سر آغاز گفتار نام خداست
که رحمتگر مهربان خلق راست
خدایا گواهی دهم کاین کتاب
بر احمد فرستاده ای بر صواب
سلام به برادران عزیز و دوستان گرامی ، سلام به ملت شریف ایران و همه حق طلبان خیراندیش و اندیشمندان حق شناس ، بسیار خوشحال و سرفراز بودم که سال نو را به شما تبریک عرض نموده و بهترین ها را برای شما از خداوند یگانه آرزو نمایم . آرزوی حکمت ، حکومتی الاهی و مدیریتی نمونه و خدمتگزار برای مردم .
اما شروع سال 1398 با بارندگی شدید و سیل در استان های متعدد مرا بر آن می دارد که تسلیت خود را برای قربانیان بسیار در این حوادث ابراز داشته و کمک رسانی به مردم سیل زده را از دولت و همه نهادها و ارگان های کشور ، بدون درگیری های جناحی و سیاسی با یکدیگر ، طلب نمایم . امروز همه نهادهای دولتی و حکومتی ، کشوری و لشگری ، مکلف اند بر طبق قانون کشور و اسلام رحمانی و انسانی ، بدون تضعیف یکدیگر به داد مردم بی پناه و سیلزده بشتابند و صادقانه و بدون منت خدمتگزار مردم داغدیده و زیاندیده باشند . انشاء الله
به پیوست مقاله « پیامبر اُمّیّ : پیامبر مهربان تر از مادر » را که ثمره 33 سال تحقیق و تفقه قرآنی می باشد ، تقدیم حضور می نماید . امیدوار است این مقاله تاثیر خود را در سرنوشت ملت شریف ایران ، تشکیل امت بزرگ اسلام و گسترش سلامتی و صلح و دوستی در جامعه بشری بگذارد .
فریور باتمانقلیچ
محقق و نویسنده کتاب های مدیریت و اقتصاد الاهی ( اسلام واقعی )
و مدیریت نوین و پیشرفته جهانی
فروردین ماه 1398
به نام حق تعالاکه اسم و علامتش بخشندگی است و مهربانی
« پیامبر اُمّیّ : پیامبر مهربان تر از مادر »
یک تفسیر غلط از آیات قرآن علیم آنقدر تاثیر گذار است که ممکن است سرنوشت مسلمانان و حتا بشریت در طول تاریخ را تغییر دهد . متاسفانه 1400 سال است که بسیاری از فقها و مفسران ( چه شیعه و چه اهل سنت ! ) به صورت فردی و به تنهایی ، اقدام به تفسیرهای ناروا از آیات قرآن کریم کرده و مردم را به گمراهی و ضلالت کشانیده و با این تفاسیر باطل ، از اتحاد مسلمانان جلوگیری نموده و زمینه جنگ و ستیز در بین مردم عامی و مقلدان کور خود را فراهم نموده اند . در حالی که قرآن دانا و حکیم صریح و روشن همه مسلمانان را دعوت به « اتحاد » نموده ( آل عمران / آيه 103 ) و راهکار آن را « امر به معروف و نهی از منکر » بر اساس « گروهی فکر کردن » ، گروهی کار کردن و « عمل صالح گروهی » ، تشکیل « امت های دعوت کننده به خیر » ( آل عمران / آیه 104 ) ( چه در حوزه های علمیه ، چه دانشگاه ها ، چه مدارس ، چه در جامعه ، چه در کشاورزی ، چه در صنعت و چه در بخش خدمات ) معرفی نموده است . و محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت بر این اساس گروه های داوطلب ( ده نفره ) از مردم تشکیل داده و آنها را گروه های دانایی و معرفت ( عرافه ) نامیده و رهبر این گروه ها را دانا راهبر ( عریف ) نامگذاری فرموده است .
رسول گرامی اسلام ( ص ) در این باره می فرماید : « امت من تا وقتی امر به معروف و نهی از منکر کند ، همواره در وضع خوبی قرار خواهد داشت ، اما همین که از این دو دست کشد ، همه برکات از او گرفته می شود ، گروهی به استثمار گروه دیگر خواهند پرداخت ، نه در زمین کسی به دادشان خواهد رسید و نه در آسمان » . کدام یک از مفسران و فقها و علمای اسلام تا کنون گروه ده نفره تشکیل داده و مسلمانان را به تشکیل گروه های دانایی و معرفت دعوت کرده اند ؟ ! آیا حوزه های علمیه تا کنون به راه انحراف نرفته و همچنین سد رشد و پیشرفت مسلمانان نبوده اند ؟
قرآن علیم و دانا و دانش بنیان ( سوره آل عمران / آیه 110 ) می فرماید : « شما بهترین امت ( بهترین گروه ، بهترین جامعه ) هستید که برای مردم ( جهان ) قیام کرده اند زیرا ( با شناخت و معرفت کامل و ایمان قلبی راسخ عمل می کنید ) ، امورتان را با شناخت و معرفت ( معروف ها ) اصلاح می نمایید (( امر به معروف می کنید ، کارهای شایسته و پسندیده ، راه ها و روش های عقلانی و منطبق بر شناخت و معرفت را ترویج می کنید ) و جامعه تان را از منکرها ( کارهای ناشایست ، ناپسند ، انکار شده ، غیرعقلانی ، غیرعلمی ، غیرواقعی ، اهوا ، افکار پوچ و بیهوده ، خرافات ) پاک سازی می نمایید و به خداوند ( راه و روشی که عقل مطلق و خیر مطلق ارائه می دهد ) ، ایمان دارید » .
این آیه کریمه می فرماید که امروز مسلمانان باید به برترین امت ( ملت های متحد ) تبدیل شده باشند . با برترین مدیریت ، برترین حکومتداری ، برترین صنعت ، برترین کشاورزی ، برترین پزشکی و درمان ، برترین خدمات . نه تنها امروز ، بلکه از 1400 سال پیش ، آن زمان که توسط راهنمایی ها و راهبری پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) به برترین امت تبدیل شدند . بر این اساس انحراف بزرگ از اسلام واقعی از زمان خلفای بعد از پیامبر آغاز گردیده است .
برگردیم به اصل موضوع :
ظلم و ستمی که برخی از مفسران و فقهای ناآگاه بر پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) و اسلام رحمانی نموده اند هیچ کس بر مسلمانان جهان و بشریت روا نداشته است . این مفسران ناآگاه پیامبر رحمت و مهربانی ، مهربان تر از مادر ، رسول نبی اُمّیّ ( منسوب به مادر ) را با تفسیر غلط خود پیامبر بی سواد و نانویسا و ناخوانا معرفی کرده و این بی سوادی را افتخاری برای پیامبر و اسلام معرفی کرده اند ! این تفسیر غلط مسیر اسلام در طول تاریخ را عوض کرده و اسلام رحمانی و خیررسان به همه مسلمانان و دلسوز تمامی انسان ها و بشریت را به ضد اسلام ، یعنی اسلام جنگ طلب و خونریز تبدیل نموده است .
قرآن دانا و حکیم می فرماید : « پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند : این از طرف خداست . تا آن را به بهای کمی بفروشند . پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند ، و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آوردند » ( بقره / آیه 79 ) .
برای جلوگیری از هر گونه انحراف و کج روی فقها و مفسران و اندیشمندان و فلاسفه یک راه وجود دارد و آن « گروهی فکر کردن » ، گروهی کار کردن و « عمل صالح گروهی » ، تشکیل « امت های دعوت کننده به خیر » از طلاب و مجتهدان و مفسران و اندیشمندان و فلاسفه می باشد ( نور / 31 ) .
قرآن علیم در سوره آل عمران آیه 163 می فرماید : « لقد من الله علی المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبين » : « خداوند بر مؤمنان منت نهاد آنگاه كه پيامبری در ميان ایشان برانگيخت كه آيات خدا را بر آنها تلاوت میكند و ایشان را تزکیه نموده ( پاكيزه میگرداند ، رشد می دهد ) و به آنها كتاب و حكمت میآموزد ، و همانا ایشان پيش از آن در گمراهی آشكار ( ضلال مبین ) بودند » .
آیا شما از این آیه نمی فهمید که پیامبر هم خواندن و هم نوشتن می دانسته است ؟ اگر نمی دانسته است پس چگونه تعلیم می داده است ؟ اگر نمی دانسته است پس چگونه هم کتاب با عظمت الاهی ( قرآن حکیم ) و هم حکمت ( عالی ترین شکل مدیریت و حکومتداری مبتنی بر خرد جمعی ، شورا ، معروف و معرفت ، روشی که هنوز مسلمانان جهان آن را کشف نکرده اند ! ) را به مردم ، خصوصاً اعراب جاهلی تازه مسلمان شده ، آموزش داده است ؟ ! مردمی که در پست ترین درجات ضلالت و گمراهی قرار داشته اند .
قرآن كريم در كمال صراحت میفرمايد : « يا ايها الذين آمنوا اذا تداينتم بدين الی أجل مسمی فاكتبوه و ليكتب بينكم كاتب بالعدل » ( بقره / 282 ) : « ای اهل ايمان !هنگامی كه نسبت به يكديگر تعهداتی برای مدت معينی پيدا میكنيد آن را بنويسيد . بايد نويسنده ای به درستی و انصاف و عدالت آن را بنويسد » .
قانون اساسی بخشندگی و مهربانی ( رحمانیت و رحیمیت ) در قرآن دانا و حکیم :
شرح مهربانی : خیررسانی به همه مردم
محمد ( ص ) پیامبر رحمت و حکمت در حج وداع خویش فرمود : « مردم در اسلام در مساوات و برابری هستند و هیچ برتری عرب بر عجم ( غیر عرب ) ندارد و هیچ برتری عجم بر عرب ندارد مگر به تقوا ( خودنگهداری ) الاهی . همچنین فرمود : « اصیکم بالنساء خیراً ... » « به شما وصیت و سفارش می کنم که با زنان به خیر و نیکی ( بهترین روش ) رفتار کنید و حقوق زنان را رعایت کرده و زحمات ایشان را با خدمات متقابل جبران کنید . همچنین حقوق کارگران و خدمتگزاران و زیردستان را محترم شمارید و از همان چیزی که خود می خورید به ایشان بخورانید و از همان چیز که خود می پوشید به ایشان بپوشانید » .
شناخت پیامبر اُمّیّ :
خداوند در قرآن مجید حضرت محمد ( ص ) را « رسول نبی امی » معرفی کرده است : « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنجِیلِ » ( اعراف / 157) (( همان کسانی که تبعیت و پیروی می کنند از این رسول و پیامبر امی « منسوب به مادر » که او را نزد خود ( با همه نشانه ها و اوصافش ) در تورات و انجیل نگاشته می یابند )) . قرآن می فرماید از چنین کسی باید پیروی کرد . دنباله رو چنین کسی باید بود .
همان گونه که ملاحظه می شود قرآن کریم از سه کلمه و توصیف با ارزش و همتراز قرآنی در سوره اعراف ( دو آیه 157 و 158 ) نام برده است تا پیام رسان و فرستاده با کرامت خود را به صورت کامل معرفی نماید : رسول ( فرستاده خدا برای هدایت و راهنمایی مردم جهان ) ، نبی ( پیامبر ، پیام رسان خدا به مردم جهان ) و اُمّیّ ( منسوب به مادر ، پیامبر مادرگونه ، پیامبری که همچون مادر و حتا هزاران بار مهربان تر از مادر ، دلسوز مردم است ، رحمه للعالمین است ) .
در حالی که کلمه « ام » به معنای « مادر » مکرراً در قرآن مجید به کار رفته است لیکن بسیاری از مفسران کلمه « اُمّیّ » را به معنای درس ناخوانده و ناآشنا به خط و نوشته تفسیر کرده اند ! ! که این اشتباهی بسیار بزرگ و فاحش است . چرا مفسران چنین اشتباه فاحشی کرده اند ؟ ! جای تاسف آن است که برخی از مستشرقان غربی نیز که خود را پیرو علم و دانش و روش تحقیق علمی می دانند و باید تحقیق ریشه ای در این مورد می کردند ، همین اشتباه را تکرار کرده اند .
کلمات « ام موسی » به معنای « مادر موسی » دو بار در سوره قصص ( آیات 7 و 10 ) و کلمه « امه » در مورد « مادر حضرت عیسی » ، مریم صدیقه در سوره مائده ( آیات 17 و 75 و 50 ) و سوره قصص ( آیه 13 ) و سوره لقمان ( آیه 14 ) و سوره أحقاق ( آیه 15 ) و سوره عبس ( آیه 35 ) و ... در ده ها آیه « ام » و به معنای « مادر » و « امهات » جمع آن ( مادرها ) به کار رفته است . کلمات امت و امام نیز از این کلمه ریشه گرفته اند .
« امت » در فرهنگ لغات عرب به معنای « جماعت ، گروهی از مردم ، راه و روش » معرفی شده است . اما با توجه به ریشه لغت و توضیحات فوق در مورد « ام » ، « امت » در کلام قرآن کریم « جمعی را می گویند که روابط مادروار و مادرگونه و پر از مهر و محبت » در بین ایشان برقرار است . همان گونه که « امام » در کلام قرآن دانا و حکیم به رهبر و پیشوا و مدیری می گویند هدایت « امت » را بر عهده داشته و رهبری اش بر اساس مهر و محبت فراگیر و بخشندگی و مهربانی استوار است و کوچک ترین ظلمی بر مردم روا نمی دارد . بر این اساس امام نظام مدیریت الاهی بر اساس تشکیل گروه های دانایی و معرفت از عموم مردم را به خوبی می شناسد و به اقامه و اجرای قسط : مساوات و اخوت اقدام می نماید .
این تعاریف « امت » و « امام » کشف این محقق حقیر بوده و ثمره 33 سال تحقیق و تفقه علمی – کاربردی در قرآن مجید و مجدآفرین و شناخت رسول نبی اُمّیّ می باشد . البته باید ذکر نمود که امت به معنای کلی ملت نیز در قرآن به کار رفته است .
اصل هدف بعثت ( برانگیخته شدن ) همه انبیاء و پیامبران الاهی اقامه قسط ( مساوات و اخوت ، برابری و برادری همگانی و عدالت اجتماعی الاهی ) بوده است . دین اسلام در اصل به دنبال برابری و برادری همگانی و قسط است . یعنی روابط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و مدیریتی مبتنی بر مساوات و به دور از هر گونه برتری طلبی ، تکبر ، خودخواهی و خودپرستی ( فردی ، گروهی ، جناحی ، حزبی و ملی ) .
پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) در اولین اقدام پس از مهاجرت به مدینه پیمان برادری « اخوت » را در بین مسلمانان ( مهاجران و انصار ) برقرار نمود و خود ، علی ( ع ) را به عنوان برادر خویش برگزید . این اقدام به معنی آن است که اسلام در همیشه تاریخ به دنبال ایجاد روابط اجتماعی بر اساس برادری ، مهر و محبت و دوستی بسیار نزدیک بین مردم است و نه بر اساس گسترش کینه و دشمنی و جنگ و ستیز بین فرقه ها و مذاهب اسلامی .
به طور کلی مفسران در طول تاریخ کلمه « اُمّیّ » را به معانی گوناگون تفسیر نموده اند . که در اینجا به مختصری از آنها اشاره می شود :
برخی از مفسران اسلامی کلمه امی را درس ناخوانده و ناآشنا به خط و نوشته تفسیر کرده اند که اكثريت طرفدار اين نظرند و يا لااقل اين نظر را ترجيح داده اند . گویا روش تقلیدی در تفاسیر آنقدر تاثیرگذار بوده است که غالب مفسران را از تفکر و تدبر در سایر آیات قرآن باز داشته است .
طرفداران اين نظر گفته اند اين كلمه منسوب به " ام " است كه به معنی « مادر » است . اُمّی يعنی كسی كه به حالت مادرزادی از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته ها و معلومات بشری باقی مانده است ، و يا منسوب به « امت » است ، يعنی كسی كه به عادت اكثريت مردم است ، زيرا اكثريت توده ، خط و نوشتن نمیدانستند و عده كمی میدانستند ، همچنان كه " عامی " نيز يعنی كسی كه مانند عامه مردم است و جاهل است ( مفردات راغب ، ذيل كلمه " ام " و مجمع البيان ، ذيل آيه 78 بقره ) .
بعضی گفته اند يكی از معانی كلمه " امت " خلقت است و " امی " يعنی كسی كه بر خلقت و حالت اوليه كه بیسوادی است باقی است و به شعری از " اعشی " استناد شده است . و به هر حال ، چه مشتق از " ام " باشد و چه از ( امت " ، و " امت " به هر معنی باشد ) ، معنی اين كلمه درس ناخوانده است .
برخی اين كلمه را منسوب به " ام القری " يعنی مكه دانستهاند یعنی اهل ام القری. طرفداران اين نظر به سوره انعام آيه 93 که در آن از مكه به» ام القری « تعبير شده است » : و لتنذر ام القری و من حولها « استناد کرده اند .
در اینجا لازم است ایرادهای هر سه نظریه را مطرح نمائیم : کلمه « اُمّیّ » به معنای منسوب به « اُمّ » به معنای « مادر » می باشد . ارتباط دادن این کلمه به بیسوادی و ناخوانا و نانویسا بودن پیامبر یک برداشت انحرافی و خطایی بسیار بزرگ و فاحش است . « اُمّیّ » يعنی كسی كه به حالت مادرزادی بر فطرت و طبیعت انسانی خویش قرار دارد لذا آمادگی آن را دارد که تحت تعلیمات حنیف و پاک الاهی قرار گرفته و رشد کند .
کسانی که تحت تاثیر شدید ادیان و مکاتب انحرافی قرار گرفته اند لوح وجودشان آغشته به سیاهی ها و کدری مطالب انحرافی و افکار و عقاید پوچ و بی ارزش ( اهوا ، هوای نفس ، خرافات ، مطالب و ذهنیات پوچ ) (قرآن مجید سوره بقره آیه 145 ، آیه 17 در مورد اهوا ) قرار گرفته و لذا پذیرش مطالب ناب و آیات الاهی برای شان مشکل می باشد مگر این که خود اقدام به پاک کردن آن افکار و عقاید پوچ نمایند ، که این امر نیز بسیار مشکل است زیرا فرد باید اول ملاک و میزان حق را شناخته و خود را با آن بسنجد . دوم به آن ایمان قلبی آورده باشد تا بتواند خود را اصلاح کند و ایمان در وجود وی به اعتقادی راسخ تبدیل گردد .
همان گونه که در صدر اسلام بسیاری از کافران ( حق پوشان ، حق ستیزان ، منحرفان از حق و حقیقت ) و مشرکان ( بت پرستان ، کسانی که برای خداوند یگانه شریک قرار می دادند و از بت ها کمک می خواسته و یا از ارباب ها پیروی می کردند ) و یهودیان و نصرانیان ( پیروان یهودیت انحرافی و مسحیت انحرافی ) و غیره از پذیرش سخن حق امتناع می ورزیدند و امروز نیز در جهان پیروان همین گروه ها و ادیان و مکاتب انحرافی از پذیرش سخن حق خودداری می کنند . البته به ایشان باید بسیاری از مسلمانان به ظاهر مومن ( چه شیعه و چه سنی ! ) را نیز اضافه کرد زیرا تحقیق و تفقه قرآنی - علمی - کاربردی را رها ساخته و تحت تاثیر ایمان زبانی ( لسانی ) به دنبال احادیث و روایات پوچ و غیرعلمی و تفسیرهای باطل از آیات می روند .
همچنین در قرن معاصر نیز بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران که با تربیت قرآنی و شناخت قوانین اساسی قرآنی رشد نکرده اند و تحت تاثیر فرهنگ غربی یا شرقی آموزش دیده و پرورش یافته اند ، به طرح نظریات و مطالب انحرافی و افکار و عقاید پوچ و بی ارزش ( اهوا ) ، التقاطی و ضد قرآنی پرداخته اند . در حالی که این روشنفکران و اندیشمندان باید بدانند که طرح این نظریات نه تنها مشکلی از مسلمانان و بشریت را حل نمی کند ، بلکه سد راه شناخت قرآنی – علمی – کاربردی می باشد .
قرآن دانا و حکیم می فرماید مردم تحت تاثیر آن چیزهایی که کسب کرده اند می باشند . اگر اکتسابات شما ناصحیح باشد افکار شما تحت تاثیر آنها قرار گرفته و پیوسته به انحراف کشیده خواهید شد ( سوره نساء / آیات 111 و 112 ) . بر این اساس همه روشنفکران و اندیشمندان و علما و فقها باید اول یک قانون اساسی قرآنی را کشف کنند و وقتی درباره آن تحقیق و تفقه کافی نموده و به یقین ، یعنی تبلور ایمان ، دست یافتند ، پس بر آن اساس به عمل صالح اقدام نمایند . به همین ترتیب باید به کشف قوانین اساسی قرآنی دوم و سوم و ... بپردازند . بدین ترتیب ستون های شناخت و معرفت قرآنی یعنی شناخت علمی – کاربردی را کسب کرده و در وجود خویش نهادینه می کنند .
خداوند در نماز اولین این قوانین اساسی را معرفی فرموده که آن « رحمانیت و رحیمیت خداوند » است . این قانون بینهایت مهم با « حمد : تشکر ، قدردانی ، سپاس ، ستایش از کار نیک مردم » و ایجاد « نظام حمد و تشکر فراگیر » در سازمان ها و جامعه و جهان تحقق عینی می یابد .
در قرآن مجید صراط مستقیم ، راه راست ، مخصوص کسانی است که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند . ایمان در اسلام زیربناست ، آن هم نه ایمان زبانی ( لسانی ) بلکه ایمان قلبی ( ایمانی که با به کارگیری مغز ، فکر ، اندیشه ، عقلانیت و خرد جمعی بدست آمده باشد ، ایمان مبتنی بر شناخت و معرفت و شعور و تحقیق و تفقه علمی - کاربردی ) .
در اینجا لازم و الزامی است فرمول ایمان قلبی ( عقلانی ) و عمل صالح ( شایسته ، درست ، بی عیب و نقص ) را به طور کامل تشریح نمائیم :
ایمان قلبی خود تبلور شناخت صحیح و معرفت علمی است . و یقین تبلور ایمان قلبی است . قرآن مجید پیوسته مردم را دعوت به شناخت علمی و ایمان قلبی ( ایمان عقلانی ) و دوری از ایمان لسانی ( زبانی ، ایمان کور و بدون شناخت و معرفت ) می نماید . تفکر و تدبر و تحقیق در مورد شتر ، گاو ، ... ، همه موجودات ، آسمان ها ، زمین و کوه ها ما را به علم و دانش و شناخت واقعیات و جهان آفرینش راهنمایی و هدایت می نماید ( مجادله / 22 ) .
ایمان زبانی ( لسانی ) تبلور اکتسابات افواهی و شناخت ناصحیح است ، شناختی که از گوش دادن به سخنان دیگران ، مردم ، ملایان بالای منبر ، علما ، فقها ، خاخام ها ، کشیشان ، پاپ ها و راهنمایان ادیان انحرافی و پذیرش آنها ، البته بدون تحقیق و تفقه علمی - کاربردی ، بدست می آید . این شناخت به کفر ( پوشاندن حق ، انحراف از حق و حقیقت ، حق گریزی ، حق ستیزی ، انحراف از واقعیات ) و افتادن در راه باطل و دور باطل منتهی می شود . این ایمان یعنی ایمان زبانی ، بر ضد ایمان قلبی و ایمان حق گرا است .
ایمان زبانی ( لسانی ، بدون ایمان قلبی ) =» یسارعون فی الکفر ( سرعت بخشیدن و افزایش کفر و حق پوشی و گمراهی ) ( سوره مائده / آیه 41 ) .
هر چه بشر در طول تاریخ کشیده و هم اکنون می کشد از ایمان زبانی ( لسانی ) است . جنگ و خونریزی های بین ادیان و مذاهب ، جنگ های فرعون ها و مستبدان تاریخ . سلطه سرمایه داری بر کشورها ، درگیری های خیابانی در کوچه و بازار و همه انحرافات جوامع .
فرمول قرآنی ایمان قلبی ( مختصر ) : شناخت =» ایمان =» عمل صالح
بسط علمی فرمول ایمان قلبی : تفکر مستمر و هدفمند در مورد یک موضوع =» تحقیق و تفقه علمی =» شناخت علمی =» ایمان قلبی ( عقلانی ) =» عمل صالح ( شایسته ، بی عیب و نقص )
بسط کامل و علمی فرمول ایمان قلبی : تفکر و تدبر =» تحقیق و تفقه علمی =» شناخت علمی =» ایمان قلبی ( عقلانی ، علمی ) =» گسترش شناخت علمی =» افزایش ایمان =» یقین =» عمل صالح =» اخلاص ( پاکسازی ذهن و قلب از هر گونه اهوا : افکار پوچ و بیهوده و باطل و غیرعلمی ، خرافات ) .
فرمول کامل قرآنی ایمان گروهی و عمل صالح گروهی : خداوند در قران کریم می فرماید : « و توبوا الی الله جمیعاً ایها المومنون لعلهم تفلحون » ( نور / 31 ) : ( ای مومنان به سوی خدا باز گردید به طور گروهی و جمعی ، تا آن که مفلح شوید ( موفق و پیروز شوید ، نجات یابید ، رستگار شوید ) :تفکر => تدبر = > تعقل = > خرد جمعی => شورا => تشکیل امت های دعوت کننده به خیر => امر به معروف ( شناخت کارهای خوب و خیر و مفید برای فرد و جامعه و جهان ) = > نهی از منکر ( شناخت کارهای بد ، ناشایست و بازدارنده و مضر برای فرد و جامعه و جهان ) => شناخت => معرفت متبلور و عالی = > عرفان => عرفان اجتماعی => عرفان جهانی => ایمان گروهی => یقین => ایمان اجتماعی => ایمان جهانی => عمل صالح گروهی( عمل شایسته و درست و بی عیب و نقص ) => عمل صالح اجتماعی => عمل صالح جهانی => اخلاص گروهی ( خالص شدن ، تطهیر و پاک شدن از فکرهای نادرست ، گفتار نادرست ، کردار نادرست ) => اخلاص اجتماعی => اخلاص جهانی => توحید گروهی => توحید اجتماعی ( دستیابی به جامعه توحیدی و حیات طیبه ، اقتصاد احد ، اجتماع احد ، فرهنگ احد ، سیاست و مدیریت احد ، اعتصام جمعی به ریسمان خداوند ، دعوت از همه مردم جهان به شناخت و علم و معرفت و ساختن امت واحده )=> توحید ناب جهانی .
گروهی فکر کردن = » گروهی ایمان آوردن = » گروهی عمل کردن ( عمل صالح ) = » موفقیت و پیروزی و فلاح و رستگاری گروهی .
فرمول قرآنی ایمان زبانی ( مختصر ) : شناخت بر اساس گوش دادن به سخنان مردم ، علما و فقهای و کشیشان و پاپ های ادیان و مذاهب انحرافی و پذیرش آنها ، بدون تحقیق و تفقه علمی = » شناخت ناصحیح و باطل ، غیر علمی =» ایمان زبانی ( ایمان کور و بدون علم و معرفت ) =» عمل ناصالح ( عملی که مبتنی بر علم و دانش و واقعیت نباشد ) .
متاسفانه شناخت و ایمان اکثریت مردم دنیا در طول تاریخ این گونه شکل گرفته و امروزه نیز به همین گونه شکل می گیرد و همین امر موجب شده است که بشریت به انحرافات بسیار دچار شود .
حکومت ها در طول تاریخ اکثراً از ایمان کور مردم سوء استفاده کرده و مردم را در تاریکی و بی خبری نگه داشته اند . تقوا و خودنگهداری اساسی آن است که مردم همیشه خود را آگاه ، هوشیار ، خبردار و بیدار نگهدارند . هیچ حکومتی از مردم آگاه ، زنده ، هوشیار و بینا به کارهای مدیران و سیاست مداران خوشش نمی آید . زیرا مردم مستمرا خطاهای ایشان را دیده و اعتراض خواهند کرد .
راه صحیح حکومتداری آن است که نظام مدیریت جامعه بر اساس خرد جمعی مردم و تشکیل گروه های دانایی و معرفت بنا شود و تصمیم گیری در جامعه بر اساس تفکر گروهی و پیشنهاددهی گروهی مردم ( نور / 31 ) و ارزیابی پیشنهادهای مفید ایشان استوار گردد . تا مردم همیشه آگاه و هوشیار باقی بمانند .
و البته راه اصولی تر آن است که بچه ها از کودکی با تفکر گروهی و آموزش گروهی بزرگ شوند و خود در ارائه پیشنهادهای مفید و سازنده گروهی برای جامعه مشارکت داشته باشند . همچنین راه صحیح آن است که پدران و مادران در پاسخگویی به پرسش های کودکان و نوجوانان خود تحقیق و تفقه کامل نموده و پاسخ صحیح و علمی به آنها بدهند . والدین نباید سوالات مکرر کودکان خود را سرسری و بی ارزش تلقی نموده و یا فضولی در کارها برشمرند .
از این مهم تر آموزش دادن روش تحقیق علمی گروهی به کودکان و نوجوانان است ، چه توسط پدر و مادر و چه توسط معلمان و اساتید . که متاسفانه امروز هیچ کدام بر این اساس عمل نمی کنند .
بزرگ ترین اشتباه مسلمانان در 1400 سال گذشته این بوده است که قرآن خود را به خوبی نشناخته و به آن عمل نکرده اند . خصوصاً ایمان خود را گروهی بدست نیاورده اند ، در حالی که قرآن مجید پیوسته مردم و مسلمانان را به گروهی فکر کردن و گروهی ایمان آوردن دعوت می کند . به همین دلیل است که می فرماید مسلمانان باید « امت ها ( گروه های ) دعوت کننده به خیر » را تشکیل دهند تا بهترین امت های جهان شوند . لذا باید در تمام دانشگاه ها ، حوزه ها ، مراکز آموزشی و پرورشی ، مدارس و حتا کودکستان ها و پیش دبستانی ها گروه های پنج تا ده نفره از دانشجویان و طلاب و دانش آموزان تشکیل و اساس علم آموزی بر تحقیق و تفقه گروهی در همه زمینه ها و رشته های تحصیلی قرار گیرد . برای جبران مافات صدور فتوای قرآنی زیر از سوی علمای اسلام واجب است :
فتوای قرآنی : « بر هر زن و مرد واجب است که به عضویت یک امت دعوت کننده به خیر ( گروه سه تا ده نفره دانایی و معرفت ) درآید و برای رشد و پیشرفت جامعه خود ، سالی یک پیشنهاد مفید ارائه دهد . در ضمن مستحب موکد است که سالی 49 پیشنهاد مفید نیز برای وحدت و همبستگی و خیررسانی به امت بزرگ اسلام و بشریت ارائه گرداند » .
بدین ترتیب معلوم می شود که خداوند با امی خواندن پیامبر خاتم خواسته است بشریت را با بهترین راه و روش هدایت آشنا سازد که آن « امی شدن و امی بودن » و « تفکر امی ( مادروار ) » ، تفکر خالص و آکنده از عشق و محبت به مردم و بشریت و پاک از هر گونه کینه ورزی ، ظلم و ستم است ، همچون مادری که به همه فرزندانش عشق می ورزد . اگر چه برخی از فرزندانش ممکن است به یک بیماری دچار گشته باشند و شاید چند بیماری ( جسمی ، روحی ، اجتماعی ، اقتصادی ، مدیریتی ، ... ) ، با این وجود مادر همه آنها را فرزند خود می داند و جهت نجات آنها با جان و دل تلاش می کند .
در مورد رسالت و نبوت امی ( مادر وار ، مادرگونه ، امامت الاهی ) باید تحقیقات بسیار به عمل آید . اگر همه دادگاه های عالم بکار گرفته شوند نمی توانند نبوت امی و امامت الاهی را در جهان مستقر سازند زیرا عدالت با قسط ( برابری و برادری همگانی ) تحقق می یابد و قسط با رسالت و نبوت امی و امامت الاهی و مادرگونه . این امامت الاهی و مادروار است که با رحمت بی کران ، و ایجاد نظام بخشندگی و مهربانی فراگیر ، همه ابناء بشر را به راه راست هدایت می نماید .
حدیث پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) ، مسجد و گنجشک :
روزی پیامبر گرامی اسلام و گروه زیادی از اصحاب در مسجد نشسته و شور و مشورت و شورا ( پیشنهاد گیری همگانی ) می نمودند . در این حال گنجشکی که در سقف مسجد لانه گذاشته بود چندین بار به بچه هایش سر زد ولی از انبوه جمعیت می ترسید و فرار می کرد . بچه هایش جیک جیک می کردند و غذا می خواستند . لذا گنجشک مجدداً برای آنها غذا می آورد تا در دهان آنها بگذارد . در اینجا بود که پیامبر عزیز ، رحمت وجود خود را به مردم یادآوری نمود و فرمود ای مردم می دانید عشق و محبت من نسبت به شما چقدر می باشد ؟ محبت من نسبت به شما مردم هزار برابر محبت این گنجشک به بچه هایش است . و محبت خداوند رحمان و رحیم نسبت به شما ، هزار برابر محبت من نسبت به شما می باشد .
بر این اساس نظام مدیریت استبدادی ، من سالاری ، فردسالاری ، دیکتاتوری ، فرعونیت منفورترین و دورترین روش از رسالت امی ، نبوت امی ، امامت و نظام مدیریت الاهی است و هیچ شباهتی و سنخیتی با آن ندارد . بر این اساس همه روحانیون و علما و فقها ( چه شیعه و چه اهل سنت ) و خاخام ها و کشیشان و پاپ ها که در طول تاریخ نظام های استبدادی را تایید کرده اند هم خود در انحراف بوده و هم مردم را به انحراف کشانیده و در پی فریب مردم بوده اند . چه خلفای عرب ، بنی امیه و بنی عباس و چه شاهان صفوی و قاجار و غیره و روحانیون درباری همه مذاهب و ادیان .
بنا به نص صریح قرآن رحیم پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) هیچ سلطه ای بر مردم نداشته است ( سوره غاشیه آیه های 21 و 22 ) . اصولاً هیچ پیامبری نمی تواند بر بندگان خدا سلطه داشته باشد . زیرا سلطان نامیدن بشر شرک است و پیروی از سلطان ، پادشاه ، امیر، ملک ، ارباب و یا فردی به نام خلیفه ( با همان اختیارات مستبدان و روش تصمیم گیری فردی ) شرک است . ارباب قرار دادن یک فرد عین شرک است . این امر ضد « تفکر امی » و « رسالت امی » و ساختن « جامعه طیبه » ، « جامعه امی و مادروار ، با روابط اجتماعی مادروار » است .
تفکر امی ، تحقیق و تفقه امی ، شناخت فلسفی امی راهکار دستیابی به حکمت الاهی و جامعه طیبه است . در حالی که خداوند رسول اکرم و نبی خاتم خودش را با افتخار کامل « اُمّیّ » نامیده است ، برخی از فقها و مفسران با طرح یک تفسیر غلط و موضوع انحرافی ، اصل بینهایت مهم و برترین قانون اساسی الاهی و عالی ترین قانون انسانیت یعنی « امی بودن » را ، « تحقیق و تفکر امی » را ، قربانی برداشت غلط خود نموده اند .
مگر شما نمی بینید که که « مادر » چه جایگاه عالی در همه ادیان ابراهیمی و اسلام عزیز دارد ؟
مگر شما نمی بینید که تمام مادرهای عالم به فرزندان خود عشق می ورزند و با جان و دل از ایشان نگهداری می کنند ؟
مگر شما نمی بینید که چگونه تمام حیوانات از بچه های خود محافظت نموده و آنها را بزرگ می کنند ؟ و این رمز بقای آنها می باشد ؟ این غریزه مادری یک پدیده الاهی است که در نهاد همه مادرهای جهان نهاده شده است . این عشق مادری است که جلوه خداوند در وجود انسان ها و طبیعت است . این عشق مادری است که جهان را اداره می کند . عشق مادر برترین پدیده جهان است که همه انسان ها را در بر گرفته و تداوم حیات بشر و همه حیوانات به این عشق بستگی دارد . خداوند از طریق عشق مادر است که عالی ترین شکل رحمانیت و رحیمیت خود را به بشر نشان می دهد . عشق مادر معنای زندگی است . عشق مادر همچون عشق خداوند به بندگانش در دسترس همه بندگان است . بدون عشق مادری ، « اُمّیّ » ، جهان به جهنم تبدیل می شود .
دومین اساس شناخت « رسول نبی امی » تحقیق و تفقه علمی و فطری است . هم تحقیق در مورد رسالت و جایگاه والای آن در نجات بشریت . هم تحقیق در مورد نبوت و جایگاه برتر پیام رسانی و پیامبری همه پیامبران الاهی در طول تاریخ . و هم تحقیقات جامع علمی و فطری در مورد ایجاد فرهنگ اُمّیّ در جوامع و جهان جهت دستیابی به زیست و محیط زیست برتر و انسانی .
مگر شما نمی بینید که تمام بچه های عالم ، به صورت فطری به تحقیق و تفقه پرداخته و با پرسش های مکرر خود مادر و پدر و همه اطرافیان را خسته و حتی دیوانه می کنند ؟
مگر شما قصه قرآن مجید در مورد پرسش های حضرت ابراهیم ( ع ) در دوران کودکی از خود ، و تصورات او در مورد خدا بودن ستاره درخشان ، ماه پر نور شب چهاردهم و خورشید تابنده و روشنی بخش و افول آنها در شب و یا صبح روز بعد را نخوانده اید ؟ ! ( انبیاء / 51 – 54 ، انعام / 76 –79 ) .
این قصه واقعی راهکار پیامبر شدن همه پیامبران را بیان داشته است . تفکر و تدبر و تعقل مستمر ، تحقیق و تفقه علمی – کاربردی ، « و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» . پیامبران هیچ اختلافی با هم ندارند . همه پیامبران با روش تفکر مستمر و تدبر پیوسته و مستقل ، تحقیق و تفقه فطری ، طبیعی و فراگیر رشد کرده و پرورش یافته اند . این رب و پروردگار عالمیان است که انسان های برتر را پروش می دهد . این روش آموزش و پرورش برتر است . این روش آموزش عالی است . این روش آموزش صحیح برای دانشگاه ها و حوزه های علمیه است . آموزش طبیعی و فطری که بر تحقیق و تفقه پیوسته علمی - کاربردی استوار است و با هیچ مکتب و مسلک و دین و باور انحرافی آلوده نشده است ، تفکر و تعقل مستقل ، تفکر امی ، تحقیق امی ، ایمان امی ، عمل صالح امی .
بسیاری از فلاسفه خود را پیرو تفکر مستقل می دانند و تحقیقات فلسفی خود را مستقل از ادیان و مذاهب و مکاتب سیاسی و مسلک های مختلف می شمارند . اما تا کنون هیچ یک به « تفکر امی » ، « تحقیق امی » ، « ایمان امی » ، « عمل صالح امی » و « اخلاص امی » دست نیافته اند .
کلمه ( اُمّیّ ) در قرآن دانا و حکیم :
کلمه ( اُمّیّ ) در قرآن کریم این گونه مطرح گردیده است . « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنجِیلِ یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم إصرهم و الأغلال التی کانت علیهم فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون » ( اعراف / 157) : « همان کسانی که تبعیت و پیروی می کنند از این رسول و پیامبر امی « مهربان همچون مادر » کسی که صفاتش ( نشانه ها و اوصافش ) را در تورات و انجیلی که نزدشان است می یابند ، امورشان را با معروف ( تبلور شناخت و معرفت ) می گذرانند و از منکر ( هر چیز انکار شده ، زشت ، ناپسند ، پلید ، نادرست ، ضد معروف ، ضد علم و دانش ) باز می دارند ، هر چیز پاکیزه ( طیبات ) را برای ایشان حلال ( روا ، جایز ، مباح ، موافق شرع ، موافق دین ) می شمرد و ناپاکی ها را تحریم می کند ، و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود ( از دوش و گردن شان برمی دارد ) ، آنها که به او ایمان آورند و حمایش کردند و یاریش نمودند و از نوری که با او نازل شده پیروی کردند آنان مفلح ( موفق ، پیروز ، رستگار ، به نتیجه دست یافته ) می باشند » .
« قل یا ایها الناس انی رسول الله إلیکم جمیعاً الذی له ملک السماوات و الارض لا اله إلا هو یحیی و یمیت فامنو بالله و رسوله النبی الامی الذی یومن بالله و کلماته و اتبعوه لعلکم تهتدون » ( اعراف / 158 ) : « بگو ای مردم من فرستاده خدا به سوی شما هستم ، همان خدایی که حکومت آسمان ها و زمین از آن اوست ، معبودی جز او نیست زنده می کند و می میراند ، پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده اش ، آن پیامبری که امی است ( مهربان تر از مادر است ) ، آن کسی که به خدا و کلماتش ایمان دارد و از او پیروی ( تبعیت ) کنید تا هدایت ( راهنمایی ) یابید » .
به همین دلیل است که قرآن کریم پیامبر( ص ) را به « خلق عظیم » میستاید :« وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ » ( سوره قلم / آیه 4 ) .
پیامبر گرامی اسلام ( ص ) از صمیم قلب و با روح و جان دلسوز مردم بود و تمام آرزویش هدایت مردم بود . « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ » ( سوره توبه / آیه 128 ) « تحقیقاً رسولی از خود شما به سوی تان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤف و مهربان است . در این آیه شریفه نهایت دلسوزی و عشق و محبت پیامبر( ص ) به مردم با واژههای ذیل بیان شده است :
1 - « من انفسکم » : پیامبری برخاسته از بین شما و دارای روح انسانی همانند شما .
2 - « عزیز علیه ما عنتم » : رنج و گرفتاری شما مایه رنج و تأثر شدید اوست او غمخوار شماست . یعنی او نه تنها از ناراحتی شما خشنود نمیشود ، بلکه به شدّت از رنج های شما رنج میبرد و اگر اصرار بر هدایت شما دارد به دلیل آن است که می خواهد برای نجات شما و رهائی تان از چنگال ظلم و ستم فرعون ها ، مستبدان ، ظالمان و ستمگران تاریخ اقدام کند . به همین دلیل کافران و مشرکان جنگ های طاقت فرسا و پرزحمت بر پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) و ایمان آورندگان تحمیل کردند و مسلمانان در مقابل ایشان ایستادگی و پایداری نمودند .
3 - « حریص علیکم » : او برای سعادت و سربلندی شما به شدت علاقه مند می باشد . " حرص " در لغت به معنای شدّت علاقه به چیزی است . حریص بر هدایت ، حریص بر ارائه آموزش و پرورش الاهی ، امی ، و تعلیم امامت و رهبری مادروار به مردم ، حریص بر خیررسانی به مردم و سعادت شما .
« بالمؤمنین رؤف رحیم » : او نسبت به مؤمنان رؤف و مهربان است . مهربانی و رحمتش شامل حال ایمان آورندگان می شود . کسانی که با علم و معرفت و شناخت ایمان بیاورند . ایمان بیاورید تا رحمت بی کران الاهی ، امامت و رهبری مادروار ، را با چشم خود ببینید .
و باز به همین دلیل است که قرآن دانا و حکیم در مورد وجود مبارک رسول نبی امی می فرماید : « و ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین » ( سوره انبیاء / آیه 107 ) « ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم » . بشریت و عموم مردم دنیا از مؤمن و کافر از وجود با برکت او بهره می برند . او رحمتی است برای تمام بشریت و نه فقط مسلمانان . آیین اسلام برای گسترش سلامتی و صلح و دوستی در بین همه مردم جهان است . او نشر آئینی را برعهده گرفته است که سبب نجات همگان می شود . آیین او قسط شناسی ، قسط گستری ، آموزش مساوات و اخوت همگانی ، برابری و برادری فراگیر به مردم است . حال اگر گروهی از آن استفاده بردند سودش را خودشان می برند و اگر گروهی استفاده نکردند زیانش را خودشان می بینند و این مربوط به خودشان است و تأثیری در عمومی بودن رحمت وجود پیامبر امی نمی کند .
تا امی بودن را نشناسید و ثمرات قسط گستری و تاثیر آن بر جوامع و جهان ، فرهنگ قسط بنیان ، اقتصاد قسط بنیان ، اجتماع قسط بنیان ، جهان قسط بنیان ، پس نمی توانید « رسول نبی امی » و رحمت بی کران وجود او را بشناسید .
اما آیات فوق بشریت را به این امر راهنمایی می کند که اگر می خواهید راه محمد ( ص ) رسول و پیامبر امی « مهربان همچون مادر » را بروید باید معروف ها و منکرها را بشناسید ، باید امور زندگی تان را بر معروف ها استوار سازید . معروف یعنی تبلور معرفت ( شناخت ، درک ، شعور ، علم ، دانش ، شناخت واقعیات ، حق و حقیقت ) ، و نه بر منکرها ( چیزهای انکار شده ، ناشایست ، نادرست ، ناپسند ، اهوا ، چیزهای پوچ و بی ارزش ، هر چیز ضد علم ، ضد دانش ، ضد معرفت ، ضد معروف ، ضد شعور ) . در این صورت کسانی که امورشان را با معروف ( تبلور شناخت و معرفت ) می گذرانند و از منکر ( هر چیز انکار شده ، زشت ، ناپسند ، پلید ، ضد معروف ، ضد علم و دانش ) باز می دارند ، یعنی عقل و معرفت را بر جامعه حاکم می کنند به چیزهای پاکیزه ( طیبات ) دست می یابند که برای ایشان حلال ( روا ، جایز ، مباح ، موافق شرع ) می باشد از ناپاکی ها دور می شوند ، و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که تا کنون بر دوش و گردن شان سنگینی می نموده است ، از آنها برداشته می شود . تمام کارهای شان ، چه فردی و چه اجتماعی و چه اقتصادی ، سهل و ساده می شود .
خداوند درباره رسول نبی امی و ثمره آموزش و پرورش خود این گونه میفرمايد: « الم يجدك يتيما فاوی و وجدك ضالا فهدی و وجدك عائلا فاغنی » ( ضحی / 6 ) « آيا تو يتيمی نبودی كه خدا به تو پناه داد ؟ گمراه و بی خبر نبودی كه خدا تو را هدایت و راهنمايی كرد و با خبرت ساخت ؟ تهيدست نبودی كه خداوند تو را غنی و بی نياز ساخت ؟ »
در تعجبم از این همه آیات رحمت و مهربانی و بخشندگی در قرآن کریم و مسلمانانی که همه آنها را رها ساخته 1400 سال به کشت و کشتار یکدیگر و مردم جهان پرداخته اند ! ! اگر اعراب متعصب تازه مسلمان شده جنگ ها به پا ساختند تا به اسم اسلام برتری خود را بر غیرعرب توجیه کنند ، چرا شیعیان که خود را طرفدار عقل و عقلانیت می دانند ، فریب آنها را خورده و از توسعه اسلام رحمانی ، اسلام منهای خشم و غضب و جهل و نادانی و ضلالت ، غفلت ورزیده اند ؟ !
کلمه ( اُمیُّون ) در قرآن دانا و حکیم :
کلمه ( اُمیُّون ) یک بار در سوره بقره ( آیه 78 ) آمده است . « وَ مِنهُم اُمِّیّونَ لَا یَعلَمُونَ الکِتَابَ إِلَّا أَمَانِیَّ وَ إِن هُم إِلَّا یَظُنُّونَ » : « و برخی از آنان اُمِّیّونَ هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی دانند و تنها به پندارهای شان دل بسته اند » . « پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند : این از طرف خداست . تا آن را به بهای کمی بفروشند . پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند ، و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آوردند » ( آیه 79 ) .
اُمِّیّونَ کسانی بودند که در کتاب الاهی قرآن دانا و حکیم تفکر و تدبر و تعقل نکرده و قوانین اساسی قرآنی را کشف نکرده بودند . امروز نیز برخی از روشنفکران و اندیشمندان غرب گرای جهان اسلام و همچنین برخی از مستشرقین همچون اُمِّیّونَ کتاب خدا را یک مشت خیالات و آرزوهای 1400 سال پیش می دانند ! در حالی خودشان تنها به پندارهای بی پایه و اساس سوسیالیسم خیالی یا نئولیبرالیسم فریبکار مردم دل بسته اند .
کلمه ( اُمِّیِّین ) در قرآن دانا و حکیم :
کلمه ( اُمِّیِّین ) سه بار در قرآن در سوره آل عمران ( آیات 20 و 75 ) و سوره جمعه ( آیه 2 ) مطرح گردیده است :
1 - « فان حاجوک فقل أسلمت وجهی لله و من اتّبعن و قل للّذین أوتو الکتاب و الامّیّین أأسلمتم فان أسلموا فقد اهتدوا و ان تولّوا فانّما علیک البلاغ و الله بصیر بالعباد » ( آل عمران / 20 ) : « اگر با تو ، به گفتگو و ستیز برخیزند ( با آنها مجادله نکن ! و ) بگو : من و پیروانم ، در برابر خداوند ( و هدایت او ) تسلیم شده ایم ( سلامتی خود را از توجه به الله بدست می آوریم ) ، و به آنها که اهل کتاب هستند { یهود و نصاری } و اُمِّیِّین { گروه بی سواد و مشرک در صدر اسلام } بگو : آیا شما هم تسلیم شده اید ؟ ( آیا شما هم سلامتی نفس و جامعه خود را می خواهید ؟ ) اگر ( در برابر راهنمایی و منطق حق ، تسلیم شوند ، هدایت می یابند ، و اگر سرپیچی کنند ، نگران مباش ! زیرا ) تو ، تنها مسئول ابلاغ ( رسالت ) هستی ، و خدا نسبت به ( اعمال و عقاید ) بندگان ، بیناست » .
در اینجا قرآن از دو گروه از مردم در دوره صدر اسلام نام می برد : یک گروه اهل کتاب هستند که شامل یهودیان و مسیحیان و غیره می شود . گروه دوم اُمِّیِّین هستند که به بحث و جدل با پیامبر اسلام ( دین سلامتی و صلح و دوستی با مردم جهان ) می پرداختند .
2 - « و من اهل الکتاب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک و منهم من ان تامنه بدینار لا یؤده الیک ال مادمت علیه قائما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون » ( آل عمران / 75 ) : « و در میان اهل کتاب ، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری ، به تو باز می گردانند ، و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری ، به تو باز نمی گردانند ، مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده ( و بر آنها مسلط ) باشی ! این به خاطر آن است که می گویند : ما در برابر امّیّین { غیریهود } ، مسئول نیستیم ، و برخدا دروغ می بندند ، در حالی که می دانند ( این سخن دروغ است ) » .
در اینجا اهل کتاب به دو دسته تقسیم شده اند : آنهایی که به شدت امانتدار هستند و خود را متعهد می دانند که ثروت شما هر چقدر هم زیاد باشد به شما باز گردانند . و دسته دوم کسانی هستند که خود را متعهد به بازگشت امانت شما نمی دانند و ثروت شما را بالا می کشند . البته این به اعتقاد باطل آن یهودیان بستگی دارد که امیین را از خود نمی دانند و خوردن مال و ثروت ایشان را جایز می دانند . در حالی که خداوند در هیچ دینی خیانت در امانت را جایز ندانسته است . امروز نیز بسیاری از ایرانیان که خود را شیعه امام علی ( ع ) می دانند معلوم نیست با چه رویی به ایشان خیانت کرده ، به اختلاس های کلان اموال مردم ( هزاران میلیارد تومانی ) می پردازند ! آیا اسم این خائنان به امام علی ( ع ) ، اسلام ، ملت و پست تر از برخی یهودیان مال مردم خور را می توان شیعه و مسلمان نامید ؟ !
3 – « هو الّذی بعث فی الامّیّین رسولاً منهم یتلو علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلالٍ مبینٍ » ( جمعه / 2 ) : « او کسی است که در میان جمعیت امیین ( گروه درس ناخوانده ! ، مشرک ! ، عامی و بدون علم و دانش ، ناآشنا با کتاب الاهی قرآن و حکمت ، در ضلالت و گمراهی آشکار ، تزکیه و پاک ناشده و رشدنایافته ، نا آشنا به آیات الاهی و آیات خلقت و آفرینش و طبیعت ) رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند ، و آنها را پاکیزه کند ، و کتاب و حکمت بیاموزد ، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند » .
آیات فوق نشان دهنده آن اند که در میان اعراب جاهلیت در صدر اسلام گروه هایی به نام « اُمیُّون » و « اُمّیّین » همچون اعراب یهودی و نصاری زندگی می کرده اند. همان گونه که قرآن دانا و علیم می فرماید این گروه ها افرادی بی سواد و درس ناخوانده بوده و همچون سایر اقوام و گروه ها به گفتگو و محاجه و بحث و جدل با پیامبر می پرداخته اند .
خداوند و پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) با ایشان بسیار آزاداندیشانه برخورد نموده و آنها را در انتخاب راه خود آزاد می گذاشته اند . هیچ زور و دستوری در کار نبوده است . هیچ اکراهی نیز در بین نبوده است . فقط باید « اُمیُّون » و « اُمّیّین » خود به تفکر و تدبر و تعقل پرداخته و راه سلامت و صلح و دوستی با همگان را کشف می کرده اند .
پیدایش گروه های اُمیُّون و اُمّیّین در میان اعراب قطعاً سابقه ای طولانی و دراز داشته است . اگر چه خداوند در قرآن کریم محمد پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) را رسول نبی اُمّیّ نامیده است که از میان امیین برانگیخته شده است ، اما وجود اُمیُّون و اُمّیّین در میان اعراب نشان دهنده آن است که این گروه ها سابقه دیرینه داشته اند .
قرآن دانا و حکیم می فرماید بین پیامبران هیچ فرقی نمی باشد . لذا تمام پیامبرانی که به درجه اعلای علم و حکمت رسیده اند به مقام اُمّیّ نیز دست یافته اند همانند حضرت ابراهیم ( ع ) که به درجه فوق العاده والای خلیل اللهی و امامت ( رهبری و پیشوایی مسلمانان که به درجه عالی مهر و محبت و عشق به خداوند و مردم نائل گردیده ) رسید . در میان پیروان ابراهیم ( ع ) گروهی وجود داشته که خود را اُمّیّ یعنی پیرو خالص ابراهیم ( ع ) نامیده اند . اما اُمّیّ بودن به حرف نیست بلکه به شناخت معروف ، معرفت ، عمل نیک ، عمل درست ، عمل شایسته و صالح و پر از مهر و محبت ( مادروار ) نسبت به مردم است . با جنگ و ستیز و حتا گفتگو و جدل ( با روش نادرست ) نمی توان به مقام عالی اُمّیّ ( پر از مهر و محبت و عشق ورزیدن به بشریت ) دست یافت .
قرآن دانا و حکیم با معرفی پیامبر گرامی اسلام ( ص ) به عنوان « اُمّیّ » عالی ترین درجه انسانیت را به بشریت معرفی فرموده است . در اینجا لازم است دلیل اشتباه بسیاری از فقها و مفسران را گوشزد کرد . آنها با توجه به آیات اُمیُّون و اُمّیّین تصور کرده اند که قرآن در این آیات صفات پیامبر اُمّیّ را بیان می نماید . در حالی که خداوند در این آیات شرح حال آن گروه ها یا اقوام را بیان داشته است . این مفسران با کمی تفکر و تحقیق دقیق تر و توجه به مفهوم بدیهی « مادر » ، ریشه لغت « امّ » در آیات متعدد قرآن حکیم ، به این نکته پی می برده اند که اُمیُّون و اُمّیّین گروه هایی از اعراب جاهلیت در صدر اسلام بوده اند . حتا در دین یهودیت و دین مسیحیت و پیروان سایر پیامبران بزرگ نیز کسانی بوده اند که در ابتدا خود را امی ، پیرو خالص پیامبر خویش دانسته و خود را از بسیاری از خاخام ها و کشیشان ، که دین را برای خود وسیله برتری طلبی و دکان کاسبی جهت خالی کردن جیب مردم قرار داده اند ، فاصله گرفته و جدا کرده اند .
این روحانیون ، خاخام ها و کشیشان همان کسانی بودند که قرآن دانا و حکیم در مورد آنها می فرماید : « پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند ، سپس می گویند : این از طرف خداست . تا آن را به بهای کمی بفروشند . پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند ، و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آوردند » ( بقره / آیه 79 ) .
البته این پیروان ، اگر چه در ابتدا خالص و مخلص بوده اند ، چون به دنبال شناخت گروهی معروف ( تبلورعلم و دانش و شناخت و معرفت ) نرفته و همچنین به شناخت گروهی منکرات نپرداخته اند پس به ضلالت و گمراهی آشکار و عقب ماندگی و رشد نایافتگی کشانیده شده اند . اما نام اُمیُّون و اُمّیّین بر این گروه ها باقی مانده و در زمان پیامبر گرامی اسلام ( ص ) و نزول قرآن ، همچنان با این نام ها شناخته می شده اند .
واژه نامه : فرهنگ معانی « ام » و « امت » و « امام » در قرآن علیم
( ام ، اُمُّهُ ) امه ت پنجاه و یک بار در سوره های بقره ( آیات 128 و 134 و 141 و 143 و 213 ) و آل عمران ( 104 و 110 و 113 ) و نساء ( آیه 41 ) و مائده ( 48 و 66 ) و انعام ( 108 ) و اعراف ( 34 و 38 و 159 و 164 و 181 ) و یونس ( 19 و 47 و 49 ) و و هود ( 8 و 118 ) و یوسف ( 45 ) و رعد ( 30 ) و حجر ( 5 ) و نحل ( 36 و 84 و 89 و 92 ( دو بار ) و 93 و120 ) و انبیاء 92 و حج 34 و 67 و مومنون 43 و 44 و 52 و نمل 83 و قصص 23 و 75 و فاطر 24 و غافر 5 و شورا 8 و زخرف 22 و 23 و 33 و جاثیه 28 ( دو بار ) ، امتکم انبیاء 92 و مومنون 52 .
( أُمَم ) یازده بار سوره های انعام آیات 38 و 42 و اعراف 38 و هود 48 ( دو بار ) و رعد 30 و نحل 63 و عنکبوت 18 و فاطر 42 و فصلت 25 و احقاف 18 ، ( أُمَما ) اعراف 160 و 168 ( أ َمَامَهُ ) قیامه ت 5 ( إ ِمَامٍ ) حجر 79 و یس 12 و ( أِمَاماً ) بقره 124 و هود 17 و فرقان 74 و احقاف 12 و ( إِمَامِهِم ) اسراء 71 و ( أَئِمَّه ت ) توبه 12 و انبیاء 73 و قصص 5 و 41 و سجده 24 .
دین اسلام را باید « نهضت قلم » یا « جنبش رهایی بخش علمی - کاربردی قلم » نامید . زیرا این دین با « اقراء » خواندن آغاز می شود و به قلم سوگند یاد می کند . « ن و القلم و ما يسطرون » ( قلم / 1 ) : « ن ، سوگند به قلم و آنچه را با قلم می نویسند » .
دین اسلام پیوسته تمام مردم جهان را به سوی علم و دانش و خداوند یگانه دعوت می کند زیرا خداوند عین علم است هر کس علم بیاموزد یک گام به خدای آفریننده جهان نزدیک تر می شود . تمام دانشمندان چه بخواهند و چه نخواهند به سوی شناخت وجود خداوند گام برداشته و نور و روشنایی و آگاهی و شناخت را در جهان گسترانیده اند . بر این اساس سواد آموختن مقدمه گام برداشتن به سوی شناخت علم و معرفت و معروف ها و درک وجود خداوند است . سواد آموختن اولین معروف است و جامعه و مردم را به تحقق قانون اساسی « امر به معروف و نهی از منکر » هدایت می نماید .
در صدر اسلام نهضت قلم ، آنچنان حرکتی در جامعه پدید آورد كه همان اعرابی كه افراد باسوادشان انگشت شمار بود ، آنچنان به علم و دانش و خواندن و نوشتن روی آوردند كه با سوادان شان به سرعت زیاد شد و گروهی از آنها در مدينه چند زبان را آموختند و توانستند پيام اسلام را با زبان های گوناگون به سراسر جهان ابلاغ نمايند و در زمانی نه چندان زیاد نهضت ترجمه پدید آمد .
ارزش سواد آموزی در اسلام آنقدر زیاد است که در تواريخ میخوانيم كه اسرای بدر را پيغمبر با گرفتن فديه آزاد كرد . برخی از آنها كه فقير بودند بدون فديه آزاد شدند و برخی كه تعليم خط میدانستند با آنها قرارداد كرد كه هر كدام شان ده نفر از كودكان مدينه را خط نوشتن آموزش دهند ، آنگاه آزاد شوند . همچنین در اسلام از حقوق فرزند بر پدر اين است كه نام نيك برايش انتخاب كند ، نوشتن به او بياموزد ، و وقتی كه بالغ شد برايش همسری مناسب انتخاب نماید .
حال با این اوصاف چگونه ممکن است پیامبری که با خواندن به پیامبری می رسد و همه مردم جهان را به خواندن و نوشتن و علم آموزی و فراگیری دانش دعوت می کند ، خود بی سواد و ناخوانا و نانویسا باشد ؟ !
« اقرأ باسم رَبِّک الّذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرأ و ربّک الاکرم ، الّذی علّم بالقلم ، علّم الانسان ما لم یعلم ، کلّا انّ الانسان لیطغی ان رآه استغنی انّ الی ربّک الرجعی » ( علق / 1 – 8 ) : « بخوان به نام رب ( پرورش دهنده ، پروردگار ) تو که جهان را آفرید . همان کسی که انسان را از علق ( خون بسته ) ای خلق کرد . بخوان که رب ( پرورش دهنده ) تو اکرم است ( از همه با کرامت تر است ، کرامتش بینهایت است ) ، همان کسی است که به وسیله قلم تعلیم نمود . و به انسان آن چه را که نمی دانست آموخت ( یاد داد ) . چنین نیست که انسان حق شناس باشد مسلماً طغیان می کند . به خاطر این که خود را بی نیاز می بیند . مسلماً بازگشت همه به سوی رب ( پرورش دهنده ) تو است » .
کرامت قلم بینهایت است . کرامت قلم توسعه علم و دانش است . کرامت قلم نجات انسان از طغیان و سرکشی است . این قلم است که همه علوم را به انسان می آموزد . این قلم است که درهای رحمت بی کران الاهی را به روی انسان می گشاید و او را از خودشیفتگی ، خودخواهی ، خودپرستی ، پول پرستی و منفعت پرستی ، سرمایه داری رهایی بخشیده و انسان را به سوی خداوند بخشنده و مهربان ، تنها موجودی که هزاران هزار بار مهربان تر از مادر است ، هدایت می کند و چهره زیبای اسلام رحمانی را به او نشان می دهد .
چگونه ممكن است پيغمبر اكرم ( ص ) مردم را به علم و سواد و نوشتن تشويق كند و خودش به خواندن و نوشتن اعتنايی نداشته باشد ، در صورتی كه او هميشه در كارها پيشقدم بوده است . مسلماً پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) کرامت قلم را از هر کسی بهتر می شناسد و خود قلم را بر شمشیر ترجیح داده و اعراب تازه مسلمان شده را به سوی « قلم و و آنچه را با قلم می نویسند » ، هدایت می نماید . مگر قرآن علیم نمی فرماید : « یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون » ( صف / 2 ) : « ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخنی می گویید که ( خود ) عمل نمی کنید ؟ » .
سواد آموختن برای افراد بشر از آن جهت ارزش فوق العاده دارد كه وسيله استفاده كردن افراد بشر از گنجینه های عقول و معلومات يكديگر است . سواد کلید علم آموزی است و علم آموزی کلید شناخت خداوند و رشد و تعالی بشر است . علم اين است كه انسان به يك حقيقت و يك قانون كه در متن هستی واقعيت دارد آگاه گردد . علوم طبيعی ، علوم پزشکی ، حسابان ( رياضيات ) علم است ، زيرا بشر در اين علوم يك رابطه واقعی و تكوينی و علت و معلولی ميان اشياء خارجی يا ذهنی كشف میكند .
قرآن كريم درباره پيغمبر میفرمايد : « و ما ينطق عن الهوی ، ان هو الا وحی يوحی علمه شديد القوی » ( نجم / 5 ) : « او از هوا ( چیزهای پوچ و بیهوده و بی ارزش ، هوای نفس ) سخن نمیگويد ، آنچه میگويد جز وحی كه به او می رسد نيست . آن كه دارای نيروهای زيادی است او را تعليم داده است » .
امام علی ( عليه السلام ) درباره رسول نبی امی میفرمايد : « و لقد قرن الله به منذ كان فطيما اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم و محاسن أخلاق العالم » ( نهج البلاغه / خطبه 190 ) : « از آن زمان كه كودك بود و تازه از شير گرفته شده بود ، خداوند بزرگترين فرشته خويش را مأمور و مراقب او قرار داده ، آن فرشته او را در راه های كرامت اخلاق می برد و به نيكوترين اخلاق جهان سوق می داد » .
عرفا خیلی تلاش کرده اند بفهمند پیامبر رحمت و حکمت ( ص ) چگونه به علم و دانش عالی دست یافته است .
عارف از پرتو می راز معانی دانست گوهر هر كس از اين لعل توانی دانست
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس كه نه هر كو ورقی خواند معانی دانست
ای كه از دفتر عقل آيت عشق آموزی ترسم اين نكته به تحقيق نتانی دانست
اشتباه بزرگ عرفا این بوده است که کشف وجود خداوند یعنی عشق مطلق را از طریق عقل و تحقیق و تفقه غیرممکن می دانسته اند در حالی که قرآن دانا و حکیم راهکار شناخت را در تحقیق و تفقه علمی – کاربردی ، معروف شناسی ، معرفت شناسی ، تشکیل گروه های دانایی و معرفت ، تفکر گروهی ، ایمان گروهی و عمل صالح گروهی و در نهایت تفکر امی دانسته است .
ابن خلدون موضوع امی بودن رسول خدا را این گونه مطرح میكند : " پيغمبر امی بود . امی بودن برای او كمال بود ، زيرا او علم خويش را از بالا فرا گرفته بود . اما امی بودن برای ما نقص است ، زيرا مساوی است با جاهل بودن ما " ( مقدمه ابن خلدون / چاپ ابراهیم حلمی ، صفحه 494 ) .
وی همچنین میگويد : " بسيار شگفت انگيز است كه مترجمان و مفسران قرآن به اين آيه كه توصيف حضرت محمد ( ص ) میباشد توجه نكردهاند كه در آن گفته شده : " « رسول من الله يتلوا صحفا مطهره » " ( بینه / 2 ) يعنی محمد پيغمبر خدا كه صحيفههای مقدس و مطهر را قرائت میكند . بايد توجه كرد كه در اين آيات گفته نشده است كه پيغمبر صحيفههای مقدس را از خاطر خود نقل میكند ، بلكه تصريح شده است كه اين صحيفهها را قرائت میكند و از رو میخواند " .
صحيفه " به معنی ورق ( برگ ) است و " صحف " جمع صحيفه است . صحیفه به معنای کتاب نیز می باشد . معنی آيه با جمله بعد كه میفرمايد : « فيها كتب قيمة » ( بینه / 3 ) : « در آن نوشته های صحیح و پر ارزش باشد » تکمیل می گردد : « پيغمبر برگ های پاك و منزهی را كه در آنها نوشتههايی راست و پايدار هست برای مردم میخواند » . مقصود از اين برگ ها همان کتابی است كه آيات قرآن مجيد را بر روی برگ های آن نوشتهاند . پس مقصود اين است كه پيغمبر قرآن را بر مردم میخواند .
كلمه " « يتلوا » " از ماده تلاوت است . قرائت و تلاوت در موردی به کار می رود كه سخنی كه خوانده میشود مربوط به يك متن باشد . کلمات اقراء و یتلوا هر دو در مورد پیامبر به کار رفته است . البته برخی از آیه « سنقرئك فلا تنسی » برداشت کرده اند که خداوند حفظ کردن پیامبر را خصوصاً تضمين كرده است . اما این امر در اصل موضوع ، تبلیغ خواندن و نوشتن و سواد آموختن به مسلمانان و بشریت و کسب علم و دانش به همگان هیچ فرقی ایجاد نمی کند .
همه پیامبران آمده اند تا به بشریت علم و دانش بیاموزند و برترین علم ، هدایت و راهنمایی و مدیریت و حکومتداری الاهی است . حکمت برترین علم است . زیرا این علم است که بشریت را از پیروی از استبداد ارباب ها و از شرک ورزیدن و شریک قائل شدن برای خداوند مهربان ، نجات می دهد و به امامت مستضعفان و خلافت همگانی مردم می رساند .
نتيجه نهایی تحقیقات :
از مجموع آنچه گذشت معلوم می شود كه رسول نبی اُمّیّ به شهادت قرآن دانا و حکیم و به حكم تاريخ قطعی و قرائن فراوانی كه از تاريخ اسلام استنباط میشود ، لوح ضميرش با آموزش الاهی رب ( پرورش دهنده ) تربیت گردیده و تماماً با تفکر ، تدبر ، تحقیق و تفقه و شناخت معروف ها ( تبلور معرفت الاهی و شناخت طبیعت و پدیده های آفرینش ) رشد یافته و از اکتساب و تعلم کتاب های تحریف شده ادیان گوناگون پاك و منزه بوده است .
پیامبر اسلام انسانی است « امی » كه جز مكتب تعليم الاهی مكتب دیگری نديده و جز از حق تعالا دانشی نياموخته است . او در كتاب مقدس خويش به قلم و آثار قلم به عنوان يك امر مقدس سوگند ياد كرده و در اولين پيام آسمانی خود مردم را به « خواندن » فراخواند . خواندن با اسم ها ، نشانه ها و علائم الاهی ، خلقت ، آفرینش خداوند ، آفرینش انسان و نحوه آفرینش او ، خواندن علوم و دانش های طبیعت ، خواندن علمی – کاربردی .
رسول نبی اُمّیّ بنا بر آیه صریح قرآن کریم اسوه و الگو و مقتدای همه مسلمانان واقعی ( و نه اسمی ! ) جهان است ( لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه » ( احزاب / 21 ) : « برای شما در رسول خدا ( زندگی و رفتار پیامبر ) بهترین سرمشق می باشد » . اگر می خواهید پیرو دین اسلام واقعی باشید باید امت های دعوت کننده به خیر در جامعه ( گروه های دانایی و معرفت ، گروه های ده نفره تفکر ، تدبر ، تحقیق و تفقه ) را تشکیل داده و به کشف معروف ها ( تبلور شناخت و معرفت و شعور ) در همه زمینه ها ، اقدام نمایید . این معروف ها هستند که جامعه امی و مردمی مهربان تر از مادر را می سازند . مردمی که خیر یکدیگر را می خواهند و به یکدیگر یاری می رسانند . جامعه ای که در آن حرص پول درآوردن و سرمایه پرستی و سرمایه داری وجود ندارد و قسط : مساوات و اخوت به عنوان عالی ترین فرهنگ بشری هدایت گر مردم و رهبران آن می باشد .
امیدواریم قرن پانزدهم هجری شمسی را با پیروی از « رسول نبی اُمّیّ » ، پیامبر هزار بار مهربان تر از مادر ، آغاز و همه ملت های مسلمان « اتحاد » و همبستگی و تحقق « اسلام واقعی » : یعنی « اسلام رحمانی » ، اسلام نجات بخش محرومان عالم و خلافت و امامت مستضعفان ، اسلام بدون خرافات و اهوا ، اسلام مبتنی بر علم و دانش و حکمت ، اسلام مبتنی بر « قسط : مساوات و اخوت » و اجرای قوانین اساسی نجات بخش قرآن دانا و حکیم را اساس کار و زندگی قرار دهند و مردم شریف ایران و همه مسلمانان جهان و بشریت به ساختن جهانی عاری از شرک ( منیت ، خودپرستی ، پول پرستی ، منفعت پرستی انسان ها ) موفق گردند .و من الله التوفیق .