم می‏خواند .
 كلمه " « يتلوا » " از ماده تلاوت است . قرائت و تلاوت در موردی به کار می رود كه سخنی كه خوانده می‏شود مربوط به يك متن باشد . کلمات اقراء و یتلوا هر دو در مورد پیامبر به کار رفته است . البته برخی از آیه « سنقرئك فلا تنسی » برداشت کرده اند که خداوند حفظ کردن پیامبر را خصوصاً تضمين‏ كرده است . اما این امر در اصل موضوع ، تبلیغ خواندن و نوشتن و سواد آموختن به مسلمانان و بشریت و کسب علم و دانش به همگان هیچ فرقی ایجاد نمی کند .


 همه پیامبران آمده اند تا به بشریت علم و دانش بیاموزند و برترین علم ، هدایت و راهنمایی و مدیریت و حکومتداری الاهی است . حکمت برترین علم است . زیرا این علم است که بشریت را از پیروی از استبداد ارباب ها و از شرک ورزیدن و شریک قائل شدن برای خداوند مهربان ، نجات می دهد و به امامت مستضعفان و خلافت همگانی مردم می رساند .


 نتيجه نهایی تحقیقات  :

از مجموع آنچه گذشت معلوم  می شود كه رسول نبی اُمّیّ  به‏ شهادت قرآن دانا و حکیم و به حكم تاريخ قطعی و قرائن فراوانی كه از تاريخ اسلام استنباط می‏شود ، لوح ضميرش با آموزش الاهی رب ( پرورش دهنده ) تربیت گردیده و تماماً با تفکر ، تدبر ، تحقیق و تفقه و شناخت معروف ها ( تبلور معرفت الاهی و شناخت طبیعت و پدیده های آفرینش ) رشد یافته و از اکتساب و تعلم  کتاب های تحریف شده ادیان گوناگون پاك و منزه بوده است .
 پیامبر اسلام انسانی است « امی » كه جز مكتب‏ تعليم الاهی مكتب دیگری نديده و جز از حق تعالا دانشی نياموخته است . او در كتاب مقدس خويش به قلم و آثار قلم به عنوان يك امر مقدس سوگند ياد كرده و در اولين پيام آسمانی خود مردم را به « خواندن » فراخواند . خواندن با اسم ها ، نشانه ها و علائم الاهی ، خلقت ، آفرینش خداوند ، آفرینش انسان و نحوه آفرینش او ، خواندن علوم و دانش های طبیعت ، خواندن علمی – کاربردی . 


 رسول نبی اُمّیّ  بنا بر آیه صریح قرآن کریم اسوه و الگو و مقتدای همه مسلمانان واقعی ( و نه اسمی ! ) جهان است ( لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه » ( احزاب / 21 ) : « برای شما در رسول خدا ( زندگی و رفتار پیامبر ) بهترین سرمشق می باشد » . اگر می خواهید پیرو دین اسلام واقعی باشید باید امت های دعوت کننده به خیر در جامعه ( گروه های دانایی و معرفت ، گروه های ده نفره تفکر ، تدبر ، تحقیق و تفقه ) را تشکیل داده و به کشف معروف ها ( تبلور شناخت و معرفت و شعور ) در همه زمینه ها ، اقدام نمایید . این معروف ها هستند که جامعه امی و مردمی مهربان تر از مادر را می سازند . مردمی که خیر یکدیگر را می خواهند و به یکدیگر یاری می رسانند . جامعه ای که در آن حرص پول درآوردن و سرمایه پرستی و سرمایه داری وجود ندارد و قسط : مساوات و اخوت به عنوان عالی ترین فرهنگ بشری هدایت گر مردم و رهبران آن می باشد .  


 امیدواریم قرن پانزدهم هجری شمسی را با پیروی از « رسول نبی اُمّیّ » ، پیامبر هزار بار مهربان تر از مادر ، آغاز و همه ملت های مسلمان « اتحاد » و همبستگی و تحقق « اسلام واقعی » : یعنی « اسلام رحمانی » ، اسلام نجات بخش محرومان عالم و خلافت و امامت مستضعفان ، اسلام بدون خرافات و اهوا ، اسلام مبتنی بر علم و دانش و حکمت ، اسلام مبتنی بر « قسط : مساوات و اخوت » و اجرای قوانین اساسی نجات بخش قرآن دانا و حکیم را اساس کار و زندگی قرار دهند و مردم شریف ایران و همه مسلمانان جهان و بشریت به ساختن جهانی عاری از شرک ( منیت ، خودپرستی ، پول پرستی ، منفعت پرستی انسان ها ) موفق گردند .و من الله التوفیق .